portal

/ˈpɔːrtl̩//ˈpɔːtl̩/

معنی: باب، مدخل، ایوان، سر در، دروازه، سیاهرگ باب کبد، سیاهرگی
معانی دیگر: (زیست شناسی) درواره، درواره ای، (مجازی - جمع) آستانه، آغاز، مدخل بزرگ، مدخل مزین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a doorway or entrance, esp. a large and imposing one.
مترادف: doorway, entrance, entranceway
مشابه: door, foyer, narthex, porch, portico, threshold, vestibule

- The prince and his retinue came on horseback through the castle's portal.
[ترجمه گوگل] شاهزاده و همراهانش سوار بر اسب از درگاه قلعه آمدند
[ترجمه ترگمان] شاهزاده و ملتزمین رکاب با اسب از دروازه قصر گذشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an entrance or means of entry to a place.
مترادف: door, doorway, entrance, entranceway, entry, entryway, ingress
مشابه: access, approach, gate, gateway, postern, wicket

- The hero discovers a portal to an enchanted world.
[ترجمه گوگل] قهرمان دریچه ای را به دنیای مسحور کشف می کند
[ترجمه ترگمان] این قهرمان پورتال یک دنیای جادویی را کشف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a website that serves as an entry point to the Web or a segment of the Web by offering a range of resources which may include a search engine, topic directories, discussion forums, email, and other services.

جمله های نمونه

1. a portal vein
سیاهرگ درواره ای

2. I went in through the royal portal.
[ترجمه گوگل]من از طریق پورتال سلطنتی وارد شدم
[ترجمه ترگمان]من از دروازه سلطنتی داخل شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Our patient thus failed to show evidence of portal hypertension.
[ترجمه آلفا رومئو] انعقاد غیرطبیعی و فشار پورتال بالا میرود ولی گسترش انشعاب طول
|
[ترجمه گوگل]بنابراین بیمار ما نتوانست شواهدی از فشار خون پورتال نشان دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، بیمار ما نتوانست شواهدی از فشار خون پورتال را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the last financial quarter WorldOnline doubled portal revenues, he said.
[ترجمه گوگل]او گفت که در سه ماهه مالی گذشته WorldOnline درآمد پورتال را دو برابر کرد
[ترجمه ترگمان]او گفت که در یک ربع مالی گذشته عواید پورتال دو برابر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An abnormal coagulation profile and raised portal pressure then tend to enhance longitudinal and circumferential expansion, resulting in submucosal dissection.
[ترجمه گوگل]نمایه انعقادی غیر طبیعی و افزایش فشار پورتال منجر به افزایش انبساط طولی و محیطی می شود که منجر به تشریح زیر مخاطی می شود
[ترجمه ترگمان]یک پروفایل چسبندگی غیر عادی و افزایش فشار پورتال، تمایل به افزایش انبساط طولی و پیرامونی ایجاد می کند که منجر به تجزیه submucosal می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Discussion Portal hypertension usually complicates the evolution of chronic liver diseases.
[ترجمه گوگل]بحث پرفشاری خون پورتال معمولاً تکامل بیماری های مزمن کبدی را پیچیده می کند
[ترجمه ترگمان]hypertension Portal Portal معمولا تکامل بیماری های مزمن کبد را پیچیده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Death was not necessarily a portal to the blank bliss of absolute nothingness. It was a deep dive into the unknown. Amy Tan
[ترجمه گوگل]مرگ لزوماً دریچه ای برای سعادت خالی نیستی مطلق نبود این یک شیرجه عمیق به ناشناخته بود امی تان
[ترجمه ترگمان]مرگ لزوما یک مدخل برای سعادت محض نیستی محض نبود غواصی عمیق در اعماق ناشناخته بود امی تان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The portal was to be called Peeled and would have awarded executives with loyalty points after they shopped via the site.
[ترجمه گوگل]این پورتال قرار بود Peeled نامیده شود و به مدیران پس از خرید از طریق سایت امتیاز وفاداری اعطا می کرد
[ترجمه ترگمان]این پورتال باید به نام Peeled خوانده می شد و پس از خرید از سایت به مدیران اجرایی با نقاط اشتراک جایزه داده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If the hepatic capacity to eliminate portal endotoxins is exceeded, spillover into the systemic circulation will occur.
[ترجمه گوگل]اگر ظرفیت کبد برای از بین بردن اندوتوکسین های پورتال بیش از حد باشد، سرریز به گردش خون سیستمیک رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]اگر ظرفیت کبدی برای حذف مدخل پورتال از حد تجاوز کند، به جریان سیستمیک وارد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You probably realised she's a severe case of portal cirrhosis, with ascites and jaundice.
[ترجمه گوگل]احتمالا متوجه شدید که او یک مورد شدید سیروز پورتال، همراه با آسیت و زردی است
[ترجمه ترگمان]شما احتمالا متوجه شدید که او در مورد آسیب شدیدی به سیروز کبد، مبتلا به شکم و یرقان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Complete or partial occlusion of the portal vein is a common cause of portal hypertension in childhood.
[ترجمه گوگل]انسداد کامل یا جزئی ورید باب یکی از علل شایع فشار خون پورتال در دوران کودکی است
[ترجمه ترگمان]انسداد کامل یا جزیی the پورتال، علت رایج فشار خون در دوران کودکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However spontaneous portal vein thrombus may occur in portal hypertension and the infusion of vasopressin may also play a part.
[ترجمه گوگل]با این حال، ترومبوز خود به خودی ورید پورتال ممکن است در فشار خون پورتال رخ دهد و تزریق وازوپرسین نیز ممکن است نقشی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، vein های پورتال خود به خودی ممکن است در یک فشار خون در پورتال رخ دهد و تزریق of نیز ممکن است نقشی ایفا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In four patients cannulation of the portal vein was impossible for anatomical reasons.
[ترجمه گوگل]در چهار بیمار کانولاسیون ورید پورتال به دلایل آناتومیک غیرممکن بود
[ترجمه ترگمان]در چهار بیمار cannulation از سیاه رگ مدخل برای دلایل تشریحی غیر ممکن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Clinically there was no evidence of portal hypertension.
[ترجمه گوگل]از نظر بالینی هیچ مدرکی دال بر فشار خون پورتال وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]اما شواهدی از فشار خون وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Portal hypertension with stasis and pooling of blood in the reticuloendothelial meshwork may interfere with this process.
[ترجمه گوگل]فشار خون پورتال همراه با استاز و تجمع خون در شبکه رتیکولواندوتلیال ممکن است در این فرآیند اختلال ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]فشار خون پورتال با stasis و تجمع خون در reticuloendothelial meshwork ممکن است با این فرآیند تداخل داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باب (اسم)
portal, gate, chapter, strait, door

