تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سُم داران ( پستاندارانی که سم دارند ) : اسم Example: Horses, cows, and deer are all hoofed mammals

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیر پر ( یکی از خارهای بلند و تیز جوجه تیغی ) : اسم Example: The porcupine's quills detached easily شاهپر ( پر بزرگ پرندگان که در گذشته برای نوشتن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوجه تیغی ( جونده ای با بدن پوشیده از خارهای تیز ) : اسم Example: The porcupine raised its quills in defense

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موش کیسه دار ( نوعی جونده حفار بومی آمریکای شمالی ) : اسم Example: A gopher popped its head out of its burrow آدم پادو ( کسی که کارهای پیش پاافتاده ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موش صحرایی ( جونده ای بزرگ تر از موش خانگی ) : اسم Example: A rat scurried across the alley آدم موذی و پست ( فرد خائن و نامرد ) : اسم Example: He' ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سی سنجاب، موش خرمای زمینی ( نوعی جونده کوچک شبیه سنجاب با نوارهای راه راه روی بدن ) : اسم Example: A chipmunk scurried across the path, its cheeks f ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جونده ( جانوری از راسته جوندگان مانند موش، خرگوش، سنجاب ) : اسم Example: Rats and mice are common rodents آدم موزی و پست فطرت ( مترادف با رذل ) : ا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورچه خوار ( پستانداری با پوزه دراز و زبان چسبناک برای خوردن مورچه و موریانه ) : اسم Example: The anteater used its long tongue to catch ants

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاهای جلو ( دو پای جلویی یک حیوان چهارپا - اصطلاحا دست ) : اسم Example: The cat balanced on its forelegs.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کیسه ( کیسه کوچک برای حمل اشیاء ) : اسم Example: She carried her coins in a small leather pouch کیسه شکمی ( کیسه در بدن جانوران کیسه دار برای نگهدا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاهای عقب ( پاهای پشتی جانوران چهارپا ) : اسم Example: The dog stood on its hind legs to beg

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرمادیلو ( جانوری با پوشش زره مانند سخت ) : اسم Example: An armadillo curled into a ball for protection

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوآلا ( جانور کیسه دار بومی استرالیا، شبیه خرس کوچک با خز خاکستری ) : اسم Example: The koala slept in the eucalyptus tree

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پستاندار پرنده ( پستانداری که توانایی پرواز دارد ) : صفت اسم Example: Bats are the only true flying mammals

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی دندان ( بدون دندان ) : صفت Example: The old man was toothless بی دندان ( کودک ) : صفت Example:That baby's tootheless smile, make me smile بی اث ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کیسه دار ( دارای کیسه یا چیزی شبیه کیسه ) : صفت Example: Kangaroos are pouched mammals در کیسه قرار دادن ( چیزی را در کیسه گذاشتن ) : فعل ( شکل گذش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پستاندار ( جانوری که به بچه های خود شیر می دهد و معمولاً بدن آن با مو یا پشم پوشیده شده ) : اسم Example: Humans whales and dogs are all mammals. پ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سمندر ( جانور دوزیست شبیه مارمولک با پوست مرطوب و بدون پولک ) : اسم Example: A salamander hid under a damp log روح آتش ( موجود افسانه ای که در آتش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایگوانا ( نوعی مارمولک بزرگ گیاهخوار بومی آمریکای مرکزی و جنوبی ) : اسم Example: The iguana basked in the sun on a rock

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاک پشت ( خزنده ای با لاک محافظ ) : اسم Example: The turtle slowly crawled across the road لاک پشت دریایی ( برای اشاره به گونه هایی که در دریا زندگ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مار بندجورابی ( نوعی مار غیرسمی و معمولاً راه راه ) : اسم Example: A harmless garter snake was basking in the sun

