پیشنهادهای Bryan Fury (٩,٣٩٨)
روباره ( در معدنکاری ) : لایه های سنگ و خاک غیر اقتصادی که روی مادهٔ معدنی مورد نظر ( مانند زغال سنگ ) قرار دارند و باید قبل از استخراج مادهٔ اصلی، ب ...
درز ( خط دوخت بین دو تکه پارچه، چرم یا مواد دیگر ) اسم. Example: The seam on the dress ripped. شکاف ( خط اتصال یا ترک خوردگی در یک سطح، مانند درز ...
نقص فنی ( خرابی یا درست کار نکردن یک دستگاه، ماشین یا سیستم ) اسم. Example: The accident was caused by a mechanical malfunction بدکاری ( عملکرد نا ...
تصادف ( رویدادی ناخواسته و غیرمنتظره که منجر به آسیب، خسارت یا مرگ می شود، معمولاً در اثر برخورد وسایل نقلیه ) اسم. Example: He was injured in a ca ...
نشت گاز ( خارج شدن ناخواسته گاز از یک لوله، مخزن یا سیستم لوله کشی، که می تواند خطرناک باشد ) اسم. Example: A gas leak can cause an explosion نشتی ...
چی واوا ( نژادی از سگ های بسیار کوچک با گوش های بزرگ و ایستاده و چشم های درشت ) اسم. Example: She has a cute little Chihuahua. ایالت چی واوا ( یک ...
انفجار ( یک واکنش شیمیایی یا فیزیکی سریع که با آزاد شدن ناگهانی حجم زیادی انرژی، گرما، نور و صدا همراه است ) اسم. Example: The explosion shattered ...
ریزش سنگ ( سقوط قطعات سنگ از صخره، کوه یا دیواره معدن ) اسم. Example: The road was closed due to a rockfall
فرو ریختن ( به طور ناگهانی خراب شدن و افتادن یک سازه مانند ساختمان، پل و غیره ) فعل. Example: The roof collapsed under the weight of the snow ریزش ...
نورافکن ( چراغی قوی با پرتو نور وسیع که برای روشن کردن یک محوطهٔ بزرگ در فضای باز استفاده می شود ) اسم. Example: The stadium was lit up with floodl ...
ماسک ضد گرد و غبار ( نوعی ماسک که برای محافظت از دستگاه تنفسی در برابر ذرات درشت غیر سمی گرد و غبار در محیط هایی مانند کارگاه های ساختمانی، نجاری و غ ...
چراغ پیشانی ( چراغی که روی سر یا کلاه ایمنی نصب می شود و برای روشن کردن مسیر در تاریکی استفاده می شود ) اسم. Example: The hikers wore headlamps to ...
رسپیراتور ( دستگاهی که برای کمک به تنفس در شرایطی که تنفس طبیعی دشوار یا غیرممکن است، استفاده می شود. این دستگاه می تواند هوای تصفیه شده را به ریه ها ...
رابطه جنسی پرشور ( رابطه جنسی که همراه با احساسات شدید، عشق، صمیمیت و تمایل جسمانی قوی باشد ) اسم. Example: They shared a night of passionate sex. ...
آنالینگوس / مقعد لیسی ( Anilingus ) : ( تحریک جنسی مقعد با زبان و دهان ) اسم ( غیرقابل شمارش ) . Example: Rimming is a sexual act that involves ora ...
عوامل تحریک کننده ( جنسی ) : ( چیزهایی که باعث برانگیختگی جنسی می شوند، چه فیزیکی، چه رفتاری، چه ظاهری و غیره ) اسم ( جمع ) . Example: Everyone has ...
سینه های مصنوعی ( سینه هایی که از طریق جراحی پروتز یا تزریق، بزرگ تر یا خوش فرم تر شده اند ) اسم ( جمع ) . Example: She decided to get fake boobs a ...
گوش گیر ( وسیله ای کوچک که داخل مجرای گوش قرار می گیرد تا از ورود صداهای بلند و آزاردهنده جلوگیری کند و از شنوایی محافظت کند ) اسم ( به صورت جمع به ک ...
عینک ایمنی ( نوعی عینک محافظ که برای حفاظت از چشم ها در برابر ذرات، مواد شیمیایی، نور شدید و سایر خطرات در محیط های کاری یا فعالیت های خاص استفاده می ...
وضعیت تأهل ( وضعیت رسمی یک فرد از نظر مجرد بودن، متأهل بودن، مطلقه بودن و غیره ) اسم. Example: The application form asked for my relationship status ...
ال اچ دی ( LHD ) ( مخفف Load Haul Dump ) : ماشین مخصوص معدن که برای بارگیری، حمل و تخلیه مواد در معادن زیرزمینی استفاده می شود - اسم. Example: The ...
لوکوموتیو ( وسیله نقلیه ریلی موتوری که برای کشیدن قطار استفاده می شود ) اسم. Example: The locomotive pulled the carriages along the track ( قدیمی ...
واگن معدن ( یک واگن کوچک بدون سقف که در معادن برای حمل مواد استخراج شده، ابزار و گاهی کارگران استفاده می شود ) اسم. Example: The miners loaded the ...
کشیدن ( کشیدن یا حمل کردن چیزی سنگین با زور و زحمت ) فعل. Example: They hauled the heavy boxes up the stairs حمل کردن ( بردن چیزی، معمولاً با وسیله ...