مدخل (اسم)
access, entry, portal, entrance, gateway, gate, entree, mouth, firth, estuary, foreword, ostium

ایوان (اسم)
cloister, portal, balcony, veranda, verandah, porch, portico, patio, lanai

سر در (اسم)
portal, facade

دروازه (اسم)
portal, gateway, gate, goal

سیاهرگ باب کبد (اسم)
portal

سیاهرگی (صفت)
portal, venous

تخصصی

[عمران و معماری] درگاه
[کامپیوتر] دروازه ای - نوعی سایت اینترنتی که افراد هنگام وصل شدن به سایتهای دیگر. آن را مشاهده می کنند .
[زمین شناسی] مدخل تونل، ورودی به یک تونل اصلی بالای راهرو آن . - اغلب داربست شده یا دارای تاق ضربی است - ساختار احاطه کننده اطراف ورودی یک معدن ؛ دهانه یک ادیت یا تونل اصلی .
[صنعت] مدخل عمده، ورودی اصلی، دریچه آغازین - دریچه آغازین یک پایگاه آغازگر عمده برای کاربرانی است که به وب متصل می شوند. کاربران علاقـمند هستند که از این پایگاه به عنوان یک پایگاه تکیه گاه (anchor site) برای ورود به دیگر پایگاهها استفاده کنند. برای مثال، google و yahooنمونه هایی از دریچه های آغازین عمومی (general portal) هستند و informs.org یک مدخل تخصصی است.
[معدن] دهانه تونل (حفر چاه و تونل)

انگلیسی به انگلیسی

• gateway, entrance, arch, doorway; (internet) web site that serves as gateway to the internet, anchor site (e.g., yahoo, excite, hotbot, etc.)
a portal is a large, impressive entrance to a building; a literary word.

پیشنهاد کاربران

واژه مصوب فرهنگستان ادب: درگاه
[کامپیوتر] درگاه، درگاه اینترنتی، پورتال
معنی فارسی ندارد. پورتال چیزی بیشتر از دروازه و مدخل است
وب گاه های مرجع
وب سایت اصلی
سایت معرف
درگاه
دَرگاهیدن.
portal ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: بندری
تعریف: مربوط به بندر
To portal.
دُروارهیدن.
وبسایت
درگاه، درگاه اینترنتی
یکی از معانی اون مربوط به وبسایتی میشه که وقتی واردش میشید، فهرستی از وبسایت های دیگه در اون قرار داره. مثلا اگه وارد وبسایت رسمی امارت دبی بشید، فهرست نهادهای دولتی دبی در اون قرار گرفته که با کلیک کردن
...
[مشاهده متن کامل]
روی اسم هر نهاد، به سایت اون نهاد ارجاعتون میده. به چنین وبسایتی که فهرستی از وبسایت های دیگه را در خودش جا داده، Portal گفته میشه.

‍ورودگاه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس