پیشنهادهای متین (٢٧٨)
Chariot
دارای دو معنی مثبت و منفی است مثبت: چقدر زیبا، چقدر تاثیرگذار، چه جالب! منفی: چقدر متاثر کننده، چقدر ناراحت کننده [برای مثال در هنگامی که خبر مرگ ف ...
مشک و عنبر گر ز مشک زلف یارم بو کند بوی خود را واهلد در حال و زلفش بو کند {دیوان شمس مولوی؛غزل ۷۴۰}
این کلمه غلطه چون homework ، اس جمع نمیگیره به جاش از واژه ای مثل assignments استفاده میشه
به اشتباه " همزاد پنداری " گفته میشود و هم ذات به چم نزدیکی ذات و علایق و احساس، هم عقیده بودن و. . . است
متوجه هستم I got it فهمیدم گرفتم اوهوم آهان درک می کنم
تلفات
تاثیرگذار در معنای لغوی برگرفته از واژه influence : تأثیر گذاری
معادل homeless : بی خانمان
سنجاب، موش خرما
سنجاب
صنعت : آفریده؛ هم ریشه با مصدر صُنع ( آفرینش ) و تصنع ( ساختگی ) آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست [غزلیات شمس؛مولانا، غزل ۴۴۱] : آرزوی آن کسی را دارم که ...
کلاه خود، ترگ
Advertising تبلیغات
شدن
خدا به شما برکت و نیکی دهد لله دَرُّکُما
شیک و به روز On fleek
املای درست 《 غنج 》می باشد
ارق به معنی حس میهن پرستی و تعصب دینی یا ملی املای اشتباه 《عِرق》 است. #درست بنویسیم حتما عبارت � قلب و عروق � به گوشتان خورده است، � عروق � به معنی ...
دارای دو معنی است : عَرَق و عِرق ● 1 رطوبتی که بدن هنگام گرمای بیش از حد و فعالیت مداوم ترشح می کند ● 2 رگ و ریشه و غیرت درونی و نوعی تعصب مثال : ...
Hiccup = hiccough = سکسکه، عطسه
سکسکه
Hiccup = hoccough = سکسکه، عطسه
Right now= right away فورا، بی معتلی و سریع، فی الفور
تحت تاثیر قرار دادن، تاثیر گذاشتن How people's mind work and how this affects their behavior : ذهن مردم چگونه کار می کند و چگونه بر عملکرد ( رفتار ) ...
درمان کردن، درمان شدن رفتار کردن Treat
ماموریت انجام شد Mission : ماموریت Accomplished : انجام شد [همچنین به accomplishment مراجعه کنید]
وضعیت پزشکی، موقعیت پزشکی
بقیه. . . Rest of the year : بقیه سال Rest of the days : بقیه روزها
Experimental siences : علوم آزمایشی : ( به عبارتی ) علوم تجربی
لمس کردن، اداره کردن، مدیریت کردن
( موقت ) Temporary ( دائمی ) ≠ permanently
Lux, luxuries لوکس، گران، لاکچری و. . . They stayed at a deluxe hotel
آشنا کردن، معرفی کردن کسی E. g : Will you please introduce yourself ?: میشه لطفا خودت رو معرفی کنی؟ Won't you to introduce this man to us? : این ...
سر زدن E. g: we'll be glad to see you. Won't you stop by tonight?? ما از دیدنت خوشحال میشیم. امشب یه سر نمی زنی؟
مقدار زیادی از چیزی Plenty of money Plenty of cheese
Bathroom سرویس بهداشتی و حمام ( هر دو ) Bath : عمل حمام کردن
پذیرفتن نصیحت
به معنای ظرف و کانتینر که در فارسی تلفظ میکنی۶م هر دو به معنای جایی است که جیزی را شامل می شود یا چیزی را حمل می کند حالا چه کانتینری که تو ذهنمون م ...
فکر میکنم مخفف pepermint باشه به معنی نعنا
نسخه دکتر نسخه پزشک
داروهای بدون نیاز به نسخه پزشکی Medicines without prescription
سن قانونی [در مفهوم مجازی به نوعی] اکثریت
حبه سیر Three cloves of garlic
واژه مرموز، واژه ای که همزمان چند تا معنا داشته باشه Tricky word
آگاهی از خطر
در گویش آبادانی به منظور خطاب قرار دادن فردی ( معمولا مذکر ) استفاده می شود
ریلکس کردن، آرامش مخفف chill‐out
شامل، دارای، محتوی و. . . Consisting : include, contain
I used to know قبلا میدانستم E. g , people used to know more or less how their children would live قبلا مردم میدانستند که. . .