پُتک ( ابزاری سنگین با یک سر فلزی بزرگ و دسته ای بلند که برای وارد کردن ضربه های قوی استفاده می شود ) اسم. Example: He used a sledgehammer to break ...
کلنگ ( ابزاری با یک سر فلزی نوک تیز و معمولاً خمیده که به یک دسته بلند متصل است و برای شکستن سنگ، زمین سخت و یخ استفاده می شود ) اسم. Example: The ...
مته بادی/ چکشی/ پنوماتیک ( ابزاری سنگین و دستی که با هوای فشرده کار می کند و برای شکستن سنگ، بتن و آسفالت استفاده می شود ) اسم. Example: The constr ...
دینامیت ( نوعی ماده منفجره قوی که بر پایه نیتروگلیسیرین ساخته می شود ) اسم. Example: They used dynamite to blast the rocks ( محاوره ای ) عالی، فو ...
ماده منفجره ( ماده ای که می تواند به سرعت واکنش نشان دهد و حجم زیادی گاز و گرما تولید کند و باعث انفجار شود ) اسم. Example: The bomb squad carefull ...
رهبر ( کسی که یک گروه، سازمان یا کشور را هدایت یا فرماندهی می کند ) اسم. Example: The leader inspired the team to achieve their goals پیشرو ( کسی ...
برق کار ( کسی که در زمینهٔ نصب، نگهداری و تعمیر سیستم ها و تجهیزات الکتریکی تخصص دارد ) اسم. Example: The electrician wired the new house تکنسین ب ...
تیم ( گروهی از افراد که با هم برای رسیدن به یک هدف مشترک کار می کنند ) اسم. Example: The team worked together to complete the project گروه ( دسته ا ...
ایمنی ( وضعیت در امان بودن از خطر، آسیب یا ریسک ) اسم ( غیر قابل شمارش ) . Example: Safety is our top priority امنیت ( محافظت در برابر خطر یا آسیب ...
ماشین آلات ( مجموعه ای از ماشین ها، به ویژه ماشین های بزرگ و صنعتی ) اسم ( غیرقابل شمارش ) . Example: The factory was filled with heavy machinery ...
اپراتور ( کسی که یک دستگاه یا ماشین را راه اندازی و کنترل می کند ) اسم. Example: The machine operator carefully adjusted the settings کاربر ( کسی ...
منفجرکننده ( کسی یا چیزی که با مواد منفجره، چیزی را منفجر می کند ) اسم. The blaster set the charges to demolish the building متخصص انفجار ( کسی که ...
مته کار ( کسی که با مته سوراخ ایجاد می کند، چه در صنعت، چه در دندانپزشکی و غیره ) اسم. The driller used a powerful drill to make a hole in the wall ...
زمین شناس ( کسی که در زمینه زمین شناسی تخصص دارد و ساختار، تاریخچه و فرآیندهای زمین را مطالعه می کند ) اسم. The geologist studied the rock formatio ...
سرکارگر ( کارگری که بر کارگران دیگر نظارت می کند و مسئولیت هدایت آن ها را بر عهده دارد ) اسم. Example: The foreman instructed the workers on the sa ...
سرپرست ( کسی که بر کار دیگران نظارت می کند و مسئولیت اطمینان از انجام درست کارها را بر عهده دارد ) اسم. Example: The supervisor reviewed the employ ...
باتجربه ( داشتن دانش یا مهارت در یک زمینه خاص به دلیل انجام آن کار برای مدت طولانی ) صفت. Example: She is an experienced teacher مجرب ( آزموده، کا ...
معدنچی ( کسی که در معدن کار می کند و مواد معدنی استخراج می کند ) اسم. Example: The miner went down into the coal mine مین گذار ( کسی که مین های زم ...
رختکن ( محل تعویض لباس و نگهداری وسایل شخصی، معمولاً در باشگاه ها، استخرها و مدارس ) اسم. Example: The athletes gathered in the locker room before ...
اتاق تعویض لباس ( محل تعویض لباس در فروشگاه ها، باشگاه ها و غیره ) اسم Example: Ill be in the change room if you need me رختکن ( محل تعویض لباس ورز ...
خروجی ( محل خروج از یک مکان، مانند در، دروازه، یا راه خروج ) - اسم Example: Please use the nearest exit in case of fire. خروج ( عمل ترک کردن یک مک ...
اضطراری ( یک وضعیت ناگهانی و غیرمنتظره که نیاز به اقدام فوری دارد، فوریت ) - صفت Example: an emergency exit وضعیت اضطراری ( موقعیت خطرناک و غیرمترق ...
مدیریت ( فرایند برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، و کنترل منابع برای دستیابی به اهداف خاص در یک سازمان یا مؤسسه ) - اسم Example: good administration is ...
ایستگاه ( محل توقف قطار، اتوبوس، یا سایر وسایل نقلیه عمومی ) - اسم Example: the train arrived at the station on time مرکز، پایگاه ( محل استقرار یک ...
کمک های اولیه ( مراقبت های فوری و ابتدایی که به فرد مصدوم یا بیمار، قبل از رسیدن کمک حرفه ای پزشکی، ارائه می شود ) - اسم Example: everyone should le ...
میل مهار سنگ، رول بولت ( در معدن کاری، تونل سازی، و مهندسی عمران، یک میله ی فولادی بلند که در سوراخ حفر شده در سنگ قرار داده می شود و با استفاده از م ...