تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوته ( گیاه چوبی و چندساله کوتاه تر از درخت، معمولاً دارای چندین ساقه ) اسم. The garden was filled with flowering shrubs شربت غلیظ ( نوعی نوشیدنی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خار غلتان، علف هرز غلتان ( گیاه خشکیده ای که باد آن را به این سو و آن سو می غلتاند ) اسم. Tumbleweeds rolled across the deserted road

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردباد / تنوره دیو ( گردباد کوچکی که شن و خاک را به هوا بلند می کند ) اسم. We saw a dust devil swirling across the field مترادف: dirt devil

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خشکسالی ( دوره طولانی کمبود بارش و خشکی هوا ) اسم. The drought caused widespread crop failure. کمبود ( نبود چیزی به صورت طولانی ) اسم After a fo ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گرما، حرارت ( مقدار انرژی گرمایی، دمای بالا ) اسم. The heat from the fire was intense گرم کردن/شدن ( بالا بردن دما ) فعل. Heat the soup in the m ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توفان شن ( توفانی که در آن باد شدید، شن و ماسه را در هوا پراکنده می کند ) اسم. The sandstorm made it impossible to see

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غروب خورشید، غروب ( زمان یا هنگام فرو رفتن خورشید ) اسم. We watched the sunset from the beach غروب ( مجازاً: دوران زوال، افول ) اسم. the sunset ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طلوع خورشید، بامداد ( زمان یا هنگام برآمدن خورشید ) اسم. We woke up early to watch the sunrise سحرگاه ( زمان طلوع ) اسم. They were awake before ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تک تپه، بوت ( تپه ای منفرد و برجسته با قله ای نسبتاً مسطح و دامنه های پرشیب، کوچکتر از تپه تخت ( mesa ) ) اسم. We climbed to the top of the butte f ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دره تنگ ( دره ای ژرف و تنگ با دیواره های پرشیب، که معمولاً رودخانه ای از میان آن می گذرد ) اسم. We visited the Grand Canyon از میان دره عبور کردن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فلات ( زمین مرتفع و هموار، پهنه ای وسیع و بلند ) اسم. The city is located on a high plateau به حد نهایی رسیدن/رساندن ( به یک سطح یا مرحله رسیدن و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وادی، روددره خشک ( دره ی خشک یا بستر رودخانه ای خشک در مناطق بیابانی، که تنها پس از بارندگی های شدید آب در آن جاری می شود ) اسم. The camels crossed ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاه ( گودالی عمیق در زمین برای دستیابی به آب، نفت یا گاز ) اسم. They dug a well to get fresh water خوب، به خوبی ( به طور مطلوب، مناسب، رضایت بخش ) ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

استخر ( حوضچه مصنوعی برای شنا ) اسم. We swam in the hotel pool حوض ( دریاچه کوچک، برکه، آبگیر ) اسم. a quiet pool in the forest چالاب ( گودال کوچ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گودال آب ( محل تجمع طبیعی آب، چال آب، معمولاً جایی که حیوانات وحشی برای نوشیدن آب می روند ) اسم. The animals gathered at the water hole to drink آ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آبادی، واحه ( منطقه ای سرسبز و حاصلخیز در بیابان، که معمولاً دارای چشمه یا چاه آب است ) اسم. A welcome oasis in the middle of the desert جای امن و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لای، لای رود، رسوب ( رسوبات ریزدانه ماسه، خاک رس و غیره که توسط آب جاری ته نشین می شود ) اسم. The river deposited silt along its banks

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خشک ( بی آب وعلف، کم باران ) صفت The desert is an arid environment بی روح، بی لطف ( فاقد جذابیت و گیرایی ) صفت a dull and arid textbook بی حاصل ( ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

خاک ( ماده ی رویی سطح زمین که گیاهان در آن رشد می کنند ) اسم. Example: The farmer prepared the soil for planting خاک ( کشور/سرزمین ) ( سرزمین مادر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دامنه سنگی، واریزه ( شیب سنگریزه ای که در پای صخره یا پرتگاه تشکیل می شود ) اسم. Example: The climber carefully navigated the loose talus slope قا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنگ ریزه ( توده ای از سنگ های ریز و خردشده که در پای صخره ها یا دامنه های کوه جمع می شود ) اسم. Example: The hikers carefully descended the steep s ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تپه تخت ( تپه ای با رویه مسطح و پهن و کناره های پرشیب، بیشتر در مناطق خشک و نیمه خشک دیده می شود ) اسم. Example: We hiked to the top of the mesa fo ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخته سنگ ( یک صخره بسیار بزرگ که معمولاً بر اثر فرسایش صاف شده است ) اسم Example: The hikers rested on a massive boulder سنگ نوردی کردن ( صعود از ر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رخنمون ( بخشی از یک سازند سنگی یا رگه که در سطح زمین نمایان است ) اسم. Example: The geologist examined the rock outcropping برون زدگی ( ظاهر شدن چ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برخان، تپه شنی هلالی ( نوعی تپه شنی هلالی شکل که جهت حرکت باد را نشان می دهد ) اسم. Example: The barchan dunes were slowly migrating across the des ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلماسه، تپه شنی ( تپه ای از شن و ماسه که توسط باد در بیابان ها یا سواحل ایجاد می شود ) اسم. Example: The children loved to play on the sand dunes.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوره زار ( زمینی پوشیده از نمک که معمولاً فاقد پوشش گیاهی است ) اسم. It's impossible to grow any plants on this salt desert