لب پَر کردن ظرف، لیوان و. . .
این ۳ تا رو معمولا اشتباه میکنن : Quiet : ساکت Quite : کاملا [که البته در تلفظ امریکن و بریتیش معناشون تا حدی فرق میکنه] Quit : رهاسازی و توقف چ ...
مکمل کامل کننده چیزی
E. g. | she's majoring in physics او ( خانم ) در رشته فیزیک تحصیل می کند Field of study in college or university
مفسران جمع analyst به پعنی تحلیل گر و مفسر و به نوعی آنالیز کننده
برای مدت طولانی مدت قابل توجه Quite a while
مترادفش برای بانوان Madam یا به اختصار Ma'am میشه Madam is the female equivalent, which is the full form of the contraction ma'am
پروسه انجام کار E. g. : If you want to make a complaint, please follow the correct procedure : اگز می خواهید شکایت کنید، لطفا پروسه درست را طی کنید ...
Obligation وظیفه، تعهد
Duty وظیفه، تعهد
سابق : پیشین، قبلی اسبق : پیش از پیشین، قبل از قبل
بدون نسخه پزشکی Without prescription مثال : Aspirin is an over counter medicine 💊
هستی شناسانه، هستی شناختی
الساعه به معنی فورا می باشد نه اساعه
سرمازدگی حادی که در صورت عدم درمان سریع منجر به مرگ فرد می شود
هم از اساطیر یونان و خدای پیری و هم به معنی ماری جوانا و در معنای تحت الفظی علف
همسو با حرکت عقربه های ساعت ≠ پادساعتگرد
متضاد، تضاد، طباق، مخالف، وجه مقابل یک واژه
مخالف حرکت عقربه های ساعت ≠ ساعتگرد
تضاد
محدب سازی چیزی ≠ تقعیر
کوژپشتی، برآمدگی از ریشه : حدب و هم خانواده محدب و در باب : انفعال
جلاب معنی برده ها و اسرایی که برای خرید و فروش به شهر های دیگه برده می شدن گفته میشه
بهرام یا وَرَهرام اسم ایزدی هست که در ایران باستان حتی پیش از آیین زرتشتی و در آیین آریاییان به عنوان ایزد جنگ و پیروزی پخش جنگاوران شناخته میشده و د ...
بینی جمع: آنوف
چه بسا، چه بسیار
آماج و اهداف و خواسته
واپسگرا از ریشه رجع به چم بازگشت
بدون فکر سخن گفتن، سریع سخن گفتن
بالفور، سریع، فوری، بدون اندیشه و فکر سخن گفتن
زره، وشینه، جوشن
زره، خفنان، وشینه
کلاه خود ؛ خود
جوشن، زره، خفتان
میان دو کتف اسب
چنبره زیر گردن اسب
پشت؛ بالای کمر
داد و فریاد و غریو و شیون گاهی معنای آواز هم میده" ویله"
"صمت" به معنای خاموشی است از این رو "واج های صامت" رو داریم یعنی واج های بیصدا و "واج های مصوت" یعنی صدادار
دشواری ها و مصائب
هیاهو، سر و صدا معادل عربی : ضوضاء
هم به معنای طول عمر فعلی فرد مقابله هم همون کلمه scene انگلیسی به معنای صحنه نمایشه هم به زبون ترکی به معنای "تو" یا به طور مودبانه تر "شما" هستش
صحنه نمایش scene Scene ( صحنه ) ≠ sense ( احساس، مفهوم )
"Dealer "یا "دیلر" در بازی و اصطلاحات کازینو به معنی" پخش کننده کارت" هست ولی در معنای عام میتونه به معنی" ساقی موادمخدر" یا هر چیز دیگه هم استفاده ب ...
فروشنده انحصاری کالا یا نمایندگی یه چیزی رو میگن dealership
"Dealer "یا "دیلر" در بازی و اصطلاحات کازینو به معنی" پخش کننده کارت" هست ولی در معنای عام میتونه به معنی" ساقی موادمخدر" یا هر چیز دیگه هم استفاده ب ...
