instep

/ˈɪnstep//ˈɪnstep/

معنی: اغاز، رویه، پشت پا، پاشنه جوراب یا کفش
معانی دیگر: انحنای روی پا (بین قوزک و انگشتان پا)، رویه ی کفش یا جوراب، 1- قدم رو، در حال قدم برداری همگام 2- (رژه) پا گرفتن 3- همگام، هم قدم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the arched middle section of the foot between the ankle and the toes.

(2) تعریف: the part of a shoe, sock, or the like that covers this part of the foot.
عبارت ( phrase )
(1) تعریف: moving, esp. walking, to a rhythm with another person.

(2) تعریف: easily conforming.

- He's in step with the current trends.
[ترجمه Salima] Another person stepping heavily on your foot
|
[ترجمه گوگل] او با روندهای فعلی همگام است
[ترجمه ترگمان] او در حال قدم زدن با رونده ای فعلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Shin/instep protectors which close with velcro are more heavily padded than the tube variety and so allow a greater leeway in impact.
[ترجمه گوگل]محافظ‌های شینی/پایانی که با نوار چسب بسته می‌شوند، نسبت به تیوب‌های مختلف دارای لایه‌بندی سنگین‌تر هستند و به این ترتیب، آزادی عمل بیشتری در ضربه ایجاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]محافظان شین و ساق پا که با velcro بسته می شوند نسبت به تنوع لوله ای به شدت بالا رفته اند و در نتیجه اجازه آزادی عمل بیشتری می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Forget about instep crampons or ones without forward facing points, which are only of interest to walkers.
[ترجمه گوگل]کرامپون های پاپایی یا بدون نقاط رو به جلو را فراموش کنید که فقط مورد توجه واکرها هستند
[ترجمه ترگمان]در مورد ساق پا و یا آن هایی که رو به جلو پیش می روند و فقط برای روروئک مورد علاقه هستند فراموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He arched his instep, admiring a blue vein.
[ترجمه گوگل]او با تحسین یک رگ آبی، قوس پای خود را گرفت
[ترجمه ترگمان]سرش را بالا برد و از یک رگ آبی تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The machine apply for leather handbags or instep folding turn edging.
[ترجمه گوگل]این دستگاه برای کیف‌های دستی چرمی یا لبه‌های چرخشی تاشو استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]این دستگاه برای کیف های دستی یا ساق پا که در حال رشد است، استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The instep that flabby nerve bestrews nerve ending is very sensitive, undertake massage can relaxation nerve, come up smiling.
[ترجمه گوگل]گامی که عصب شل و ول شده انتهای عصب را به هم می زند بسیار حساس است، ماساژ انجام دهید می تواند عصب را آرام کند، لبخند بزنید
[ترجمه ترگمان]The که اعصاب ضعیف عصب دار به پایان می رسد بسیار حساس است و ماساژ دادن می تواند اعصاب را تسکین دهد و لبخند بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was depressed by my right instep injury.
[ترجمه گوگل]به خاطر آسیب دیدگی پای راستم افسرده شدم
[ترجمه ترگمان]از دست راستم افسرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This machine can mold the joint point and instep point simultaneously.
[ترجمه گوگل]این دستگاه می تواند نقطه اتصال و نقطه پا را به طور همزمان قالب گیری کند
[ترجمه ترگمان]این ماشین می تواند به طور همزمان به نقطه مشترک و ساق پا کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The method could makes shoe instep mould machined by using three axis milling machine.
[ترجمه گوگل]این روش می تواند قالب داخلی کفش را با استفاده از دستگاه فرز سه محوره ماشین کاری کند
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند با استفاده از سه دستگاه milling محور، ساق پا ماشین کاری شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Leather upper features straps over the instep for support.
[ترجمه گوگل]رویه چرمی دارای تسمه هایی بر روی پایه برای حمایت است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های بالای چرم، برای حمایت از تحریک طالبان، در بالای برجستگی ساق پا قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Easy slip-on style with elastic straps across instep.
[ترجمه گوگل]سبک لیز خوردن آسان با تسمه های الاستیک در سرتاسر پا
[ترجمه ترگمان]slip نرم - به سبک با تسمه های انعطاف پذیر در ساق پا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Insteps frequently smash into elbows and need bandaging, but they can be protected by shin or instep pads.
[ترجمه گوگل]دم‌پاها اغلب به آرنج‌ها برخورد می‌کنند و نیاز به بانداژ دارند، اما می‌توان آن‌ها را با ساق پا یا پدهای پا محافظت کرد
[ترجمه ترگمان]insteps اغلب به آرنج ضربه می زنند و به باند پانسمان نیاز دارند اما ساق پای یا ساق پا می توانند محافظت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The hinge connecting the front and rear pieces sits under the instep and lessens the chance of failure due to the metal flexing.
[ترجمه گوگل]لولای که قطعات جلو و عقب را به هم وصل می‌کند در زیر پایه قرار می‌گیرد و احتمال خرابی ناشی از خم شدن فلز را کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این لولا که قسمت جلو و عقب را به هم متصل می کند، در زیر ساق پا می نشیند و شانس شکست ناشی از حرکت فلز را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, I would suggest that you subsequently attack employing the ball of the foot rather than the injured instep.
[ترجمه گوگل]با این حال، من پیشنهاد می‌کنم که متعاقباً با استفاده از توپ پا به جای آسیب دیده حمله کنید
[ترجمه ترگمان]با این حال، من پیشنهاد می کنم که شما به جای پاهای زخمی، توپ پای خود را به کار ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Seated, she put out one foot like a dancer, instep curved forward.
[ترجمه گوگل]او که نشسته بود، یک پایش را مانند یک رقصنده دراز کرد و به سمت جلو خم شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که سر میز نشسته بود، یک پایش را مثل یک رقاص به جلو خم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Bend right leg and bring foot back and up, holding toot around instep and gently pulling heel in towards right buttock.
[ترجمه گوگل]پای راست را خم کنید و پا را به سمت عقب و بالا بیاورید، پا را به سمت پایین نگه دارید و به آرامی پاشنه پا را به سمت باسن راست بکشید
[ترجمه ترگمان]پای راست بند را خم کنید و پا را به عقب و بالا بیاورید، toot دور ساق پا بایستید و با ملایمت پاشنه را به سمت باسن راست بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I found myself marching in step with the music.
[ترجمه گوگل]متوجه شدم که همگام با موسیقی راهپیمایی می کنم
[ترجمه ترگمان]خود را در حال قدم زدن با موسیقی یافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Moscow is anxious to stay in step with Washington.
[ترجمه گوگل]مسکو مشتاق است که با واشنگتن همگام بماند
[ترجمه ترگمان]مسکو برای ماندن در کنار واشنگتن نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. She had trouble keeping in step.
[ترجمه گوگل]او در حفظ قدم مشکل داشت
[ترجمه ترگمان]او به زحمت قدم بر می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. They were walking in step.
[ترجمه گوگل]قدم به قدم راه می رفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها قدم به قدم پیش می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Television companies need to keep in step with public opinion.
[ترجمه گوگل]شرکت های تلویزیونی باید با افکار عمومی همگام باشند
[ترجمه ترگمان]شرکت های تلویزیون باید با افکار عمومی همگام باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. He isn't in step with ordinary voters.
[ترجمه گوگل]او با رای دهندگان عادی همگام نیست
[ترجمه ترگمان]او با رای دهندگان عادی قدمی برنداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The soldiers marched in step.
[ترجمه گوگل]سربازان قدم به قدم به راه افتادند
[ترجمه ترگمان]سربازان در حرکت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. We would march along in step, doing eighty-eight paces to the minute, singing our hearts out.
[ترجمه گوگل]ما قدم به قدم جلو می رفتیم، هشتاد و هشت قدم به دقیقه حرکت می کردیم و قلبمان را آواز می خواندیم
[ترجمه ترگمان]ما قدم به قدم پیش می رفتیم و هشتاد و هشت قدم در دقیقه حرکت می کردیم و دل های خود را به هم می زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The regiment had finally learned to march in step.
[ترجمه گوگل]هنگ بالاخره یاد گرفت قدم به قدم راهپیمایی کند
[ترجمه ترگمان]هنگ در نهایت یاد گرفته بود که قدم به قدم پیش بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Perhaps he should get in step with the rest of the Government.
[ترجمه گوگل]شاید او باید با بقیه دولت همگام شود
[ترجمه ترگمان]شاید بهتر باشد با بقیه دولت قدم به قدم بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The two pronuclei remain roughly in step, but each takes its own time.
[ترجمه گوگل]دو پیش هسته تقریباً در یک مرحله باقی می مانند، اما هر کدام زمان خاص خود را می گیرد
[ترجمه ترگمان]این دو pronuclei تقریبا در مرحله هستند، اما هر یک زمان خودش را می طلبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. They were all in step and looked very smart.
[ترجمه گوگل]همه آنها همگام بودند و بسیار باهوش به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها قدم به قدم گذاشته بودند و خیلی باهوش به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Central coordination would keep the location of industry in step with development.
[ترجمه گوگل]هماهنگی مرکزی مکان صنعت را همگام با توسعه نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]هماهنگی مرکزی موقعیت صنعت را همگام با توسعه حفظ خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Fertility used to march in step with the economy.
[ترجمه گوگل]باروری برای راهپیمایی همگام با اقتصاد استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]باروری مورد استفاده در گام با اقتصاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اغاز (اسم)
prime, inception, beginning, dawn, getaway, alpha, start, commencement, birth, aurora, authorship, outset, exordium, preface, instep, jump-off, lead-off, venue

