تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

جنبه - اسم We must consider every aspect of the problem وجه - اسم The social aspect of the job is important منظر - اسم Look at the situation from a ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

کوبیدن - فعل He banged the door shut با صدای بلند برخورد کردن - فعل/اسم The car banged into the wall صدای انفجار - اسم We heard a loud bang ( در ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

دریا The ship sailed on the sea. دریایی ( مربوط به دریا ) Sea creatures. ( مجازی ) دریایی از ( حجم زیاد ) A sea of faces at the concert.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

گیج کردن - فعل The instructions confused me متحیر کردن - فعل His answer confused me completely سردرگم کردن - فعل The similar names confused the stu ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

نان تُست ( نان برشته شده ) He ate toast with jam for breakfast. به سلامتی کسی نوشیدن ( بلند کردن جام نوشیدنی برای ادای احترام ) Let's toast to th ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوسیس He ate sausages for breakfast. سوسیس مانند ( هر چیزی که شکل سوسیس باشد ) The child drew a sausage - shaped cloud in the sky. آدم ساده/احمق ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاک کن "I need an eraser to fix the mistake in my drawing. " پاک کن ( در زمینه های دیجیتال یا نرم افزارها ) "Use the eraser tool in the software to ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موتورسیکلت / موتور - ( وسیله نقلیه موتوری دوچرخ ) - اسم He rides a motorcycle.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُه - اسم ( بی ادبانه ) That guy is a total turd آدم عوضی - اسم ( بی ادبانه ) He's acting like a turd مدفوع - اسم ( بی ادبانه ) Watch your step, ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارشناسی ارشد علوم پایه / فوق لیسانس علوم پایه - اسم He earned his MSc in computer science کارشناسی ارشد / فوق لیسانس - اسم ( وقتی رشته مشخص باشه یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه انگلستان ) بای، خدافظ. مثال: see you later. tata

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماسک ( پوششی برای صورت ) He wore a mask to protect himself from the virus. نقاب ( پوششی برای پنهان کردن چهره ) The thief wore a mask to hide his ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پارو ( وسیله پارو زدن ) He rowed the boat with the oars. پارو ( در پارو زدن ) She pulled on the oars. پارو زن ( کسی که پارو می زند ) The oars ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قایق کابین دار ( قایق موتوری با کابین برای اقامت ) اسم. Example: They spent the weekend on their cabin cruiser, exploring the coastline.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهار ( طناب، زنجیر یا لنگر برای بستن کشتی ) اسم. Example: The boat was secured to the dock with strong moorings. محل مهار ( جایی که کشتی ها بسته ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سگک ( قلاب برای بستن کمربند، بند کفش و غیره ) He fastened the buckle on his belt. خم شدن/تاب برداشتن ( معمولاً تحت فشار یا گرما ) The metal frame ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) کم هوش، کودن، خرفت، احمق. مثال: ?I explained this to you not once, but three times! Are you just a dim bulb, or what

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عارضهٔ زمین ( شکل طبیعی سطح زمین مانند کوه، دره و غیره ) / اسم Mountains and valleys are landforms شکل زمین ( به طور کلی ) / اسم The landform of thi ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاکستر - اسم The cigarette ash fell on the carpet خاکستر کردن - فعل He decided to ash his old love letters خاکستری - صفت The sky turned ash before ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویولن ( ساز زهی آرشه ای ) / اسم She plays the violin in an orchestra ویولن ( نوعی ساز ) / اسم The violin has a beautiful tone ویولون ( تلفظ فرانسوی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگشتانه ( محافظ انگشت ) / اسم Use a thimble to protect your finger when sewing بند انگشتی ( برای خیاطی ) / اسم My grandmother always wore a thimble ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پلوتو ( نام یک سیاره کوتوله ) اسم. Example: Pluto was reclassified as a dwarf planet in 2006 پلوتو ( خدای جهان زیرین/مردگان در روم باستان ) اسم. ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدف خوراکی/ صدف مروارید ( نوعی نرم تن دوکفه ای که مروارید هم تولید می کند - اسم ) They served oysters on the half shell at the party. مروارید ( ب ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همکاری ( اسم ) Thank you for your cooperation همیاری، تعاون ( اسم ) The project was a success thanks to the cooperation of everyone involved

