پیشنهادهای Milad (١,٤٩٦)
قلمرو مشترک
مزاحم شدن I don't want to impose نمیخوام مزاحم بشم
مدام - به صورت ادامه دار
فاجعه ساختن از یک چیزی
بی پایان
احمقیت - حماقت
�ادعا کردن� یا �متهم کردن� این کلمه معمولاً در متون حقوقی، خبری یا رسمی به کار می رود و برای بیان یک بیانیه یا اتهام استفاده می شود که هنوز ثابت نش ...
�ظاهراً�، �ادعا می شود که� یا �به گفته او� این کلمه برای اشاره به یک بیانیه یا حقیقت استفاده می شود که بدون اثبات یا بدون اینکه گوینده مسئولیت کا ...
غم
تصاحب کردن
An Interrail Pass is a great way to explore different places and see Europe by train.
call ( فاینال کال ) یک عبارت رایج در فرودگاه ها و ایستگاه های قطار است که به معنای �اعلام نهایی� یا �آخرین فراخوان� می باشد. Final Call: معنی و کار ...
Expected at: دلیل استفاده هنگام تأخیر ⏰ عبارت "expected at" به معنای �انتظار می رود در زمان/مکانِ� است و اغلب در اعلامیه های مربوط به حمل و نقل ( فرو ...
تمایل داشتن کاری به نسبت کاری دیگر Phil's brother thinks that Thailand is too hot and he would rather go skiing. Here, "would rather" is used to ...
To snorkel به معنای انجام فعالیت غواصی سطحی است؛ یعنی شنا کردن در سطح آب با استفاده از لوله تنفسی و ماسک برای تماشای دنیای زیر آب. We plan to snork ...
به معنای �موج سواری کردن� است. I want to learn how to surf next summer. ( می خواهم تابستان آینده موج سواری کردن را یاد بگیرم. ) He surfed the big ...
غذای محلی به طور خاص به روش ها، مواد لازم و عادات غذایی یک کشور، منطقه، یا رستوران اشاره دارد. این کلمه اغلب برای توصیف غذاهای باکیفیت یا غذاهایی که ...
Till = Untill اما till غیررسمی تره We can also use "till" instead of "until". They both have the same meaning, but "till" is more informal and only r ...
۱. برای بیان زمان ( از آن زمان تاکنون ) - ( Preposition/Adverb ) We can use "since" to indicate the starting point of an action, event or state. ای ...
کلاه ایمنی I always wear a helmet when I ride my electric scooter.
Explore ( اِکْسْپْلُور ) یک فعل است به معنای �جستجو کردن�، �کشف کردن�، یا �کاوش کردن�. این عمل به معنای بررسی یا تحقیق دقیق و منظم یک منطقه، موضوع، ی ...
The tube = the underground مترو لندن The London Underground is also known as the Tube.
مترو لندن I use the Underground every day to get to work.
جابه جا شدن - گشتن What's the best way to get around London? Should I use the subway or the bus? ( بهترین راه برای جابه جا شدن در لندن چیست؟ باید از ...
پیروزی
جایگزین کردن We need to replace the old carpet with a new wooden floor. ( ما باید فرش قدیمی را با یک کفپوش چوبی جدید جایگزین کنیم. ) The compan ...
به عنوان اسم ( Noun: مزاحمت/دردسر ) به وضعیت یا چیزی اشاره می کند که باعث زحمت، مشکل کوچک، یا عدم راحتی می شود. We apologize for any inconvenience ...
Announce یک فعل است که به معنای �اعلام کردن�، �خبر دادن� یا �اطلاع رسانی رسمی� یک خبر، رویداد یا قصد است. The president will announce the election ...
۱. به عنوان اسم ( Noun: عابر پیاده ) The city installed new traffic lights to improve safety for pedestrians. ( شهر برای افزایش ایمنی عابران پیاده ...
دوچرخه نکته: در محاوره روزمره، Bike بسیار رایج تر از Bicycle است، مگر اینکه در بافت های رسمی یا فنی صحبت کنید. یک اسم رسمی تر است که به معنای �دوچر ...
Who taught you to ride a bike?
دوچرخه یک اسم کوتاه شده و رایج تر برای �دوچرخه� است، اما می تواند در محاوره به �موتور سیکلت� ( Motorbike ) نیز اشاره کند. با این حال، در بیشتر موارد، ...
�دوچرخه سواری کردن� این کلمه بیشتر در انگلیسی بریتانیایی رایج است، اما در انگلیسی آمریکایی نیز فهمیده می شود و به طور خاص به حرکت با دوچرخه اشاره دار ...
Ride یک فعل است که به معنای �سوار شدن� و �حرکت کردن با� یک وسیله نقلیه ( معمولاً غیر از ماشین که باdriveاست ) یا یک حیوان است. اغلب برای دوچرخه، موتو ...
مهماندار هواپیما flight attendant
یک فعل عبارتی بسیار رایج است که دو معنی اصلی دارد: یکی �منتظر ماندن� ( به خصوص در مکالمات تلفنی ) و دیگری �محکم گرفتن� یا �ادامه دادن� ( معمولاً در ش ...
Pull over ( پول اووِر ) یک فعل عبارتی بسیار رایج است که اغلب در هنگام رانندگی استفاده می شود و به معنای �کنار جاده توقف کردن� یا �به حاشیه جاده رفتن ...
یک فعل عبارتی است که منحصراً به معنای �به حقیقت پیوستن� یا �محقق شدن� ( معمولاً برای آرزوها، رویاها، پیش بینی ها یا ترس ها ) است. I never though ...
تمام شدن چیزی مثلا آردمان دارد تمام میشود We can't make any more cookies because we have run out of flour. ( ما نمی توانیم دیگر کلوچه درست کنیم، ...
پیش نام ، آنچه که قبل از اسمی می آید مثلا در عبارت"مهندس کوروش" عنوان "مهندس" یک prefix محسوب میشود.
�به طور اتفاقی چیزی را پیدا کردن یا با کسی روبرو شدن� I came across a very rare book at the used bookstore yesterday. ( من دیروز به طور اتفاقی ...
در امتداد جاده در اینجا، "along" به معنای �در امتداد� Drive along the main road until you see the supermarket. ( در امتداد جاده اصلی رانندگی کن ت ...
مترادف است با beside با این تفاوت که کمتر رسمی است The bus stop is beside the bank. The bus stop is next to the bank.
مترادف است با next to با این تفاوت که رسمی تر است The bus stop is beside the bank. The bus stop is next to the bank.
کنار چیزی The bank is beside a hotel. Beside ( بیساید ) یک حرف اضافه ( Preposition ) است که به معنای �در کنارِ�، �نزدیکِ� یا �به بغلِ� یک شخص یا ش ...
رد شدن از کنار چیزی I go past the bakery on my way to work every morning. ( من هر روز صبح در مسیر کار، از کنار نانوایی رد می شوم. ) Did you see ...
روبروی - طرف مقابل یک چیزی ** �متضاد�، �مخالف� The restaurant is opposite the hotel. The school is opposite the park, so the children can walk saf ...
Around: پیرامون - اطراف چیزی - اشاره به حرکت به اطراف و اجتناب از مرکز ( مانند دور زدن پارک ) . * اشاره به فعلی در جهت دور چیزی مثلا رفتن از دور یا ک ...
با ملایمت
On the other side of ( آن دِ آذِر ساید آو ) یک عبارت حرف اضافه ای ( Prepositional Phrase ) است که به معنای �در سمت دیگرِ� یا �آن طرفِ� یک مانع، مرز، ...