پیشنهاد‌های علی ماشا اله زاده (٨٧٢)

بازدید
١,٨٢٦
پیشنهاد
٠

مته به خشخاش گذاشتن وسواس زیادی به خرج دادن ایراد ملا لغتی گرفتن از چیزی ؟Why does he need to make such heavy weather of a simple task چه نیازی هست ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

روال ( کار )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شخص :ثابت قدم فعایت : راسخ ، پایمردانه ، مستحکم ، بدون تزلزل The battalions continued to advance with unflinching courage. این گردان ها به پیشروی اد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نسبتا قابل توجه A Fair percentage of student population eat too few vegetables درصد نسبتا قابل توجهی از جمعیت دانشجویی خیلی کم سبزی می خورند Outstand ...

پیشنهاد
٠

Fair=نسبتا قابل ملاحظه A Fair percentage of student population eat too few vegetables درصد نسبتا قابل ملاحظه ای از جمعیت دانشجویی ، خیلی کم سبزیجات م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣١

۱ - اگر قبل ازother thanجمله ی منفی یا جمله ای که معنای منفی از آن استنباط گردد بیاید، به معنای 《به جز ، الا ، به غیر از 》 می باشد. There's nobody h ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Stillبه عنوانdiscource marker. : با این وجود ( برای بیان وجه دیگر قضیه ای که قبلا درباره اش صحبت کرده اید ) Though :با این وجود ( برای بیان تناقض با ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

طیف سوم معناییapply به معنایuse : کاربرد داشتن به کار رفتن New technology is being applied to almost every industrial process تکنولوژی جدید تقریبا دا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

میدان رقابت برابر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مسلما قبول دارم که اذعان می کنم که اعتراف می کنم که Admittedly, . . . . . . but. . . . , 0 Admittedly, this is not a problem with a simple solution, ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشاغل حوزه ی سلامت ( از قبیل رادیولوژیست ، چشم پزشک، جراح، متخصص تغذیه، پرستار. . . . )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

طیف پنجم معناییshare : =same همین. . . . . . ( عقیده/نظر/ویژگی ) . . . . . . را داشتن مشترک بودن با کسی، چیزی را Other parents share her belief in th ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در هر دو حالت ترجمه کنیم - "خیلی" درست درمیاد ۱ - انصافا The weakness in their defense has already cost them dearly this season. این نقطه ضعف در دف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

رسیدن به هدف دست یافتن به مقصود بدست آوردن هدف =archive a goal

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پرداختن هزینه ها تامین کردن مخارج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تامین کردن هزینه هاmeet a cost/expense پرداختن بدهی ها. meet a debt

پیشنهاد
٠

حواسشون به کار خودشان است ( به چیز دیگری فکر نمی کندد ) فقط مسیری که برای خودشان تعریف کرده اند را می روند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نگاه فکورانه نگاه دور اندیشانه نگاه مضطرب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برگزیده Lawrence’s novel was eventually recognized as a work of genius. رمان لورنس برگزیده شد به عنوان یک کار نابغه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بطور نا امیدکننده ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - ( به لحاظ پزشکی ) بیمار ۲ - مرضی A pathological liarیک دروغگوی ( به لحاظ پزشکی بیمار ) I've got a pathological fear of height من یک ترس مرضی دار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همدردی دسته جمعی ( درد مشترک )

پیشنهاد
٠

کند پیش رفتن ( فایده ای نداشتن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چهار چشمی مراقب بودن اوضاع را پاییدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ریسک کردن و کاری کردن خطر کردن و چیزی گفتن The newcomer didn't dare to venture his opinion on the matter تازه وارد جرات نکرد ریسک کند عقیده اش را بگ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

be aimed at هدفش. . . . است ( بود ) aimed to هدفش. . . . است ( بود ) aim sth to sb هدف گرفتن. . . به سمت. . . an argument aimed at the understandi ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

هفت خوان رستم مراحل سخت تبریه شدن مراحل سخت موردقبول واقع شدن ( تایید صلاحیت شدن ) To pass an ordeal از هفت خوان رستم گذشتن Ordeal of fire عبور از ر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به داد کسی رسیدن . i rejoiced that god had come to my rescue once again از اینکه خدا یک بار دیگر به دادم رسیده بود شادی کردم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

شاید بهتره که. . . ( انتخاب بین بد و بدتر )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخاطره جویانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

هدر رفتِ The war was an enormous drain on the country’s resources این جنگ یک هدر رفت بزرگ منابع کشور بود. is a drain on their resources. این یک هدر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

از خود ساطع کردن ، از خود نشان دادن بوی. . . . . دادن He exudes an air of wealth and power او بوی ثروت و قدرت می دهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تحسین شده Lawrence’s novel was eventually recognized as a work of genius. رمان لورنس تحسین شده به عنوان یک کار نابغه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی خیال همه چیز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

۱ - کسی/چیزی را . . . . . کردنcause to become The accident rendered her a quadriplegic این تصادف او را فلج کرد ( باعث شد ا. فلج شود ) Beating the cr ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

گیرکردن. . . . در گلو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گیر کردن . . . . . در گلو

پیشنهاد
٤

بهترین چیز در نوع خودش از وقتیکه نان ورقه ای مد شد تا به امروز عالیه! بهتر از این نمیشه توی نوع خودش بهترینه، از وقتی یادم میاد تاحالا ( روی دستش چیز ...

پیشنهاد
٦

بهترین چیز در نوع خودش از وقتیکه نان ورقه ای مد شد تا به امروز عالیه! بهتر از این نمیشه توی نوع خودش بهترینه، از وقتی یادم میاد تاحالا ( روی دستش چیز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

محرومین ، فقرا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Come to be = start to be

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بحران زده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سرپا نگه داشتن ( اقتصاد، شرکت. . . )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حسرت گذشته را خوردن

پیشنهاد
٢

در تمام امور دستی بر آتش داشتن در تمام امور دخالت کردن از تمام امور سررشته داشتن انگشت توی هر سوراخی کردن

پیشنهاد
١

در تمام امور دستی بر آتش داشتن در تمام امور دخالت کردن انگشت توی هر سوراخی کردن از تمام امور سر رشته داشتن

پیشنهاد

( آدم ) موزی است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ضایع شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضایع شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مرید کسی شدن