تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( عامیانه ) 1. نوشیدن مقداری مشروب از یک گیلاس یا لیوان شات. 2. شلیک با اسلحه به کسی یا چیزی. 3. تلاش یا امتحان کردن چیزی یا کسی. 4. انتقاد کردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( عامیانه ) 1. سخت نگیر. 2. آروم باش/ محتاط باش. 3. خداحافظ و مراقب باش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

زبون بازی/ لاس زدن/جملات مخ زنی بامزه/متلک. جمله یا عبارت سوالی که برای شروع مکالمه ی عشوه آمیز با یک شریک جنسی یا عاطفی استفاده میشه. چند مثال ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤١

هنرمند مخ زنی. حرکتی از سوی مردان که هدف خودشونو موفقیت در اغواگری زنان و به دست آوردن سکس میدونن ( چرایی به وجود اومدن این موضوع به این خاطره که نق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تدوینگر. مترادف: Monteur Editor

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. تلفن ۲۴ ساعته . 2. ارتباط تلفنی مستقیم و فوری برای استفاده در یک بحران ( به ویژه بین سران دولت ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( عامیانه ) آدم کثیف/ پست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠٤

مشروب فروشی/فروشگاه مشروب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعمید دهنده، کسی که اشخاص رو غسل تعمید میده. مثال:

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روش سقراطی. توضیح گوگل بارد: روش سقراطی یک روش فلسفی است که برای کمک به افراد در درک بهتر عقاید خود استفاده می شود. این روش با پرسیدن سوالات آغاز م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسپاسم عضلانی، انقباض عضلانی دردناک و غیرارادی، پیچ خوردگی. مثال: Maggie felt a muscle spasm in her back

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وسیله ای دستی که از سوزن های کوچکی برای ایجاد سوراخ های ریزی در پوست استفاده می کنه. این سوراخ ها باعث تحریک پوست می شن و تولید کلاژن رو افزایش میدن. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیگودی مو. یه استوانه کوچک برای پیچوندن و فر کردن موها. مثال: His set of 80 hair rollers, hair picks and combs and 11 cans and bottles of hair pro ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نشان پیروزی. با انگشت اشاره و میانی نمایشش میدن که به شکل یه V درمیاد که از اول Victory به معنی پیروزی گرفته میشه. مثال: Make the V sign with your ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آشناپنداری . توهم اینکه چیزی رو می بینید یا تجربه میکنید و فکر میکنید قبلا تجربه ش کردید درحالیکه برای اولین باره در حال تجربه ش هستید. Dejavu کلمه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه - توهین آمیز ) عمو تام ( اشاره به خدمتکار سیاه پوست در رمان کلبه عمو تام ) . به سیاه پوستی میگن که مطیع خدمت به سفیدپوستانه. مثال: He w ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مزرعه ی زندان = چیزی مثل اردوگاه کار اجباری. یک فضای باز که زندانی ها توی اون کار اجباری میکنن. مثل کشاورزی، چوب بری، استخراج معدن و. . . . مثال: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار اجباری، کار جزایی. کاری که توسط افراد زندانی و بازداشت شده انجام میشه ( کار یدی ) . مثال: Penal labour is a term for various kinds of forced l ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. زن، شوهر، شریک عشقی، معشوق. 2. اکثریت کاری. مثال: the better half of this job is complete The work retreat is meant to be for cou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) آبجو، شامپاین. مثال: I don’t care for all that berpwater. Give me some whiskey

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) مزایا. همچنین به صورت bennies هم نوشته میشه. مثال: The salary is good, but the benies are almost nonexistent I know it's not my drea ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) اسم مستعار و خیابانی Benzedrine = داروی آمفتامین ( یه نوع روانگردان ) . کاربرد اصلی: برای درمان اختلال نقص توجه و بیش فعالی ( ADHD - - ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. دماغ، بینی. 2. عالی، شگفت انگیز ( اسکاتلند ) . مثال: Damn, she's got a big beezer

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) احمق، کودن. مثال: some beetlebrain left a can of paint in the hall

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. سوسک. 2. ( عامیانه ) اتومبیل فولکس واگن قورباغه ای. مثال: a black beetle My aunt's sister has had that same blue '74 Super Beetle for as long ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. چشمان اغوا کننده، چشمانی که حاکی از دعوت جنسیه! 2. چشمان هرزه، غصب آلود ، چشم هایی با حالت کنایه آمیز. مثال: You know I can't resis ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) خواب خوش، خواب لازم ( برای تمرکز و سلامتی ) . مثال: Can you guys be quiet down there? I'm trying to get my beauty sleep Not now, I ne ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. عالی. 2. فرم کوتاه شده ی beauty به معنی زیبا. مثال: The concept is really a beaut, but how are we going to execute it This is a b ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

