pacific

/pəˈsɪfɪk//pəˈsɪfɪk/

معنی: ارام، صلح جو
معانی دیگر: آشتی گرای، صلح آور، اقیانوس آرام (نام کامل: the pacific ocean)، باحرف بزرگ اقیانوس ساکن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to the Pacific Ocean.
اسم ( noun )
• : تعریف: the Pacific Ocean.

جمله های نمونه

1. The road follows the Pacific coastline.
[ترجمه گوگل]جاده خط ساحلی اقیانوس آرام را دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]این جاده خط ساحلی اقیانوس آرام را دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They crossed the Pacific by ship.
[ترجمه گوگل]آنها با کشتی از اقیانوس آرام عبور کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از اقیانوس آرام عبور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is serving on a warship in the Pacific.
[ترجمه گوگل]او در یک کشتی جنگی در اقیانوس آرام خدمت می کند
[ترجمه ترگمان]او در حال خدمت به یک کشتی جنگی در اقیانوس آرام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cathay Pacific flies daily non-stop to Hong Kong from Heathrow.
[ترجمه گوگل]Cathay Pacific روزانه بدون توقف از هیترو به هنگ کنگ پرواز می کند
[ترجمه ترگمان]\"Cathay پاسیفیک\" روزانه به طور روزانه از فرودگاه Heathrow به هنگ کنگ پرواز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Kon-Tiki sailed across the Pacific Ocean propelled by wind power.
[ترجمه گوگل]کشتی Kon-Tiki با نیروی باد در سراسر اقیانوس آرام حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]The - Tiki با نیروی باد به سمت اقیانوس آرام حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Flying across the Pacific for the first time was a great achievement.
[ترجمه گوگل]پرواز در سراسر اقیانوس آرام برای اولین بار یک دستاورد بزرگ بود
[ترجمه ترگمان]پرواز در اقیانوس آرام برای اولین بار دستاورد بزرگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We drove along the Pacific coast to Seattle.
[ترجمه گوگل]ما در امتداد ساحل اقیانوس آرام به سمت سیاتل رانندگی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما در امتداد ساحل اقیانوس آرام به سیاتل رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Pacific region has rapidly emerged as a leading force on the world stage.
[ترجمه گوگل]منطقه اقیانوس آرام به سرعت به عنوان یک نیروی پیشرو در صحنه جهانی ظاهر شده است
[ترجمه ترگمان]منطقه اقیانوس آرام به سرعت به عنوان یک نیروی پیشرو در صحنه جهانی ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. the common porpoise of the North Atlantic and Pacific.
[ترجمه گوگل]گراز دریایی مشترک اقیانوس اطلس شمالی و اقیانوس آرام
[ترجمه ترگمان]گراز ماهی مشترک اقیانوس اطلس شمالی و اقیانوس آرام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some of the Pacific islands are too small to stand alone as independent states.
[ترجمه گوگل]برخی از جزایر اقیانوس آرام آنقدر کوچک هستند که نمی توانند به تنهایی به عنوان کشورهای مستقل بایستند
[ترجمه ترگمان]برخی از جزایر اقیانوس آرام کوچک تر از آن هستند که تنها به عنوان کشورهای مستقل ایستادگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Pacific Ocean is the biggest ocean in the earth.
[ترجمه گوگل]اقیانوس آرام بزرگترین اقیانوس روی زمین است
[ترجمه ترگمان]اقیانوس آرام بزرگ ترین اقیانوس در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Asian countries along the coast of the Pacific all came out against the US new military base in Japan.
[ترجمه گوگل]کشورهای آسیایی در امتداد سواحل اقیانوس آرام همگی علیه پایگاه نظامی جدید ایالات متحده در ژاپن ایستادند
[ترجمه ترگمان]کشورهای آسیایی در امتداد ساحل اقیانوس آرام به پایگاه نظامی جدید آمریکا در ژاپن دست یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the distance we spied the Pacific for the first time.
[ترجمه گوگل]از دور ما برای اولین بار اقیانوس آرام را جاسوسی کردیم
[ترجمه ترگمان]در فاصله ای که برای اولین بار به اقیانوس آرام رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are due to splash down in the Pacific tomorrow.
[ترجمه گوگل]آنها قرار است فردا در اقیانوس آرام سقوط کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قرار است فردا در اقیانوس آرام پخش شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The South Pacific was the theatre for much of the action in the Second World War.
[ترجمه گوگل]اقیانوس آرام جنوبی تئاتر بسیاری از اکشن ها در جنگ جهانی دوم بود
[ترجمه ترگمان]اقیانوس آرام جنوبی برای کاره ای بسیاری در جنگ جهانی دوم به نمایش درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارام (صفت)
calm, quiet, silent, imperturbable, moderate, gentle, still, stilly, appeasable, peaceful, placid, tranquil, whist, bland, placable, composed, self-composed, daft, sedate, serene, staid, taciturn, irenic, pacific, peaceable, self-possessed, unruffled, waveless

صلح جو (صفت)
irenic, pacifist, pacific, pacificist

تخصصی

[خودرو] این تیم انگلیسی که توسط Keith Wiggins در سال 1994 تاسیس شد فقط توانست 1 سال روی پا بایستد در سال 1996 با بدهی های زیادی تعطیل شد.
[حقوق] آرام، صلح جویانه، مسالمت آمیز

انگلیسی به انگلیسی

• pacific ocean
of the pacific ocean
of peace; peaceable; quiet; calm
the pacific or the pacific ocean is a very large area of sea to the west of north and south america, and to the east of asia and australia.
pacific is used to describe things that are in or that relate to the pacific ocean.
something that is pacific is peaceful or intended to result in peace; a formal use.

پیشنهاد کاربران

pacific ( adj ) ( pəˈsɪfɪk ) =peaceful; loving peace, e. g. a pacific gesture
pacific
اقیانوس ارم
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pacify
✅️ اسم ( noun ) : peace / peacefulness / pacifism / pacifist / pacification
✅️ صفت ( adjective ) : peaceful / peaceable / pacifist / pacific
✅️ قید ( adverb ) : peacefully / peaceably
pacific ocean
اقیانوس آرام
اقیانوسیه
اقیانوس آرام
Pacific oceanاقیانوس ارام
principles of the logic of the owner of power in an ocean of high water
اصول منطق صاحب قدرت در یک اقیانوس دریا پرآب

بپرس