پیشنهاد‌های علی ماشا اله زاده (٨٦٥)

بازدید
٣٥٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حس ( منطق، شعور ) میانه روی حس تعادل برقرارکردن در کارها In fact it was Jack's sense of humour that kept her feelings in proportion during the next ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عصای دست است کاملا کاربردی و دم دستی است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پر تب و تاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در حالت اسم :pick - up سوار کردن برای برگشت ( یا رفت ) Rod and Mark who came to my rescue had just happened to be on their way back home in their p ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

افتادن ( بمب ) The bomb went off in the same areaبمب در همان منطقه افتاد Firework went off in his face آتش بازی افتاد توی صورتش در رفتن ( گلوله از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

lie_in ( adj ) خواب دلچسب خواب حسابی خواب تا نیمروز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

صفت : live - in ( پرستار بچه، خدمتکار. . . ) سر خونه ( اقامت، زندگی ) در محل کار، سر کار Live - in accommodation زندگی کردن در محل کار ، اقامت سر ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیکشنری کمبریج: :very خیلی It's more than likely that there's oil here under the ground. بیشتر احتمال دارد نفت وجود داشته باشد اینجا زیر زمیم خیلی ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( با تاکید ) بیشتر، خیلی= More than adj فراتر از. . . . =More than noun He is more than a coach, he is a friend او بیش ازیک مربی است، او یک دوست است. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شرکت صرفه جو، سازمان مقتصد، کسب و کار نو پای صرفه جو ( شرکت، سازمان. . . ) که بیخودی پول و نیروی انسانی هدر نمیدهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( فرصت/مسیر موفقیت/دانش ) دریغ شدن، داده نشدن The scientists have been denied the necessary funds for their research program. از این دانشمندان سرمای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همینجوری یهویی ناگهانی بدون اطلاع قبلی Max was here a minute ago, then he disappeared_just like that مکس یک دقیقه پیش اینجا بود، سپس ناپدید شد_همینجو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نایل شدن ( به ) He ascended the rank of seccond lieutenant او به درجه ی ستوان دومی نایل شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناملایمات دوران سختی شرایط سخت His courage in the face of adversity شجاعتش در مواجهه با ناملایمات Adversity is a good [great] schoolmaster. شرایط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ارزان بودن ( ارزان ارایه شدن ) به قیمت ارزان برای فروش گذاشته شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( غذا ) پر تخمه ، پر ملات ، غلیظ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دو قطب مخالف مثل دو قطب مثبت و منفی They are poles apart in their political attitudes. آنها دو قطب مخالف هم هستند در گرایش های سیاسی شان My sister a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بین راه به کسی سر زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ساعات غیر اداری office hours. . . off hours

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درحال پیداکردن. . . . در شرف پیداکردن. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تمام سعی خود را کردن هرچه در چنته داشتن رو کردن I want you to dig deep. Find out who she is, and where she came from من از شما می خواهم که تمام سعی خ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تا آخر عمر ( به روش خاصی ) زندگی کردن باقی عمر را سپری کردن He lived out his life in solitude. او باقی عمرش را در تنهایی سپری کرد او تا آخر عمر در ت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

هنگ کردن ( کامپیوتر )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - تجسس کردن ۲ - کاشف به عمل آوردن ( با تجسس متوجه شدن، بعد از تجسس پیدا کردن )

پیشنهاد
٢

همه کار ها را کنار گذاشتن ( که کار خاصی را انجام دادن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیش حادثه نگر ، پیش از حادثه آماده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برنامه نگهداری دانش آموز بعد از مدرسه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بخشی از هزینه را پرداخت کردن We’re $5 short, but I’ll make up the difference.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

رفتن به بهترین کیفیت ( بدست آوردن بهترین کیفیت ) The company figured out how to get way over the edge of both service and pricing این شرکت کسب اطلا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

شب به رخت خواب رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

راه خود را جدا کردن ( از کسی، بقیه. . . ) صف خود را جدا کردن اعلام براءت کردن He was the first to break ranks with Ceausescu and publicly criticise ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای خودش بدون اتکا به دیگران روی پای خودش ough now a celebrity in her own right, the actress knows the difficulties of living in the shadow of her f ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

از هیچی که بهتره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( در آینده بسیار نزدیک ) مواجه بودن با در شرف. . . . بودن در شرف وقوع. . . . بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخاطره جویانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

زیر و رو کردن ، جستجوکردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وا دادن کم آوردن She came unstuck in the last part of the exam او در آخرین بخش امتحان وا داد ( کم آورد ) It was in the third round of the championsh ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رفتار ناهنجار ، رفتار هنجارشکن

پیشنهاد
٢

اولین چیزی که به ذهنم می رسه It was the best I could think of off the top of my head. این بهترین چیزی بود که میتونستم درنظربگیرم، اولین چیزی که به ذ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در راه خود ثابت قدم هستند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزیده کردن . گلچین کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی گیرمان بیاد از. . . Biographies, nonfiction, where you learn sth and get sth put of it کتابهایی مثل ) زندگینامه، . . جایی که شما یاد می گیرید و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خاطره، بو، ) که تا مدتها می ماند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شرمنده کسی شدن ( به خاطر تعاریف و لطفی که در حق ما کرده ) بدهکار کسی شدن ( به خاطر تعاریف و لطفی که شاید شایسته اش نبودیم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بار مسافر

پیشنهاد
١

اختلال کم توجهی ( در کودکان ) اختلال بیش فعالی ناشی از کم توجهی ( به کودکان )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( happen ( in particular way = go off without a hitch ( یک رویداد رسمی ) به خوبی و خوشی پیش رفتن طبق برنامه پیش رفتن بدون مشکل برگزار شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

طرح و برنامه ی خاصی نداشتن ( برای موفقیت ) We are out of the running for the league now. I think our manager 's lost the plot حالا ما هیچ شانسی برای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

زدن از هزینه ها صرفه جویی

پیشنهاد
٢

روی زمین راه رفتن نه توی آسمون ها در مسیر واقع بینانه قدم برداشتن واقع گرا بودن نه ایده آل گرا