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مار کبری ( نوعی مار سمی خطرناک با گردن پهن شونده ) : اسم Example: The cobra raised its hood and hissed ( نام تجاری یک نوع ماشین ) فورد موستانگ کبر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الِگِیتِر - تمساح ( نوعی تمساح پوزه پهن ساکن آمریکا و چین ) : اسم Example: An alligator lurked in the swampy waters پوست الیگیتور ( برای ساخت کیف، ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوزیست ( جانوری که هم در آب و هم در خشکی زندگی می کند، مانند قورباغه ) : اسم Example: A frog is a type of amphibian دوگانه زی ( هر وسیله نقلیه ای ک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خزنده ( جانوری از رده خزندگان مانند مار، سوسمار، لاک پشت ) : اسم Example: A snake is a type of reptile. آدم پست فطرت ( شخص نفرت انگیز و غیرقابل اع ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کفشک ماهی ( نوعی ماهی پهن که در کف دریا زندگی می کند ) : اسم Example: The flounder blended in with the sandy bottom به سختی حرکت کردن ( در گِل یا ش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سفره ماهی ( نوعی ماهی پهن با دم بلند و گزنده ) : اسم Example: A stingray glided along the ocean floor ( نوعی خودرو اسپورت ) شورلت کوروت استینگری ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مارماهی ( ماهی دراز و باریک شبیه مار ) : اسم Example: An eel slithered through the muddy water آدم زبون باز ( شخصی که مهارت در فرار یا طفره رفتن دا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آبشش ( اندام تنفسی ماهی ) : اسم Example: The fish breathed through its gills واحد مایعات ( معادل یک چهارم پاینت یا 142 میلی لیتر ) : اسم Example: ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باله ( عضو پهن و نازک در بدن ماهی برای شنا و تعادل ) : اسم Example: The shark's fin sliced through the water باله مانند ( هر چیز باله شکل برای حرکت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اره ماهی ( ماهی بزرگی با آرواره بالایی دراز و شبیه شمشیر ) : اسم Example: The swordfish leaped out of the water

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماهی قزل آلا ( نوعی ماهی آب شیرین ) : اسم Example: He caught a trout in the stream پیرزن غرغرو ( پیرزن بدخلق ) : اسم Example: Don’t get any close ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسب دریایی ( ماهی کوچکی که سر و گردنش شبیه اسب است ) : اسم Example: A seahorse wrapped its tail around a piece of coral

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُوکو دونده ( نوعی پرنده بیابانی که سریع می دود و پرواز نمی کند - از خانواده فاخته ) : اسم Example: A roadrunner darted across the desert road ( ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لک لک ( پرنده ای با پاهای بلند، گردن دراز و منقار بلند ) : اسم Example: A stork built its nest on the chimney آوردن بچه توسط لک لک ( باور قدیمی در ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلامینگو ( پرنده ای با پاهای بلند، گردن دراز و پرهای صورتی یا قرمز ) : اسم Example: A flock of flamingos waded in the shallow water

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خروس ( پرنده نر از گونه مرغ ) : اسم Example: The rooster crowed at dawn آدم مغرور و خودنما ( بیشتر در مورد مردان جوان ) : اسم Example: he become t ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

قرقاول ( پرنده ای با دم بلند و پرهای رنگین که اغلب برای شکار پرورش داده می شود ) : اسم Example: The hunter shot a pheasant in the field

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

طاووس نر ( پرنده ای با پرهای دم بسیار زیبا و رنگارنگ ) : اسم Example: The peacock spread its magnificent tail feathers آدم مغرور ( کسی که بیش از حد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارکوب ( پرنده ای که با نوک زدن به تنه درختان به دنبال حشرات می گردد ) : اسم Example: A woodpecker hammered on the old oak tree

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاراکیت ( طوطی کوچک و دم دراز با رنگ های روشن ) : اسم Example: The parakeet chirped happily in its cage

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاردینال ( مقام بلندپایه در کلیسای کاتولیک ) : اسم Example: The cardinal cast his vote for the new pope اصلی، اساسی ( چیزی بسیار مهم ) : صفت Examp ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گنجشک ( پرنده کوچک و معمولاً قهوه ای ) : اسم Example: A sparrow chirped outside my window آدم ریزجثه ( کنایه از کوچکی ) : اسم Example: She's just ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سینه سرخ ( پرنده ای کوچک با سینه قرمز یا نارنجی ) : اسم Example: A robin perched on the windowsill رابین ( نام کوچک مردانه یا زنانه ) : اسم خاص Ex ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جِی ( نوعی پرنده از خانواده کلاغیان با پرهای رنگی و صدای بلند ) : اسم Example: A blue jay landed on the bird feeder آدم ساده لوح ( شخصی که به راحتی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پر ( پوشش بدن پرندگان ) : اسم Example: The bird had beautiful red feathers بال ( به عنوان نماد سبکی و پرواز ) : اسم Example: He floated like a fea ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باز ( پرنده شکاری ) : اسم Example: The hawk soared through the sky شاهین ( پرنده شکاری ) : اسم Example: A majestic hawk perched on the cliff آدم ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مجموعه ( گروهی از اشیاء یا چیزهای مشابه که جمع آوری شده اند، مثل مجموعه ی تمبر، مجموعه ی آثار هنری ) اسم. Example: He has a large collection of vin ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشیدن کارت ( عبور دادن کارت مغناطیسی از داخل دستگاه کارت خوان ) فعل. Example: He is swiping card to pay for the groceries کارت کشیدن ( عمل کشیدن ک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشتری بازگشتی ( مشتری ای که قبلاً از یک فروشگاه یا کسب وکار خرید کرده و دوباره برای خرید مراجعه می کند ) اسم. Example: We offer a discount to all r ...