در اصطلاح کازینو و بازی به معنای پخش کننده کارت هست ولی در معنای عام و عامیانش میشه ساقی موادمخدر یا هز چیز دیگه
رونق شباب و اوان جوانی
الهیط خدایی، منسوب به رب به چم پروردگار
منسوب به ربا و ربا خوارانه مثال : بانک های ربوی = بانک های رباخوار
طبیعی سازی
ملتصق، چسبیده شده
بالکن معادل همان balcony
مونث مؤتلف به معنای سازوار، متحد، متفق، هم پیمان، همراه، هم عهد
دانشگاه به پشتو
به معنای تهور و شجاعت و به صورت های "جرأت" و "جرئت" هم نوشته می شود
همان "استاد" به عربی
"آزمایشگاه" به زبان عربی مثلا واژه " مختبرٌ صغیرٌ" به معنای آزمایشگاه کوچک و یک ترکیب وصفی یا همان صفت و موصوف است
به عربی میشه " دَلّ" که همون "دلالت" کرد یا "راهنمایی کرد" به فارسی هم همون مترادف فؤاده
آنچه به آن دلالت شده مثال: "خانه هم را دزد برد" در اینجا مدلولمان وسایل خانه است و دلالتمان نیز، از نوع دلالت التزامی است
ضاله هم از همین میاد به معنی گمراه مثلا قوم ضاله
از مصدر استنطاق به چم بازپرسی و بازجویی به معنی بازجو، بازپرس، سین جیم کننده
استنطاق درست است نه استنتاق!
"روغن" به زبان عربی جمع آن "زیوت" می باشد
لانه حیوانات موذی
تردامن و فاسق
سر و صدا
کاذب به معنای دروغگو کذاب به معنای بسیار دروغگو
کاذب به معنای دروغگو کذاب به معنای بسیار دروغگو
ظهور دوباره عیسی مسیح که از آن با نام ظهور دوم نیز یاد می کنند نام اصلی آن پاروسیا یا اِپیفانی می باشد این باور از باور های آخرالزمانی مسیحیت است گر ...
ابتدای کار، اوان
تسوگ در زمان ساسانیان به معنای شهرستان امروزی بوده و معرب ان به صورت تسوج درآمده
Nerd = نِرد= "خوره" در فارسی و تا حدودی معادل غیر رسمی واژه گیک ( Geek ) "نِرد" واژه ای انگلیسی است که وارد فارسی شده و اصطلاحاً : فردی که به یک حو ...
زنگ جمع آن : جلاجل
متضاد تنظیف به چم تمیز کردن
تجریدی، انتزاعی
تجریدی
قرمز مایل به نارنجی این واژه ای پارسی است که به گونه سقرلاط، سقرلاطون، سقرلاطین، سقلّاط و سقلّات ( معرب ) هم به کار میرود این واژه وارد زبان های ارو ...
معادل پرفراژ Perforage
Sorrounding
تخته سیاه سبوره بیضاء : تخته سفید
تخته سفید سبوره : تخته
بازنده متصاد فائز در عربی
زمین لرزه به فارسی باستان
غامض درست است نه غامص که به معنای سخت و پیچیده و دشوار است.
دایره
شبح
فریب خوردن از ریشه غرّ ( فریب داد )
بیبان های بی آب و علف
فروختن چیزی به گونه ای که نه سود داشته باشد نه زیان، نقطه سر به سر
گم گشته و گمراه و حیران و منحرف شده از راه حق و راستی
مسابقاتی نمایشی و بدنسازی سالانه که با فیگور گرفتن بر روی استیج یا صحنه نمایش انجام میپذیرد این مسابقات از قرن ۱۹ با رویکردی اساطیری آغاز شد و زیبایی ...
عدل و داد و قسط
قوانین
شکافتگی آسمان ها، شکافته شدن آسمان ها پدیده ای که با استناد بر قرآن در روز قیامت رخ می دهد و آسمان با ابر هایش شکافته خواهد شد رجوع شود به : انشقاق ...
اشراق : مکاشفه : الهام و . . .