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیابان ساحلی ( بیابانی که در امتداد ساحل دریا یا اقیانوس قرار دارد ) اسم. Example: The Atacama Desert is a famous example of a coastal desert کویر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رِگ ( بیابان سنگریزه ای، دشتی پوشیده از سنگریزه های صیقلی و بادخورده، معمولاً در صحرای آفریقا ) اسم. Example: The vast reg stretched out before the ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حماده / دشت ریگی ( نوعی بیابان سنگی و مسطح در صحرای آفریقا که بیشتر سطح آن پوشیده از سنگ و صخره های سخت و مقاوم است. ) اسم. Example: The expedition ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیابان سنگی، بیابان صخره ای ( بیابانی که سطح آن عمدتاً از سنگ و صخره پوشیده شده است ) اسم. Example: The rocky desert was difficult to navigate, no ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیابان شنی، کویر ماسه ای ( بیابانی که عمدتاً از شن و ماسه پوشیده شده است ) اسم. Example: The caravan traveled across the vast sandy desert

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارگ ( واحد اندازه گیری انرژی و کار در دستگاه واحدهای سانتیمتر - گرم - ثانیه ( CGS ) ) اسم. Example: One erg is equal to 10^ - 7 joules ارگ ( دریای ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیابان، صحرا ( منطقه ای خشک و بی آب وعلف ) اسم. Example: The Sahara is the largest hot desert in the world ترک کردن، رها کردن ( کسی یا جایی را به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شن, سنگریزه ( سنگ های ریز و خرد شده که معمولاً برای ساخت و ساز و راه سازی استفاده می شود ) اسم. Example: The driveway was covered with gravel سنگ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دکل برق ( سازه بلند فلزی مشبک برای نگهداری خطوط برق فشار قوی ) اسم. Example: The electricity pylon stood tall against the skyline

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازرگانی، تجاری ( مربوط به تجارت و کسب و کار ) صفت. Example: The city has a thriving commercial district آگهی تجاری، پیام بازرگانی ( تبلیغ تلویزیو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمای ( بیرونی ) ساختمان ( بخش جلویی و اصلی یک ساختمان، قسمتی که رو به خیابان است ) اسم. Example: The building had a beautiful stone facade ظاهر، ن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زباله, آشغال ( مواد دور ریختنی، پسماند مواد غذایی، چیزهای به درد نخور ) اسم. Example: Please take out the garbage چرند, مزخرف ( چیزهای بی ارزش، اط ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آشغال, زباله ( مواد دور ریختنی که در مکان های عمومی رها می شوند ) اسم. Example: People should not drop litter in the streets بستر حیوانات ( کاه، پ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیر برق ( ستون برای نگهداری سیم های برق ) اسم. Example: The linesman was working on the electricity pole تیر چراغ برق ( بیشتر اشاره به تیرهایی که ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیر چراغ برق ( ستون برای نگهداری چراغ های روشنایی خیابان یا معابر ) اسم. Example: The new light pole provided much better illumination پایه چراغ ( ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اِیپَک ( کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل: یک گروه لابی گر در آمریکا که از روابط قوی بین آمریکا و اسرائیل حمایت می کند ) اسم Example: AIPAC is a p ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساختمان ( سازه ای با دیوار و سقف، مانند خانه، مدرسه، یا اداره ) اسم Example: a tall building ساخت و ساز ( فرآیند ساختن چیزی ) اسم Example: The bui ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نماد جایگاه ( چیزی که نشان دهنده موقعیت اجتماعی یا اقتصادی بالای فرد باشه ) اسم Example: For some people, a luxury car is a status symbol. نشانه م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رقیق شدن سهام ( کم شدن ارزش نسبی سهام موجود به خاطر افزایش تعداد کل سهام ها ) اسم Example: The founders worried about equity dilution as they sought ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیز عجیب ( چیزی غیرمعمول، عجیب و غریب یا خاص ) اسم Example: The museum was full of oddities from around the world. غرابت ( عجیب و غیرعادی بودن ) اس ...

پیشنهاد
٠

توهم شفافیت ( باور نادرست به اینکه دیگران می توانند به راحتی افکار و احساسات ما را بخوانند ) اسم Example: The illusion of transparency can make us o ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروتنی فکری ( آگاهی از محدودیت های دانش و باورهای خود و تمایل به پذیرش اشتباهات ) اسم Example: Intellectual humility is important for learning and g ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرسودگی عاطفی ( احساس خستگی شدید روحی و روانی ناشی از استرس طولانی مدت ) اسم Example: Emotional exhaustion can lead to burnout. خستگی هیجانی ( تمو ...