پیشنهادهای علی ماشا اله زاده (٨٦٥)
سیر نزولی /سراشیبی This year's downward spiral of house prices has depressed the market سیر نزولی قیمت مسکن، بازار را راکد کرده است. The country's e ...
صندوق خودپرداز تسویه حساب کالا
پول پرست، آدم پولکی disapproving:determined to get money, even by unfair or illegal methods I haven’t turned into a nasty, cynical, money - grubbing ...
بعید نیست از . . . . . که انجام بدهد. . . . Not put it sb to do sth Perhaps Helena told him - I wouldn't put it past her. شاید هلنا به او گفته است ...
used to show that something is surprising or unexpected: فقط اینکه ( متاسفانه ) . . . . فقط اینکه ( با کمال تعجب ) . . . . . He spent months negoti ...
طرز صحبت کردن Watch your language مواظب طرز حرف زدنت باش
هروله کردن
جذابیت جنسی داشتن ( برای کسی )
غافلگیر کننده ( ، - )
۱ - هم گام، هم قدم ۲ - هم رای، هم پا،
رو به بهبودی/وخامت گذاشتم ورق برگشت، اوضاع عوض شد ( روبه بهبودی/وخامت ) )
مست خراب شدن get drunk=
آدم مخالف Vietnam war Resistors مخالفین جنگ ویتنام
آدم مرد ( که پای حرفش می ایستد )
حساب سپرده بلند مدت
اگر تمام راه ها به بن بست برسد
آدم مس مسو ، آدم کند کار
راه حل ثانویه، plan B
طیف سوم معناییapply به معنایuse : کاربرد داشتن به کار رفتن New technology is being applied to almost every industrial process تکنولوژی جدید تقریبا دا ...
بهره کشی کردن ، استخراج بی رویه کردن
رءوس مطالب را گفتن تیتر وار بیان کردن
ریسک کردن و کاری کردن خطر کردن و چیزی گفتن The newcomer didn't dare to venture his opinion on the matter تازه وارد جرات نکرد ریسک کند عقیده اش را بگ ...
در انتهای میدان دید در انتهای مرز شنوایی
گروه هم نوع مقیم جامعه ی. . . مقیم the Armenian colony of Chicago ارمنیهای مقیم شیکاگو ( جامعه ی ارمنی های مقیم شیکاگو ) the artist colony in Paris ...
نظر کسی را پرسین نظر سنجی کردن ( درباره چیزی ) I wanted to sound her out about a job that I'm thinking of applying for. من می خواستم نظر او را بپرس ...
look like something به نظر می رسد انگار. . . ( چیری ) . . . . ( درآینده نزدیک ) اتفاق خواهد افتاد — phrasal verb with look US/lʊk/ verb ( POSSIBLE ...
انطباق پذیری ، انطباق ( با ) ، تبعیت ( از ) As conformity in religious life has declined, choice has become a more important factor. چون ( تبعیت از ...
دست و پا گیر بودن توی دست وپا بودن مزاحم انجام کار بودن
درست و دقیقش را بخواهیم بگیم. . . .
آدم کثیف ( به لحاظ اخلاقی ) آدم حال به هم زن
از منظرِ. . . . ، از نگاهِ. . . . ، از نظر. . . .
شماطت کردن کسی
رقبا را از صحنه رقابت خارج کردن کنار زدن رقبا squeeze somebody/something → out ( of something ) phrasal verb [transitive] to make it difficult for so ...
Come to halt = stop متوقف شدن
یکنواخت ، بدون تغییر
بالاخره دیدن کسی/چیزی بعد از سعی فراوان دیدن توانستن دیدن I caught sight of her in the crowd. توانستم ببینمش توی جمعیت
نجات معجزه آسا خطر از بیخ گوش کسی رد شدن a Close shave= a close thing = a close call
یک خروار کار سر کسی ریخته بودن John is competently snowed with the work جان یک خروار کار سرش ریخته است جان از شدت کار وقت سر خاراندن ندارد
معلوم نشه کجا رفت گم و گور شدن بطرز مشکوکی گم شدن
کفاف ( حداقل های ) زندگی را دادن Colin's salary isn't great but it's enough to keep the wolf from the door حقوق کالین عالی نیست اما کفاف زندگی را می ...
داستان اصلی فیلم ، ( در مقایسه با داستانک های دیگری که در آن فیلم قرار دلرد )
کلاهم را به نشانه ی احترام به شما از سر بر می دارم
توی خودمان حل کردن ، در درون خود حل کردن/پذیرفتن ، خود را توجیه کردن ( موضوع، مساله را ) در درون خودمان کاملا جای دادن/نهادینه کردن accommodateخود ر ...
در رفتن
۱_تلخ، تاریک، مبهم، شوم، غم انگیز the grim reality of rebuilding the shattered town� واقعیت تلخ بازسازی این شهر درب داغون When he lost his job, his f ...
Come to be = start to be
عملی ( در مقابل تئوری ) . . . A how - to guide about یک راهنمای عملی درباره ی. . . A how to class in cake decorating یک کلاس عملی در تزیین کیک
گفتگوی خبری، یادداشت خبری، تفسیر خبری
( مجازی ) فرسنگها دور تر از. . . . Conditions are still far from ideal شرایط هنوز فرسنگها دور تر از ایده آل است Far from helping the situation, you' ...
( اقتصاد ) پویا buoyant economy/market/industry Carpet sales remained strong as a result of the buoyant housing market فروش فرش پابرجا ماند به عنوا ...