پیوست و روی آورد
مانند دارویی برای من ک : مانند، مثل، شبیه دواء : دارو و پادزهر
تلاش و کوشش جمعی افراد ≠ منیت
خدنگ به معنای درختی است که در گذشته از آن تیر میساختند و در شعر معمولا مجاز از علاقه جنس یا ماکان از تیر و ناوک به حساب می آید
ثبت کردن به زبان عربی
مالک شدن از باب افتعال امتَلَکَ یَمتَلِکُ امتَلِک امتِلاک
لقب ابو جعفر منصور دومین خلیفه سلسله عباسیان که به علت خساست و بخل او لقب دوانیق را به او منسوب کردند منصور دوانیقی
پنهانی و ناشناس
غمگین و بی طراوت منجمد شده در اصل دارای ایهام است
جوشن
امر تجریدی و مجرد اینکه امری را در عالم واقع و خارج بیابیم و از روی آن امری ذهنی را پدید آوریم که امکان وجود یا خلق آن در عالم بیرون وجود نخواهد داش ...
رخ در ادبیات به معنای گونه می باشد و اگر در شعر بیاید معمولا مجاز از کل صورت است ( مجاز از علاقه جزئیه )
کنایه ای از حضرت علی ( ع ) به علت گشودن درب قلعه [خیبر به زبان عبری] در طول جنگ خیبر که میان مسلمانان و یهودیان بود و به واسطه علی ابن ابی طالب به پ ...
داوری و قضاوت و مینجیگری کسی یا چیزی بر کس یا چیز دیگری
۱. نصرت یافتن، پیروزی یافتن، پیروز شدن بر دشمن. ۲. یاری دادن، کمک رساندن.
حیله گر و گول زننده
در زبان عربی به ساکن کردن و برداشتن "ن" از آخر فعل " مجزوم کردن " گفته می شود عموما در ساخت افعال" امر " و" نهی" این اتفاق می افتد
جمع اصل و نَسَب و ریشه نژادی افراد جمع نَسَب : انساب
صراحی، بط، قدح ، جام شراب
چمباتمه زدن چمباتمه نشستن
Reformation = اصلاحات و جنبش اصلاح طلبی [Reform movement] رفورماسیون
In any case
پیرو و تابع یا وابسته مثلا شهر های اقماری تهران : شهر های کوچک و شهرک های اطراف تهران [منسوب به قمر و ریز ریز و کوچک کوچک]
منسوب به حارّه مناطق بسیار گرم کره زمین بین مدار راس السرطان ( پرگاره خرچنگ ) و مدار راس الجدی [ رجوع شود به مناطق پنجگانه آب و هوایی زمین و منطقه ...
/Joghatay/
به یک کلکسیون از آثار هنری - سرگرمی مانند فیلم، سریال تلویزیونی، بازی ویدئویی یا غیر - ویدئویی، کمیک، رمان و غیره گفته می شود که همه آنها حول محور یک ...
معادل سوالات متداول FAQ : Frequently asked questions برای مثال TELEGRAM FAQ : سوالات متداول تلگرام
شخصیت قهرمان داستان در مقتبل آنتاگونیست [ریشه یونانی]
لقب حضرت خضر ( ع ) [به ان علت که هر جا می نشست، در آنجا سبزه می رویید و ربشه نامش هم همین است ( به معناس سبز در عربی ) . ]
خورجین یا گونی و تلفن یا موبایل
قصه گو
برخی از شیعیان که مادر علی ابن حسین ( سجاد، امام چهارم شیعیان ) یا همام همسر حسین ابن علی را بی بی شهربانو به عنوان دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی می ...
نخجیر : شکارگاه یا شکار [غار چال نخجیر بین دلیجان و نَراق در استان مرکزی به معنای شکارگاه پست و گود می باشد. چال : جای گود]
شعر دارای دو معنی است : شِعر : به معنای آواز، چکامه و قصیده شَعر : گیسو و موی انسان یا حیوان [مثلا صنعت شَعربافی]
اتاقکی چوبی بر روی [معمولا] شتر که سرنشین درون آن می نشست و دلیل آن جلوگیری از تزاحم نور آفتاب برای سرنشین بود به عربی /هودج/
فهمیدن درک کردن تشخیص ( به نوعی ) از ریشه فهم می آید.
