underground

/ˈəndərˌɡrɑːwnd//ˈʌndəɡraʊnd/

معنی: زیر زمین، راهاهن زیر زمینی، تشکیلات محرمانه و زیرزمینی، واقع در زیر زمین
معانی دیگر: در زیر زمین، زیر زمینی، مخفی، نهان، نهانی، پنهانی، در خفا، زیرجلی، سری، پنهانکار، نهانکار، سازمان مخفی، سازمان تروریستی، (روزنامه و غیره) افراطی، تندرو، غیر سنتی، سنت شکن، مخفیانه، پنهانکارانه، بطور پنهانی، (انگلیس) مترو، انگلیس راه اهن زیر زمینی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: located, living, taking place, or operating beneath the earth's surface.

- The prisoners escaped through an underground tunnel.
[ترجمه گوگل] زندانیان از طریق یک تونل زیرزمینی فرار کردند
[ترجمه ترگمان] زندانی ها از تونل زیرزمینی فرار کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: beyond public awareness; concealed; clandestine.

- During the war, this building housed an underground printing press.
[ترجمه گوگل] در زمان جنگ، این ساختمان دارای یک چاپخانه زیرزمینی بود
[ترجمه ترگمان] در طول جنگ، این ساختمان یک چاپخانه زیرزمینی را در خود جای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The system by which some slaves escaped to freedom before the Civil War came to be known as the Underground Railroad.
[ترجمه گوگل] سیستمی که توسط آن برخی از بردگان قبل از جنگ داخلی به آزادی فرار کردند، به عنوان راه آهن زیرزمینی شناخته شد
[ترجمه ترگمان] سیستمی که بعضی از بردگان پیش از جنگ داخلی از آن گریخته بودند، راه آهن زیرزمینی زیرزمینی نامیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: counter to the mainstream political or cultural ideas of a society, and so not visible through the established, conventional media.

- She wrote articles for an underground newspaper in which she criticized the political regime.
[ترجمه گوگل] او برای یک روزنامه زیرزمینی مقالاتی نوشت و در آن از رژیم سیاسی انتقاد کرد
[ترجمه ترگمان] او مقالاتی را برای یک روزنامه زیرزمینی نوشت که در آن از رژیم سیاسی انتقاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
(1) تعریف: beneath the earth's surface.

- Even children were sent to work underground in the mines in those days.
[ترجمه گوگل] آن روزها حتی بچه ها را برای کار زیرزمینی در معادن می فرستادند
[ترجمه ترگمان] حتی کودکان نیز در این روزها برای کار در زیر زمین فرستاده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in secret; clandestinely.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a place or region beneath the earth's surface.

(2) تعریف: a space or passage beneath the earth's surface, such as a crossing under a busy street.

(3) تعریف: a secret political or paramilitary organization, such as a resistance movement.

(4) تعریف: (chiefly British) an underground passenger train or rail system, usu. electric, operating in a large metropolitan area; subway.

جمله های نمونه

1. an underground atomic explosion
انفجار اتمی در زیر زمین

2. an underground organization
یک سازمان مخفی

3. laying out underground tiles to drain a pond
برای خشکاندن سلخ،تنبوشه در زیر زمین کار گذاشتن

4. mice burrow underground
موش نقب می زند.

5. beautiful rock formations in underground caves
اشکال زیبای سنگ در غارهای زیرزمینی

6. the junction of two underground cables
پیوندگاه دو شاه سیم زیرزمینی

7. overhead cables are more dangerous than underground cables
کابل های هوایی از کابل های زیرزمینی خطرناک ترند.

8. british pilots were saved by the french underground
سازمان مخفی (وطن پرستان) فرانسه خلبانان انگلیسی را نجات می داد