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانه دار ( کسی که کارهای نظافت و اداره ی یک خانه را انجام می دهد، معمولاً به عنوان شغل ) اسم Example: They hired a housekeeper to clean the house on ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نهفته - صفت The virus was latent in his body پنهان - صفت He had a latent talent for music کمون - صفت ( پزشکی ) The disease was in a latent phas ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اجاق گاز She put the pot on the cooker to boil. آشپز ( کسی که غذا می پزد، به ویژه به عنوان شغل ) He's a really good cooker. He should open a restau ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادربزرگ ( مادرِ پدر یا مادر ) My grandmother bakes the best cookies. جده ( برای تاکید به قدمت یک شخص یا شی ) This old oak is the grandmother of ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

التماس کردن - فعل I beseech you to forgive me تمنا کردن - فعل We beseech thee O Lord استدعا کردن - فعل She beseeched him to stay عاجزانه خواستن - ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وه، وای، عجب - حرف ندا whoa that was a close call

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دفتر یادداشت ( دفتری برای نوشتن ) I always carry a notebook to write down ideas. دفتر ( عموما به دفتری گفته می شود که برای نوشتن ازش استفاده می کن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خطرناک ( بسیار آسیب زا یا احتمال آسیب دیدگی - صفت ) "The chemicals are hazardous. " پرهزینه ( پر ضرر یا همراه با خطرات جانی - صفت ) " We had to r ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخریب - اسم The storm caused widespread destruction ویرانی - اسم The destruction of the city was complete نابودی - اسم Nuclear weapons can cause ma ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سکوی پرتاب ( محل پرتاب موشک یا فضاپیما ) اسم. Example: The rocket was positioned on the launch pad, ready for liftoff پایگاه پرتاب ( محلی برای آما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. آدم مهم و برجسته. 2. متکبر و مغرور. مثال: That guy's a real bigwig in the art world, so please don't say anything to embarrass me ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساق پا، قلم پا - اسم He kicked me in the shin

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابری ( پوشیده از ابر ) صفت "The sky is cloudy today. " تیره ( کدر و بدون نور ) صفت "The sky was very cloudy and gray. " مبهم ( غیرواضح و گیج کنند ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشان می دهد - فعل The rising sun signifies a new beginning دلالت دارد - فعل His silence signifies agreement بیانگر است - فعل The dove signifies pea ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استوانه ( شکلی هندسی با دو قاعده دایره ای موازی و مساوی و یک سطح جانبی منحنی ) اسم. Example: A can of soup is shaped like a cylinder استوانه ( هر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیرخواهی - اسم An act of benevolence نیکوکاری - اسم His benevolence was well - known بخشندگی - اسم He showed benevolence to the poor احسان - اسم A ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناامن - صفت This is an unsafe area after dark خطرناک - صفت It's unsafe to walk alone at night غیرایمن - صفت The building was declared unsafe پرخطر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنامه نویس کامپیوتر ( کسی که برای کامپیوتر برنامه می نویسد ) / اسم She is a skilled computer programmer کدنویس ( بیشتر عامیانه ) / اسم He works as ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با تندی/با عصبانیت - قید "I've already told you, " he replied testily

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) همینه که هست، همین و بس، حرف مرد یکیه . مثال: You are going to your sister's recital and that's that! No more complaining

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سینه ( قسمت جلویی قفسه سینه در بدن انسان و حیوانات، به ویژه ناحیه بالای پستان در زنان ) - اسم She held the baby to her breast. پستان/سینه ( یکی از ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجربه ( مخفف experience ) - مخفف Minimum five years exp required for this job He needs more exp to level up هزینه، خرج ( مخفف expense ) - مخفف Pleas ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنیس ( ورزش با راکت و توپ ) - اسم "They play tennis every Sunday. " بازی تنیس ( مسابقه یا بازی تنیس ) - اسم "We watched a great tennis match. " سرک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بابا نوئل ( شخصیت افسانه ای که در کریسمس برای بچه ها هدیه می آورد - اسم ) Children write letters to Father Christmas. پدر کریسمس ( ترجمه تحت اللف ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاجر - اسم The merchant traveled across the seas to trade goods بازرگان - اسم The merchant sold spices and silks from the East کاسب - اسم The local ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انبه - ( میوه گرمسیری شیرین و آبدار با پوست زرد، نارنجی یا قرمز ) - اسم I had a delicious mango smoothie.