یک کتاب از گوتفرید لابینتز فیلسوف و ریاضیدان آلمانی و از بنیان گذاران حساب دیفرانسیل و انتگرال
مجامعت و جماع هم میتونه معنی بده
مصافحه
اصل ریشه عنصر بنیان اصلی هر چیزی [اصطلاح یونانی و منشا آن فلاسفه یونان است]
اهالی ساکنین
ساکنین اهالی
مونث" اول"
دور خویش حلقه زدن و به خود پیچیدن
در زبان ترکی به معنای در قابلمه می باشد ولی در خودرو ها به عنوان درپوشی بر روی چرخ ماشین قرار می گیرند و در وسط آن لوگوی شرکت سازنده خودرو برای زیبای ...
واژه ترک در ادبیات گاهی به معنای《 زیباروی》 نیز به کار می رود: برو ای تُرک که تَرکِ تو ستمگر کردم حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم
منظور از شاخه نبات در زبان فارسی و در میان عوام، اشاره به معشوقه فرضی حافظ است. به هنگام فال گرفتن حافظ را به شاخ نباتش قسم می دهند که رازی را بر فال ...
منم هستم! من پایه ام! منم بازی!
به تدریج نمایان شدن
ناگهان ظاهر شدن هشدار های پاپ آپ هم به هشدار هایی میگن که به نوعی نقش اطلاع رسانی رو برای کاربران اینترنت ایفا میکنه یک نوع اعلانی که ناگهانی ظاهر ...
تسلیت
چشم نواز و زیبا
در شرایط خطر ناک بودن شبیه راه رفتن روی یخ نازک
کسی که تدخیر کرده کسی که معتاده رو میگن Are you in dope? چیزی زدی؟ فضایی؟
تعمیم دادن و سرایت کردن
گزاره
مضمون و مفهوم سخن
مخفف پادشاه دوستان توضیح جامع تری دادند
ستوده، ستایش شده، حمد شده، محمود کسی که ستایش شده باشد از ریشه مدح به معنای ستایش
تیر
چیپس
چیزی شبیه به بروشور ولی با این تفاوت که به جای اهداف تجاری بیشتر بر روی اطلاع رسانی متمرکز است و صفحات کمتری نسبت به بروشور دارد پمفلت ها میتوانند م ...
برای مثال قانون برای شرکت ها هویت مجزایی قائل است به طوری که آنها هم همانند شخصیت های انسانی می توانند با دیگر شرکت ها قرارداد امضا کنند و یا شکایت ک ...
نوعی از انواع سجع در ادبیات [ مُطرَّف، مُتِوازِن، مُتِوازی ]
فردی که از دنیا بریده است تارک : ترک کننده
Misinterpretation تفسیر نادرست، کژ تابی
فرسایش خاک ( به انگلیسی: Soil erosion ) برهنه شدن لایه بالایی خاک است. این نوعی تخریب خاک است. این فرایند طبیعی، ناشی از فعالیت دینامیکی عوامل فرسایش ...
Myket
دوری جستن " شَجَّعَ الوالدُ ابنَهُ علی الابتعاد عن الکذب " 《پدر، پسرش را به دوری از دروغ گفتن تشویق کرد》
سُنَّت
تسلط و چیرگی
نفس زنان
نفس نفس زدن
هم میهن و شهروند به عربی
ارباب_ رعیتی ، فئودالی
چرانیدن گوسفندان و ریشه واژه رعیت
به معنا های : تنها و تعجب کردن [ او یکه و تنها در جزیره ای دور افتاده زندگی کرد. ] [ او از انفاق عجیبی که برایش افتاده بود یکه خورد. ]
آشوری، کلدانی
آشوری، سریانی
آینده مثال : 《 من فکر میکنم که در آتیه نزدیک کاملا از جنونی که دارد شفا خواهد یافت! 》[ شاهزاده و گدا، ترجمه محمد قاضی، ص ۲۲۲ ]
رنگین کمان، قوس و قزح، قوس قزح مثال : 《 من درست حال کسی را دارم که به تماشای قوس و قزح سر از پا نمیشناسد و از خانه بیرون می دود، ولی هنوز سر برنداشت ...
سازگارکننده واژه بهتری می باشد زیرا برای واژه ترانسفورمر واژه تبدیل کننده پیشنهاد می شود
عشوه ها ج عشوه
امپراطوری
اشاره به سه خلیفه ای که پس از حضرت محمد خلافت کردند از جمله ابوبکر، عمر ، عثمان
مرتد و از دین برگشته
تلاش همگانی همیاری
شمعون در کتاب" کیمیاگر پائولو کوئلیو" معنای "باد گرم صحرایی" را می دهد.