9. Electrical power is supplied by underground cables.
[ترجمه گوگل]برق از طریق کابل های زیرزمینی تامین می شود
[ترجمه ترگمان]توان الکتریکی توسط کابل های زیرزمینی تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is an underground room in the old house.
[ترجمه گوگل]یک اتاق زیرزمینی در خانه قدیمی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یه اتاق زیرزمینی تو خونه قدیمی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I got lost in the London Underground.
[ترجمه Ana. Sh] در متروی لندن گم شدم
|
[ترجمه گوگل]در متروی لندن گم شدم
[ترجمه ترگمان]در زیرزمین لندن گم شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bus routes and railways, both overground and underground, converged on the station.
[ترجمه گوگل]مسیرهای اتوبوس و راه‌آهن، اعم از زمینی و زیرزمینی، در ایستگاه جمع می‌شدند
[ترجمه ترگمان]قطار اتوبوس و راه آهن، هر دو قطار زیرزمینی و زیر زمینی، با هم به ایستگاه راه آهن رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The oil is pumped up from deep underground reservoir.
[ترجمه گوگل]نفت از مخزن عمیق زیرزمینی پمپ می شود
[ترجمه ترگمان]نفت از مخزن عمیق زیرزمینی پمپ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is an underground park here.
[ترجمه گوگل]اینجا یک پارک زیرزمینی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یه پارک زیرزمینی اینجاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Roads have to be dug up to lay underground cables.
[ترجمه گوگل]برای کشیدن کابل های زیرزمینی باید جاده ها را حفر کرد
[ترجمه ترگمان]جاده ها باید برای نصب کابل های زیر زمینی حفر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Recently they have laid an underground pipeline.
[ترجمه گوگل]اخیراً آنها یک خط لوله زیرزمینی گذاشته اند
[ترجمه ترگمان]اخیرا آن ها یک خط لوله زیرزمینی را گذاشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Many men were buried underground when there was an accident at the mine.
[ترجمه گوگل]هنگام وقوع حادثه در معدن، بسیاری از مردان در زیر زمین دفن شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد زیر زمین دفن شده بودند که در معدن حادثه ای رخ داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Radioactive water had seeped into underground reservoirs.
[ترجمه گوگل]آب رادیواکتیو به مخازن زیرزمینی نفوذ کرده بود
[ترجمه ترگمان]آب رادیو اکتیوی توی مخازن زیرزمینی نفوذ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. They extract the mineral from open pits and underground mines.
[ترجمه گوگل]آنها این ماده معدنی را از چاله های روباز و معادن زیرزمینی استخراج می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مواد معدنی را از حفره های باز و مین های زمینی استخراج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. He eluded capture for weeks by hiding underground.
[ترجمه گوگل]او هفته ها با پنهان شدن در زیر زمین از دستگیری فرار کرد
[ترجمه ترگمان]او هفته ها با پنهان کردن زیر زمین از دستگیری فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیر زمین (اسم)
cellar, basement, underground, subbasement

راهاهن زیر زمینی (اسم)
underground

تشکیلات محرمانه و زیرزمینی (اسم)
underground

واقع در زیر زمین (صفت)
underground

تخصصی

[عمران و معماری] زیر زمینی - ترن زیر زمینی شهری - راه آهن زیر زمینی شهری - قطار زیرزمینی شهری - مترو

انگلیسی به انگلیسی

• region beneath the ground's surface; secret organization fighting occupational forces or an established government; (british) subway, underground train system; subterranean passage
subterranean, below the surface of the ground; to be used below the surface of the ground; clandestine, conspiratorial
not openly, in a clandestine manner; below the surface of the ground
something that is underground is below the surface of the ground.
the underground is a railway system in which electric trains travel underground in tunnels.
underground activities take place secretly in a country where political opposition is not allowed, and are directed against the government.
the underground in a country is an organized group of people who are engaged in illegal activities, often against the government in power.

پیشنهاد کاربران

زیرزمینی، زیرزمین
درخفاوسری، زیرزمینی
سرپوشیده
زیر خاک
Underground instead of burying them in the pyramids
زیر خاک میکردند بجای که در اهرام بذارن
زیر زمین
فصل
Subway _American
Underground_British
مترو زیر زمینی
این کلمه دو معنی دارد:
1 - زیر زمین
2 - قطار زیرزمینی یا همان مترو
under the earth
زیر زمین
[هزاره]:
adv
1. زیر زمین
2. در خفا، مخفیانه، زیرزمینی
go underground: مخفی شدن، به طور زیرزمینی فعالیت کردن
adj
1. [راه و غیره]: زیرزمینی
2. [فعالیت و غیره]: زیرزمینی، مخفی
3. مترو، راه آهن زیرزمینی؛ قطار زیرزمینی
4. سازمان مخفی، سازمان زیرزمینی، نهضت زیرزمینی،
on the underground به این معناست: با مترو
Example
We went on the underground.
ما با مترو رفتیم.
درون زیرزمین داخل
زیرزمین، تشکیلات محرمانه
مرده. .
غیرقانونی
زیر زمین

مترو
ترن زیرزمینی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس