resistor


معنی: مقاومت، اسباب مقاوم در برابر برق، عنصر مقاوم
معانی دیگر: (برق) ایستاگر، رزیستور، رئوستا، resister اسباب مقاوم در برابر برق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a part of an electric circuit that provides resistance to some of the current.

جمله های نمونه

1. I think there's something wrong with the resistor.
[ترجمه محسن نوری] من فکر می کنم رزیستور یک اشکالی دارد.
|
[ترجمه محمد رضا علم طلب] این مقاومت اشکالی ندارد.
|
[ترجمه امیرحسین روحانی] یک نوع مقاومت الکتریکی یا یک قطعه الکتریکیست که در مدارها ایجاد مقاومت میکند بسته به نیاز مادر مدارها که به همیت دلیل مقاومت هر مدار را با حرف Rنمایش میدهند.
|
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم مشکلی در مقاومت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]فکر کنم مشکلی وجود داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For example, a resistor pack might contain ten of each value in the E1series from 10 ohms to 10M.
[ترجمه محمد رضا علم طلب] برای مثال یک گروه مقاومت از مجموعه E1 شامل ده مقاومت از 10 اهم تا 10 مگا اهم تشکیل شده است.
|
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، یک بسته مقاومت ممکن است دارای ده عدد از هر مقدار در سری E1 از 10 اهم تا 10M باشد
[ترجمه ترگمان]برای مثال یک گروه مقاومت ممکن است شامل ۱۰ عدد از هر مقدار در the از ۱۰ اهم تا ۱۰ M باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A small resistor is connected in series with the coil to limit the current during core saturation.
[ترجمه محمد رضا علم طلب] یک مقاومت کوچک با سیم پیچ سری شده تا جریان را در طول اشباع هسته محدود کند.
|
[ترجمه گوگل]یک مقاومت کوچک به صورت سری به سیم پیچ متصل می شود تا جریان را در طول اشباع هسته محدود کند
[ترجمه ترگمان]یک مقاومت کوچک به صورت سری با سیم پیچ متصل می شود تا جریان را در طول اشباع هسته محدود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Rescalc 0 resistor calculator has been much improved since its original release.
[ترجمه گوگل]ماشین حساب مقاومت Rescalc 0 از زمان انتشار اولیه خود بسیار بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]ماشین حساب ۰ مقاومت Rescalc ۰ از زمان انتشار اولیه بسیار بهبود یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The time period is determined by the resistor network Rto R1which are switched through S
[ترجمه محمد رضا علم طلب] زمان به وسیله شبکه مقاومتی R و R1 که به کلید S متصل شده، محاسبه می شود.
|
[ترجمه گوگل]دوره زمانی توسط شبکه مقاومت Rto R1 که از طریق S سوئیچ می شود تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]دوره زمانی توسط شبکه مقاومت rto R۱which تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But for every pure resistor one or more peo-ple are always ready to champion change from the outset.
[ترجمه گوگل]اما برای هر مقاومت خالص، یک یا چند نفر همیشه آماده هستند تا از همان ابتدا تغییرات را حمایت کنند
[ترجمه ترگمان]اما برای هر مقاومت خالص یک یا بیشتر مردم همیشه آماده هستند تا از ابتدا تغییر شکل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This resistor absorbs the network signals and stops them bouncing back down the wire.
[ترجمه گوگل]این مقاومت سیگنال های شبکه را جذب می کند و از برگشت آنها به سیم جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاومت سیگنال های شبکه را جذب می کند و آن ها را متوقف می کند و آن ها را از سیم پایین می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rescalc will respond with standard resistor values, listed by accuracy or ascending value, for series or parallel combinations.
[ترجمه گوگل]Rescalc با مقادیر مقاومت استاندارد، لیست شده بر اساس دقت یا مقدار صعودی، برای ترکیب های سری یا موازی پاسخ می دهد
[ترجمه ترگمان]Rescalc با مقادیر مقاومت استاندارد، که توسط مقادیر دقت و یا مقادیر صعودی، برای سری یا ترکیبی موازی فهرست شده اند، واکنش نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Purpose: Cement - coated wire wound resistor is used in transducer trig, derrick and as load resistor widely.
[ترجمه گوگل]هدف: مقاومت سیمی با پوشش سیمانی به طور گسترده در ترانسفورماتور، دریک و به عنوان مقاومت بار استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]هدف: مقاومت سیم روکش شده با روکش سیمان در trig مبدل، جرثقیل و مقاومت بار به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. FET resistor, a differential amplifier would be needed.
[ترجمه گوگل]مقاومت FET، تقویت کننده دیفرانسیل مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]مقاومت FET، یک تقویت کننده تفاضلی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A resistor of several ohm value paralleled with diode can make the circuit achieve an over damping state and suppress the surge voltage.
[ترجمه گوگل]یک مقاومت با مقدار چند اهم به موازات دیود می تواند مدار را به حالت میرایی بیش از حد برساند و ولتاژ افزایش را سرکوب کند
[ترجمه ترگمان]مقاومت چندین اهم به موازات با دیود می تواند باعث شود که مدار به حالت میرایی بالاتر برسد و ولتاژ موج را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For transformer, capacitor, resistor and electronic component lead cutting.
[ترجمه گوگل]برای برش سرب ترانسفورماتور، خازن، مقاومت و قطعات الکترونیکی
[ترجمه ترگمان]برای ترانسفورماتور، خازن، مقاومت و اجزای الکترونیکی برش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The valve control, the system dumping resistor control and excitation control is coordinated effectively.
[ترجمه گوگل]کنترل سوپاپ، کنترل مقاومت تخلیه سیستم و کنترل تحریک به طور موثر هماهنگ می شود
[ترجمه ترگمان]کنترل سوپاپ، سیستم کنترل مقاومت و کنترل تحریک به طور موثر هماهنگ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To test resistor R first energize Ch. 1 to bias the test coupon.
[ترجمه گوگل]برای تست مقاومت R ابتدا Ch 1 برای سوگیری کوپن آزمون
[ترجمه ترگمان]برای تست مقاومت ابتدا ر ۱ برای جانبداری از کوپن تست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقاومت (اسم)
resistance, persistence, opposition, insistence, resistor

اسباب مقاوم در برابر برق (اسم)
resistor, resister

عنصر مقاوم (اسم)
resistor

تخصصی

[کامپیوتر] مقاومت
[برق و الکترونیک] مقاومت قطعه ساخته شده برای ایجاد مقدار معینی مقاومت . مقاومت در مدار، مقدار جریان را محدود می کند یا افت ولتاژ به وجود می آورد . انواع اصلی مقاومتهای مجزا عبارت اند از کربن - مرکب، کربن پوسه ای، سیم پیچی، پوسه فلزی و پوسه سرعتی . همچنین تراشه های مقاومتی پوسه - نارک و پوسه ضخیم ( سرمتی ) و شبکه های مقاومتی نیز وجود دارند .
[مهندسی گاز] مقاوم، اسباب مقاوم دربرابربرق، مقاومت
[ریاضیات] مقاومت
[معدن] اتصال زمین (خدمات فنی)

انگلیسی به انگلیسی

• (electricity) device that causes electrical resistance (used to control the flow of an electrical current)
a resistor is a device which is designed to increase the resistance in an electrical circuit; a technical term.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : resist
اسم ( noun ) : resistance / resistivity / resister / resistor
صفت ( adjective ) : resistant / resistible / resistive
قید ( adverb ) : _
[برق و الکترونیک] مقاومت
یک اصطلاح فنی در مدارهای الکتریکی و الکترونیکی که از جاری شدن زیاد الکترونها جلوگیری می کند.
رنگ بدنه با نوارهای رنگی متفاوت است. زیرا، رنگ بدنه نوع ماده به کار رفته در مقاومت را نشان میدهد، اما نوارهای رنگی مقدار اهمی مقاومت است.
...
[مشاهده متن کامل]

مقاومت ها کاربرد بسیار زیادی دارند، اما بیشترین کاربرد آنها در مدارهای کاهش جریان، ضریب تقویت کنندگی و ثابت زمانی است.

resistor ( فیزیک )
واژه مصوب: مقاومت 2
تعریف: جزیی از مدار الکتریکی که برطبق قانون اهم در برابر عبور جریان ایستادگی می‏کند یا عبور جریان را محدود می‏سازد
آدم مخالف
Vietnam war Resistors مخالفین جنگ ویتنام

بپرس