قسمت فوقانی و سقف کالسکه و اتومبیل که باز و بسته میشه مثلا ماشین کروک ماشینیه که سقفش باز و بسته میشه ( بنز کروک )
اهتزاز = بر افراشتن احتراز = دوری جستن و پرهیز احتزاز = با توجه به گفته های دوستان احتمالا بریدن
نوعی قرص مخدر
در گذشته به معنای دوره های سرسختی که برای آموزش نظامی برای نیروی کار جوان برگزار می شد میگفتند اما امروز در معنای مختلف از جمله برنامه نویسی و IT به ...
خدای دین یهود
هاست به زبان انگلیسی است و معنای آن میزبان است. در علوم کامپیوتر به سروری گفته میشود که ذخیره فایل ها روی آن انجام میشود و برای تهیه آن باید اشتراک ...
. . . دست خارجه بالمره ( به یکباره ) از ایران جدا خواهد شد. . . [نشر افق، داستان فکر ایرانی ۹، انقلاب مشروطه پایان دوره قاجار، ص۴۴]
سرشت پاک
معنا عامیانش احتمالا به نظرم کنایه از کسیه که در برهه ای عزیز دردونه کسی بوده ولی بعدها اینطور ادامه پیدا نکرده و به فلاکت و بدبختی افتاده به افراد ...
قسمت های مشترک ساختمان که سند مالکیتی برای آن قید نشده باشد و عموم ساکنین می توانند از آن استفاده کنند را مشاعات می گویند زمین ساختمان پشت بام درب و ...
فردی که در زمان گذشته مسئول پاسبانی از شهر ها و بازار ها بوده و کسبه بابت این کار او مبلغی را به او می پرداختند مع هذا در کنار داروغه افرادی نیز به ...
دسته دسته، کنایه از زیاد بودن، متعدد و. . .
مثال : چند عراده توپ
با احتیاط راه رفتن و دست اندازی به اطراف برای پیدا کردن مسیر
باطل و بیهوده شدن
سرپرستی
قوانین و شرایط بندها عهد ها
مستقیم بی توقف سریع
بی استرس و آروم خونسرد
واحد شمارش اسلحه و تسلیهات نظامی
زورگو
هفت اورنگ [هفت تخت پادشاهی] هفت اورنگ مهین : دب اکبر، هفت برادر، ملاقه ای و. . . هفت اورنگ کهین :دب اصغر
در زبان عربی دستگاه ضبط است
مشاعیت و تشییع و همراهی جنازه
بدون نظم و قانون همونطور که دوستان گفتن مولکول های گازی در حالت کاتوره ای حرکت میکنن یعنی بدون نظم و قانون و سرگردان
خانات یا خاقانات نهادی سیاسی است که یک خان یا خاقان در رأس آن باشد. خاستگاه این نهاد از قبایل جلگه اوراسیا می باشد.
گل خشک شده
لقی که ناصرالدین شاه به افتخار ۵۰ سال حکومت بر ایران بر خود نهاده بود ( او سومین پادشاه ایران از نظر سال های پادشاهی بر ایران است که به ترتیب بعد ا ...
اعمام : عمو ها
پوشَن سِپِهر پوشن به چم پوشش و پوشینه سپهر به چم آسمان
در بازی پوکر افراد می توانند با دیدن حالات چهره حریف خود متوجه کارت های او بشود. به همین خاطر دربازی پوکر افراد باید به گونه ای بازی کنند که حریفشان ...
کمیت
همباریش ( هَ ) : عمل جمع بستن، جمع
افکار ، ذهن ها
غذای غیر قابل هضم در معده سوءهضم
جرثقیل، سنگین بر
آهنربا به انگلیسی magnetic =آهنربایی 🧲
بیگناه شناخته شدن در دادگاه اظهار بیگناهی رفع اتهام
امر کنندگان، دستور دهندگان، فرمان ِدهان
در ایین یهودیت به فردی اطلاق میشود که با اختیار خود از دین خارج شده است ( مرتد از دین یهود )
باژ به چم عوارض و باژ مرزی همان عوارض گمرکی است