رویه (اسم)
upper, tack, top, procedure, facing, cover, surface, method, scheme, metier, comportment, vamp, praxis, tenor, instep, ism

پشت پا (اسم)
instep, metatarsus

پاشنه جوراب یا کفش (اسم)
instep

انگلیسی به انگلیسی

• upper section of the human foot between the ankle and the toes
your instep is the middle part of your foot, where it curves upwards.
in tempo, in rhythm

پیشنهاد کاربران

علاوه بر معنی قوس پا، روی پا یا انحنای روی پا که بین قوزک یا مچ پا و انگشتان است، بر طبق دیکشنری زیر، این لغت برای قسمتی از کفش که این ناحیه از پا را می پوشاند نیز بکار می رود.
The part of a shoe, stocking, etc, covering the middle section of the human foot, forming the arch between the ankle and toes. ( New Oxford American Dictionary )
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1:👇
The shoes are comfortable because they have moulded instep
کفش ها کاملاً راحت هستند چون در قسمت برآمدگی بین مچ و انگشتانِ پا قالب گیری شده اند.
Example 2: 👇
She begins to rise up and down upon her toes, in a formal movement of ballet - practice. Her breath becomes a little short. Frowning, she bends and feels her instep.
* Hotel Universe - by Philip Barry
او شروع به بالا و پایین رفتن روی انگشتان پاهایش می کند، حرکتی شبیه تمرین رقص باله. کمی نفس کم می آورد. اخم می کند، خم می شود و قسمت برآمدگی روی پا، بین مچ و انگشتانش را ( از روی کفش ) لمس می کند.
* متن انتخابی: از نمایشنامه ی هتل یونیورس، اثر فیلیپ بری

arch of the foot = قوس پا، گودی کف پا
instep = روی پا
instep
نام تعدادی از اعضای بدن به انگلیسی:
head = سر
neck = گردن
shoulder = شانه
arm = بازو
chest = قفسه سینه
armpit = زیر بغل
nipple = نوک سینه
elbow = آرنج
...
[مشاهده متن کامل]

forearm = ساعد
back = کمر
stomach = شکم، معده
navel / belly button / tummy button = ناف
waist = دور کمر
small of the/one's back = گودی کمر
hip = باسن، ناحیه کنار باسن
buttocks = باسن
❗️لطفا دو کلمه ی hip و buttocks را در گوگل سرچ کنید تا تفاوت بین این دو را با تصاویر بهتر متوجه شوید
leg = پا
groin = کشاله ران
thigh = ران
knee = زانو
shin = ساق پا
calf = نرمه ساق پا
heel = پاشنه پا
instep = روی پا
sole = کف پا
ankle = مچ پا، قوزک پا
arch of the foot = قوس پا، گودی کف پا

شخص دیگری به شدت به پای شما میزند
۱ - هم گام، هم قدم
۲ - هم رای، هم پا،

بپرس