bunny

/ˈbəni//ˈbʌni/

معنی: ورم، اسم حیوان دست اموز
معانی دیگر: (زبان کودکانه) خرگوش (bunny rabbit هم می گویند)، پینه، اسم حیوان دست اموز مثل خرگوش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: bunnies
• : تعریف: (informal) a rabbit, esp. a young one.

جمله های نمونه

1. The Happy Bunny club was heaving.
[ترجمه گوگل]باشگاه اسم حیوان دست اموز شاد در حال افزایش بود
[ترجمه ترگمان]کلوپ شادی \"خرگوش\" - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bugs Bunny was one of my childhood heroes.
[ترجمه گوگل]باگز بانی یکی از قهرمانان دوران کودکی من بود
[ترجمه ترگمان] حشرات بانی یکی از قهرمان های دوران کودکیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bugs Bunny and other Warner cartoon characters wait to greet you, alongside the ranks of popcorn dispensers.
[ترجمه گوگل]Bugs Bunny و دیگر شخصیت‌های کارتونی وارنر در کنار صفوف پخش‌کننده‌های پاپ کورن منتظر استقبال شما هستند
[ترجمه ترگمان](Bugs)و دیگر شخصیت های کارتونی دیگر برای خوشامد گویی به شما در کنار صفوف of پاپ کرن منتظر می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bunny felt in his pocket, fiddling for loose change.
[ترجمه گوگل]اسم حیوان دست اموز در جیبش احساس کرد و به دنبال پول خرد بود
[ترجمه ترگمان]و خرگوش را در جیبش احساس کرد و رفت تا تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bunny threatened to chainsaw the flat in Muswell Hill and torch the goldfish, although maybe it was the other way round.
[ترجمه گوگل]اسم حیوان دست اموز تهدید کرد که با اره برقی آپارتمان را در ماسول هیل و ماهی قرمز را به آتش می کشد، هرچند شاید برعکس بود
[ترجمه ترگمان]بانی threatened را تهدید می کرد که آپارتمان را در Muswell هیل تعمیر می کند و ماهی را آتش می زند، اگر چه شاید راه دیگری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the stables, Bunny Chaloner was perfectly capable of warding off any too-friendly girl.
[ترجمه گوگل]در اصطبل، بانی چالونر کاملاً قادر بود هر دختری را که بیش از حد دوستانه بود دور کند
[ترجمه ترگمان]در اصطبل، خرگوش بانی کام لا توانایی انجام دادن هرگونه رفتار دوستانه را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You had enough bunny just now . . . so answer me.
[ترجمه گوگل]همین الان به اندازه کافی اسم حیوان دست اموز داشتی پس جواب منو بده
[ترجمه ترگمان]تو الان به اندازه کافی بانی داشتی پس بهم جواب بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bunny, unshaven, stood at the kerb with the stage manager of the Empire.
[ترجمه گوگل]بانی، تراشیده نشده، در کنار مدیر صحنه امپراتوری ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]Bunny، که ریشش را نتراشیده بود، با مدیر صحنه امپراطوری در کنار جدول ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cindy said one day pointing to a bunny hopping around the backyard.
[ترجمه گوگل]سیندی یک روز با اشاره به خرگوشی که دور حیاط پشتی می پرید گفت
[ترجمه ترگمان]سیندی یک روز گفت که خرگوش به حیاط پشتی می پرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Where you going you funny little bunny.
[ترجمه گوگل]کجا میری تو خرگوش کوچولوی بامزه
[ترجمه ترگمان]کجا میری \"بانی کوچولوی بامزه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Louis Armstrong and Bunny Berigan may have been trumpet talents of a similar mettle but there the resemblance stopped.
[ترجمه گوگل]لوئیس آرمسترانگ و بانی بریگان ممکن است استعدادهای مشابهی در ترومپت داشته باشند، اما در آنجا این شباهت متوقف شد
[ترجمه ترگمان]لوی آرمسترانگ و بانی بانی Bunny ممکن است دارای استعدادهای شیپوری مشابه باشند اما این شباهت متوقف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the first occasion Bunny was tactful, assuring him she would be sent home in a taxi at any moment.
[ترجمه گوگل]در اولین مورد، بانی با درایت بود و به او اطمینان داد که هر لحظه با تاکسی به خانه فرستاده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]او در اولین باری که بانی موقع شناسی نبود، به او اطمینان داد که هر لحظه ممکن است او را در یک تاکسی به خانه بفرستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bunny or not, he still could not blow bubbles with it.
[ترجمه گوگل]اسم حیوان دست اموز یا نه، او هنوز نمی توانست با آن حباب ها را باد کند
[ترجمه ترگمان] بانی یا نه، اون هنوز نمی تونه حباب ها رو با اون منفجر کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bunny wasn't the only one to lose his temper.
[ترجمه گوگل]بانی تنها کسی نبود که عصبانیتش را از دست داد
[ترجمه ترگمان] بانی تنها کسی نبود که خشمش رو از دست می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ورم (اسم)
bulge, tumidity, edema, dropsy, botch, tympany, swelling, bunny, tumor, node, tumefaction, turgidity, welt, tumescence

اسم حیوان دست اموز (اسم)
bunny

انگلیسی به انگلیسی

• rabbit; young rabbit
small children often call a rabbit a bunny or a bunny rabbit.

پیشنهاد کاربران

Slang: In some contexts, "bunny" can be used as slang to describe a sexually attractive woman, often with a sense of objectification.
زبان عامیانه: در برخی موارد، �bunny� را می توان به عنوان اصطلاح عامیانه برای توصیف یک زن جذاب جنسی، اغلب با حس شیءانگاری ( واژه ای است در فلسفه و روان شناسی که به معنی مواجهه و رفتار با دیگران به مثابه اشیاء ) استفاده کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

در حالت عامیانه و غیررسمی برای توصیف خانوم یا دختر جذاب هم از این کلمه استفاده می شه.
منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/bunny
بچه خرگوش
گوله گرد و غبار ( که کنار دیوار وپله جمع می شود )
Dust bunnies
معنی bunny store چی میشه . . من واسه مغازم میخوام این اسمو بزارم و دوس دارم بدونم ک ایا جملم مشکلی داره با ن
خرگوش ( در زبان کودکان )
پینه، ورم، اسم حیوان دست آموز ( مثل خرگوش )

بپرس