تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

روباره ( در معدنکاری ) : لایه های سنگ و خاک غیر اقتصادی که روی مادهٔ معدنی مورد نظر ( مانند زغال سنگ ) قرار دارند و باید قبل از استخراج مادهٔ اصلی، ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درز ( خط دوخت بین دو تکه پارچه، چرم یا مواد دیگر ) اسم. Example: The seam on the dress ripped. شکاف ( خط اتصال یا ترک خوردگی در یک سطح، مانند درز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نقص فنی ( خرابی یا درست کار نکردن یک دستگاه، ماشین یا سیستم ) اسم. Example: The accident was caused by a mechanical malfunction بدکاری ( عملکرد نا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تصادف ( رویدادی ناخواسته و غیرمنتظره که منجر به آسیب، خسارت یا مرگ می شود، معمولاً در اثر برخورد وسایل نقلیه ) اسم. Example: He was injured in a ca ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشت گاز ( خارج شدن ناخواسته گاز از یک لوله، مخزن یا سیستم لوله کشی، که می تواند خطرناک باشد ) اسم. Example: A gas leak can cause an explosion نشتی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چی واوا ( نژادی از سگ های بسیار کوچک با گوش های بزرگ و ایستاده و چشم های درشت ) اسم. Example: She has a cute little Chihuahua. ایالت چی واوا ( یک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انفجار ( یک واکنش شیمیایی یا فیزیکی سریع که با آزاد شدن ناگهانی حجم زیادی انرژی، گرما، نور و صدا همراه است ) اسم. Example: The explosion shattered ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریزش سنگ ( سقوط قطعات سنگ از صخره، کوه یا دیواره معدن ) اسم. Example: The road was closed due to a rockfall

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

فرو ریختن ( به طور ناگهانی خراب شدن و افتادن یک سازه مانند ساختمان، پل و غیره ) فعل. Example: The roof collapsed under the weight of the snow ریزش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نورافکن ( چراغی قوی با پرتو نور وسیع که برای روشن کردن یک محوطهٔ بزرگ در فضای باز استفاده می شود ) اسم. Example: The stadium was lit up with floodl ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ماسک ضد گرد و غبار ( نوعی ماسک که برای محافظت از دستگاه تنفسی در برابر ذرات درشت غیر سمی گرد و غبار در محیط هایی مانند کارگاه های ساختمانی، نجاری و غ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراغ پیشانی ( چراغی که روی سر یا کلاه ایمنی نصب می شود و برای روشن کردن مسیر در تاریکی استفاده می شود ) اسم. Example: The hikers wore headlamps to ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رسپیراتور ( دستگاهی که برای کمک به تنفس در شرایطی که تنفس طبیعی دشوار یا غیرممکن است، استفاده می شود. این دستگاه می تواند هوای تصفیه شده را به ریه ها ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رابطه جنسی پرشور ( رابطه جنسی که همراه با احساسات شدید، عشق، صمیمیت و تمایل جسمانی قوی باشد ) اسم. Example: They shared a night of passionate sex. ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آنالینگوس / مقعد لیسی ( Anilingus ) : ( تحریک جنسی مقعد با زبان و دهان ) اسم ( غیرقابل شمارش ) . Example: Rimming is a sexual act that involves ora ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عوامل تحریک کننده ( جنسی ) : ( چیزهایی که باعث برانگیختگی جنسی می شوند، چه فیزیکی، چه رفتاری، چه ظاهری و غیره ) اسم ( جمع ) . Example: Everyone has ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سینه های مصنوعی ( سینه هایی که از طریق جراحی پروتز یا تزریق، بزرگ تر یا خوش فرم تر شده اند ) اسم ( جمع ) . Example: She decided to get fake boobs a ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوش گیر ( وسیله ای کوچک که داخل مجرای گوش قرار می گیرد تا از ورود صداهای بلند و آزاردهنده جلوگیری کند و از شنوایی محافظت کند ) اسم ( به صورت جمع به ک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عینک ایمنی ( نوعی عینک محافظ که برای حفاظت از چشم ها در برابر ذرات، مواد شیمیایی، نور شدید و سایر خطرات در محیط های کاری یا فعالیت های خاص استفاده می ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وضعیت تأهل ( وضعیت رسمی یک فرد از نظر مجرد بودن، متأهل بودن، مطلقه بودن و غیره ) اسم. Example: The application form asked for my relationship status ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ال اچ دی ( LHD ) ( مخفف Load Haul Dump ) : ماشین مخصوص معدن که برای بارگیری، حمل و تخلیه مواد در معادن زیرزمینی استفاده می شود - اسم. Example: The ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لوکوموتیو ( وسیله نقلیه ریلی موتوری که برای کشیدن قطار استفاده می شود ) اسم. Example: The locomotive pulled the carriages along the track ( قدیمی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واگن معدن ( یک واگن کوچک بدون سقف که در معادن برای حمل مواد استخراج شده، ابزار و گاهی کارگران استفاده می شود ) اسم. Example: The miners loaded the ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کشیدن ( کشیدن یا حمل کردن چیزی سنگین با زور و زحمت ) فعل. Example: They hauled the heavy boxes up the stairs حمل کردن ( بردن چیزی، معمولاً با وسیله ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پُتک ( ابزاری سنگین با یک سر فلزی بزرگ و دسته ای بلند که برای وارد کردن ضربه های قوی استفاده می شود ) اسم. Example: He used a sledgehammer to break ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلنگ ( ابزاری با یک سر فلزی نوک تیز و معمولاً خمیده که به یک دسته بلند متصل است و برای شکستن سنگ، زمین سخت و یخ استفاده می شود ) اسم. Example: The ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مته بادی/ چکشی/ پنوماتیک ( ابزاری سنگین و دستی که با هوای فشرده کار می کند و برای شکستن سنگ، بتن و آسفالت استفاده می شود ) اسم. Example: The constr ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دینامیت ( نوعی ماده منفجره قوی که بر پایه نیتروگلیسیرین ساخته می شود ) اسم. Example: They used dynamite to blast the rocks ( محاوره ای ) عالی، فو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماده منفجره ( ماده ای که می تواند به سرعت واکنش نشان دهد و حجم زیادی گاز و گرما تولید کند و باعث انفجار شود ) اسم. Example: The bomb squad carefull ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