( عامیانه ) سر درنمیارم، نمیفهمم، نمیدونم. مثال: A: How long has this milk been in the fridge B: Beats me. Check the expiration date When's Ali's ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( عامیانه ) 1. گمشو، بزن به چاک، هری، گاز بگیر دودتو ببینم، دست از سرم بردار، تنهام بزار، برو بیرون. 2. به سرعت یه مکان رو ترک کردن ( فلنگو بستن ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه - رپ ) تولید و تقلید صداهای دستگاه درام با لب و دهن. ایجاد صدا و ضربات آهنگین با لب و دهن. کسی که این کار رو انجام میده bitboxer نامیده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) کریه، ناخوشایند، نامطلوب. مثال: This rainy weather is so beasty—I'm sick of it You are like, so like, beasty

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) یکه عالمه، یه دنیا، خدا میلیون. یه عدد با کمیت بسیار بزرگ و غیرمشخص. مثال: Ernie gave me a bazillion good reasons why he shouldn’t do ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. پنجره بزرگ معمولا سه ضلعی که از دیوار ساختمون بیرون زده و داخلش طاقچه ایجاد شده ( پنجره ای که پشتش طاقچه داره ) . 2 . ( عامیانه ) آدم شکم گنده. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. کشتی جنگی، ناو جنگی، کشتی نظامی. 2. ( عامیانه ) پای بسیار بزرگ، کفش بسیار بزرگ , به صورت جمع battleships ( مترادف : gunboats ) . مثال: A plane ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) پای بسیار بزرگ، کفش بسیار بزرگ. معمولا به صورت جمع استفاده میشه = gunboats مثال: I bet that store doesn't have shoes big enough for yo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) مشروب الکلی تقلبی، مشروبی با کیفیت بسیار پایین. مشروبی که توی خونه توسط یه آماتور ساخته میشه. ریشه: در زمان ممنوعیت مشروبات الکلی در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) حرامزاده ( خطاب به فردی که ازش خوشتون نمیاد، خطاب به کودکی که خارج از رابطه ازدواج به دنیا اومده ) . مثال: Shit! What a bastard متراد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) اسهال. مثال: The best way to avoid Basra belly is to drink bottled water The Basra belly hit me while I was on the bus

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. آدم عصبی، دیوونه ( این اصطلاح قبلا برای معلولین و سربازهایی که چهار دست و پاشونو از دست دادن استفاده میشده چون احتمالا انقدر سبک و کو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. یک دنیا تفریح، تفریح زیاد . 2. شخص یا چیز بسیار سرگرم کننده . مثال: Jill is just a barrel of fun in class We had a barrel of fun ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. بازیکن بیسیبالی که توپ رو میگیره، پرتاب میکنه و میدوئه. 2. * ( عامیانه ) معناد به کوکائین، مصرف کننده کوکائین . مثال: baseman shouldn't drive ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) کوکائین فروشی، محل کشیدن کوکائین. مثال: The cops raided the base house at midnight

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. منطقه اطراف یک انبار که با حصار محصور شده ( حیاط مجاور انبار که حیوانات توی اون نگهداری و تغدیه میشن ) . 2. ( عامیانه ) ناشایست، زننده، زشت. مث ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) *حرف/کلام زننده و زشت، ناشایست، مبتذل. مثال: We don't allow any banyard language in the house

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. وحشتناک، نامطبوع، نچسب، بد. 2. بسیار احساسی یا عصبی شدن. 3. فعل آزار دادن کسی ( یک فعل ضمیر بین barf و out قرار میگیره ) . 4. احسا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. دائم الخمر. 2. اهل بار، کسی که دائم جاش توی مشروب فروشیه. مثال: You get to know the people in these places when you're a barfly li ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) ارزش زیاد با هزینه کم. نسبت هزینه به سود مطلوب. خوشی زیاد با پول کم. لذت یا نسبت فایده در مقابل پول خرج شده. مثال: If we choose an ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) داستان های ماورالطبیعه و ترسناک ( همچنین ویدیو و تصویر ) که توسط کاربرهای اینترنتی ساخته و توی وبسایت ها و فروم ها منتشر میشن. این داست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واژگان تخصصی یه رشته یا گروه اجتماعی خاص. مثال: the lingo that rough union guys used among themselves