پیشنهادهای علی ماشا اله زاده (٨٧٢)
شانسی بودن
کار سختیه که بخواهیم ( فلان کار را بکنیم ) تحت فشار خواهیم بود ( برای انجام کاری )
توی جیبم است توی مشت من هست ( یعنی مطمءنم که بدست می آورم آنرا )
در چشمان تیز بین رسانه ها زیر ذره بین رسانه ها
در چشمان تیز بین رسانه ها زیر ذره بین رسانه ها
واضح، ملموس There is no discernible reason why this should be the case. هیچ دلیل واضح ( ملموسی ) وجود ندارد که چرا باید این یک مورد باشد There has b ...
Throw sth together بطور تصادفی سرهم کردن چیزی ( هرچی دم دست بود، هرچی پیش آمد ) She threw a cake to gather او یک کیک سر هم کرد ( هرچی دستش آمد سرهم ...
Reward پاداش، جایزه ای که بطور خصوصی به کسی داده می شود Awardپاداش، جایزه ای که در ملا عام به کسی داده می شود Prizeپاداش، جایزه ی برنده شدن در یک رق ...
خوب عمل کردن ( روی بدهی ) ( یعنی تمهیداتی انجام داده که بتواندپرداخت کندیا کاملا پرداخت کرده است When someone makes good something, they either pay ...
۱_الف: رکورد Copper prices scaled a new heights قیمت مس رکورد جدیدی رسید ب: مقام، جایگاه He rose to Lofty heights of forign minister او به مقام رفیع ...
۱_الف: رکورد Copper prices scaled a new heights قیمت مس رکورد جدیدی رسید ب: مقام، جایگاه He rose to Lofty heights of forign minister او به مقام رفیع ...
تءاتر خیابانی سینمای خیابانی
۱ - الف:سطح بالای ب:مقام والای ۲_اوج ِ. . . . . . . . . Her husband rose to the Lofty heights of transport minister شوهرش به مقام والای وزیر راه رس ...
۱ - الف:سطح بالای ب:مقام والای ۲_اوج ِ. . . . . . . . . Her husband rose to the Lofty heights of transport minister شوهرش به مقام والای وزیر راه رس ...
بعید نیست از . . . . . که انجام بدهد. . . . Not put it sb to do sth Perhaps Helena told him - I wouldn't put it past her. شاید هلنا به او گفته است ...
چلوندن و گرفتن چیزی از کسی They managed to squeeze a cool €130 out of me آنها چلوندند من را تا توانستند۱۳۰ یورو بگیرند از من ( بچلونی اش یک ریال از ...
از کدام سیاره آمدی؟ مثل اینکه دریک سیاره دیگر زندگی می کنی ( کنایه از ایده و نظرات غیر عملی و غیر واقعی )
( به شوخی ) طبیعت وحش، تالار گفتگو، تالار اندیشه ( توالت )
به دلایلی که خودش می داند خودش بهتر می داند ( من نمی دانم )
می ترسم حتی بهش فکر کنم جرات نمیکن، حتی بهش فکر کنم
قضیه دارد جدی میشه فراتر از یک شوخیه شوخی نیست
شوخی، نه جدی He said that he was a huge fan of the president, although I suspect it was tongue in cheek او گفت که یک طرفدار پر و پا قرص رییس جمهور ا ...
رقابت نزدیک رقابت تنگاتنگ After finding out I got the job, I learned from a friend within the company that it was a close thing due to the yearlong g ...
نجات معجزه آسا خطر از بیخ گوش کسی رد شدن a Close shave= a close thing = a close call
A close/near thing نجات معجزه آسا The car just missed the child but it was a very close thing این خودرو نخورد به بچه اما این یک نجات معجزه آسا بود خط ...
نجات معجزه آسا The car just missed the child but it was a very close thing این خودرو نخورد به بچه اما این یک نجات معجزه آسا بود خطر از بیخ گوشش رد شد
روی هوا نامعلوم
( Tip the balance ( in sb's favour معادلات را به نفع. . . تغییر دادن کفه ترازو را به نفع. . . سنگین تر کردن ' The latest election promise might just ...
یک فیلم برای مخاطبینی با فرهنگ خاص یک فیلم با مخاطب خاص Cult. . . . culture
پا به فرار گزاشتن با. . . . ( دزدیدن و ) پابه فرار گزاشتن با. . . . Somebody broke into the shop and made off with several TVs یکنفر دستبرد زد به ...
Make up for ( جبران معنوی ) ( با رفتار و عملکرد ) جبران کردن The team will be anxious to make up for a disappointing start to the season این تیم نگ ...
۱ - به سختی دیدن به سختی شنیدن به سختی درک کردن ( متوجه شدن ) The numbers are too small_I can't make them at all این اعداد خیلی کوچک هستند، من نمی ت ...
از سر تکبر با کسی حرف زدن از روی تکبر باکسی حرف زدن
بپزد کسی را روی فکر کسی کار کردن ( برای انجام کارغیر قانونی ) ( فکر کسی را ) آماده کردن ( برای کار خطا ) ( فکر کسی را ) تنظیم کردن ( برای کار خلا ...
همه را به یک چوب راندن تعمیم نادرست
هم خوبه هم بده مزایا ومعایب خودش را داره
به قید فوریت انجام دادن تسریع کردن میانبر زدن To help something happen or make progress more quickly than usual There are calls for the bill to be f ...
برای بیان پیشنهاد در نامه های اداری: علاوه بر این. . . . از این گذشته. . . . .
رءوس مطالب را گفتن تیتر وار بیان کردن
مواجهه ی با Even when faced with particularly arduous challenges, sh has a drive and tenacity to successfully cope with the situation حتی هنگام مواجه ...
معلومه که مشخصه که از ظواهر امر پیداست که ظاهرا You have been known to antagonize him معلومه که او را با خودت بد کرده ای اینجور که پیداست، او را با خ ...
توی ذوق کسی زدن
توی ذوق کسی زدن to react angrily to something that someone says or does: I made the mildest of criticisms and he jumped down my throat. من انتقادخیل ...
توی ذوق کسی زدن to react angrily to something that someone says or does: I made the mildest of criticisms and he jumped down my throat.
پذیرفتن ( حقیقت تلخ )
عذاب وجدان داشتن
لو دادن از زبان کسی در رفتن
زیر سبیلی رد کردن صداش را در نیاوردن
پنهان نگه داشتن ( حرفی، حقیقتی. . ) از کسی نگفته نگهداشتن حرفی از کسی
مشخص است/بود که. . . . . معلوم است/بود که. . . . . If something or someone is known to be or do something, people know that it is true or happens, ...