رهبر ( کسی که یک گروه، سازمان یا کشور را هدایت یا فرماندهی می کند ) اسم. Example: The leader inspired the team to achieve their goals پیشرو ( کسی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برق کار ( کسی که در زمینهٔ نصب، نگهداری و تعمیر سیستم ها و تجهیزات الکتریکی تخصص دارد ) اسم. Example: The electrician wired the new house تکنسین ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیم ( گروهی از افراد که با هم برای رسیدن به یک هدف مشترک کار می کنند ) اسم. Example: The team worked together to complete the project گروه ( دسته ا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ایمنی ( وضعیت در امان بودن از خطر، آسیب یا ریسک ) اسم ( غیر قابل شمارش ) . Example: Safety is our top priority امنیت ( محافظت در برابر خطر یا آسیب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماشین آلات ( مجموعه ای از ماشین ها، به ویژه ماشین های بزرگ و صنعتی ) اسم ( غیرقابل شمارش ) . Example: The factory was filled with heavy machinery ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اپراتور ( کسی که یک دستگاه یا ماشین را راه اندازی و کنترل می کند ) اسم. Example: The machine operator carefully adjusted the settings کاربر ( کسی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منفجرکننده ( کسی یا چیزی که با مواد منفجره، چیزی را منفجر می کند ) اسم. The blaster set the charges to demolish the building متخصص انفجار ( کسی که ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مته کار ( کسی که با مته سوراخ ایجاد می کند، چه در صنعت، چه در دندانپزشکی و غیره ) اسم. The driller used a powerful drill to make a hole in the wall ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمین شناس ( کسی که در زمینه زمین شناسی تخصص دارد و ساختار، تاریخچه و فرآیندهای زمین را مطالعه می کند ) اسم. The geologist studied the rock formatio ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرکارگر ( کارگری که بر کارگران دیگر نظارت می کند و مسئولیت هدایت آن ها را بر عهده دارد ) اسم. Example: The foreman instructed the workers on the sa ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرپرست ( کسی که بر کار دیگران نظارت می کند و مسئولیت اطمینان از انجام درست کارها را بر عهده دارد ) اسم. Example: The supervisor reviewed the employ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باتجربه ( داشتن دانش یا مهارت در یک زمینه خاص به دلیل انجام آن کار برای مدت طولانی ) صفت. Example: She is an experienced teacher مجرب ( آزموده، کا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

معدنچی ( کسی که در معدن کار می کند و مواد معدنی استخراج می کند ) اسم. Example: The miner went down into the coal mine مین گذار ( کسی که مین های زم ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رختکن ( محل تعویض لباس و نگهداری وسایل شخصی، معمولاً در باشگاه ها، استخرها و مدارس ) اسم. Example: The athletes gathered in the locker room before ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتاق تعویض لباس ( محل تعویض لباس در فروشگاه ها، باشگاه ها و غیره ) اسم Example: Ill be in the change room if you need me رختکن ( محل تعویض لباس ورز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خروجی ( محل خروج از یک مکان، مانند در، دروازه، یا راه خروج ) - اسم Example: Please use the nearest exit in case of fire. خروج ( عمل ترک کردن یک مک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اضطراری ( یک وضعیت ناگهانی و غیرمنتظره که نیاز به اقدام فوری دارد، فوریت ) - صفت Example: an emergency exit وضعیت اضطراری ( موقعیت خطرناک و غیرمترق ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیریت ( فرایند برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، و کنترل منابع برای دستیابی به اهداف خاص در یک سازمان یا مؤسسه ) - اسم Example: good administration is ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ایستگاه ( محل توقف قطار، اتوبوس، یا سایر وسایل نقلیه عمومی ) - اسم Example: the train arrived at the station on time مرکز، پایگاه ( محل استقرار یک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمک های اولیه ( مراقبت های فوری و ابتدایی که به فرد مصدوم یا بیمار، قبل از رسیدن کمک حرفه ای پزشکی، ارائه می شود ) - اسم Example: everyone should le ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میل مهار سنگ، رول بولت ( در معدن کاری، تونل سازی، و مهندسی عمران، یک میله ی فولادی بلند که در سوراخ حفر شده در سنگ قرار داده می شود و با استفاده از م ...