پیشنهادهای Bryan Fury (٢,٤٤١)
( عامیانه و تحقیرآمیز ) فردی که به واکسینه شدن خودش میباله و افتخار میکنه، عکس از واکسینه شدنش توی صفحات مجازی میزاره. زیاد از واکسن زدنشون دم میزن ...
( عامیانه ) ضد واکسن. مثال: My dad is still anti - vax and says he isn't afraid of covid like the rest of us مترادف: anti vaxxer
( عامیانه ) علائم طولانی مدت Covid19. مثال: Feeling better but my sense of smell hasn't come back; looks like I've got the long COVID
( عامیانه ) کوتاه کردن یا تراشیدن موهای بدن مرد به منظور زیبایی ظاهر. مثال: Ashton Kutcher needed some manscaping to prepare for his latest role ...
( عامیانه ) فردی که از فرهنگ رایج بیزاره. به هرچیزی که خارج از جریان اصلی باشه تمسخر میکنه، از هرچیزی که محبوب باشه متنفره. به تفکرات مستقل خودشون ا ...
( عامیانه ) مردی که ریش و لباس هایی مثل چوب برا داره. این افراد در شهر زندگی میکنن و ظاهری با ظرافت دارن ( شبیه به Lumbersexual هستن ) . مثال: I'm ...
( عامیانه ) مردی که ظاهری شبیه به چوب برا داره: ریش بلندو نامرتب، شلوار جین، پیراهن جین و چهارخونه. نقطه مقابل متروسکشوال هست چون به ظاهر خودش کمتر ...
( عامیانه ) مردی که توی مد و آراستگی خیلی عالیه. چنین مردی زمان و پول زیادی رو صرف ظاهر و آرایش خودش میکنه و به علایق کلیشه ای زنها هم اهمیت میده. ...
( عامیانه ) 1. جانمی ( تعجب با هیجان هنگام سورپرایز ) . 2. سکس ( to make love ) . مثال: So she came over to my place and we made some whoopee He ...
( عامیانه ) داستان بلند = دروغ و دمبل، داستان باورنکردنی. مثال: My uncle has always been fond of telling tall stories about his time overseas. I u ...
( عامیانه ) درخواست غیرمعقول، درخواستی که انجامش مشکله, یه کار به ظاهر غیرممکن. مثال: That’s a tall order. Do you think anyone can do it Baking h ...
( عامیانه ) بی پرده حرف زدن، رک حرف زدن، صادقانه سخن گفتن، حقیقت را به زبان آوردن. مثال: We don't have much time, so let's dispense with the forma ...
( عامیانه ) سر سخنگو. 1. خبرگوی یا گوینده اخبار که سر و گردنش روی صفحه نمایش معلومه . شخصی که در نمای نزدیک ازش فیلمبرداری میشه و فقط کله ش معلومه ...
( عامیانه ) لاف زدن، گزافه گویی ( درمورد توانایی ها، مکلات، مهارت و. . . ) مثال: She talks big but can't produce anything. He has some deep need t ...
( عامیانه ) قصه ام کلثوم، داستان غم انگیز. وقتی شخص جزئیات مشکلش رو میگه و نارضایتی های شخصیش رو نشون میده و بهانه هایی واسه شکست میاره. مثال: Ma ...
( عامیانه ) حرفهای شیرین، حرفهای اغوا کننده. با حرف های شیرین تشویق کردن و به کاری واداشتن. چاپلوسی. مثال: I can't believe I let him sweet talk ...
( عامیانه ) کیک یه دروغه = وعده دروغین، وعده ای که دروغه. این اصطلاح از بازی ویدیویی پورتال ۲۰۰۷ گرفته شده و زمانی استفاده میشه که چیز بزرگی از طر ...
( عامیانه ) مجمع متفکران، اتاق فکر . جایی که متفکران بزرگ دور هم جمع میشن تا چاره ای برای یه مشکل در حال یا آینده پیدا کنن. مثال: She spent a few ...
( عامیانه ) 1. عرض نکردم، تحویل بگیر، نگفتم، بفرمایید. 2. خسته نباشی، وقتی کاری رو خوب انجام میدید. مثال: There you are! I knew you'd get the han ...
( عامیانه ) همینه که هست، همین و بس، حرف مرد یکیه . مثال: You are going to your sister's recital and that's that! No more complaining
( عامیانه ) 1. زندگی واقعا همینه. 2. چیزی منفی درمورد یک صنعت ( مخصوصا سرگرمی ) . مثال: There's no business like show business You've just got t ...
( عامیانه ) اسکناس ده دلاری آمریکا. مثال: That nigga owes me a ten spot مترادف: tenner
( عامیانه ) اسکناس ده دلاری، اسکناس ده پوندی، دهی. مثال: Could you give me a tenner How did you use the tenner I gave you yesterday مترادف: ten ...
( عامیانه ) 1. دانشجوی فنی. 2. فردی که توی استفاده از وسایل الکترونیکی مهارت داره ( آدم فنی ) . 3. . کسی که خدمات فنی یه صحنه مثل نور و صدا و . . ...
( عامیانه ) غیررسمی سیب زمینی. مثال: ?More taters, anybody i feel like eating taters
( عامیانه انگلستان ) بای، خدافظ. مثال: see you later. tata
( عامیانه - ادبیات سیاه پوستان ) مراقبت از تجارت، به کار و کاسبی سرگرم بودن = take care of business He’s TCB; that’s where he is
( عامیانه ) عالی، خوب. مثال: They put on a tawny festival down there for spring break Who is throwing this tawny party anyway
( عامیانه ) 1. برنده شدن، سر بودن, سزاوار بالاترین افتخار. 2. بدترین بودن در یک سری اعمال منفی . مثال: You've done some nice murals, but this one ...
( عامیانه ) 1. استراحت کوتاه در بین کار. 2. جدایی موقت بین زوجین. مثال: OK, everyone, let's take a break for half an hour Let’s take a break her ...
( عامیانه ) 1. شیفت عصر ( از اوایل عصر تا نیمه شب ) . 2. همکار چند قطبی ( خلق و خوش توی شیفت های کاری عوض میشه ) . مثال: I worked the swing shift ...
( عامیانه ) معامله برادرانه. 1. هر نوع قراردادی هر دو طرفبه طور غیرقانونی سود میبرن. 2. قراردادی که بین کارفرما و رهبران و مقامات اتحادیه کارگران ...
( عامیانه ) 1. عزیزم، قند عسلم ( برای کودکان یا شریک عشقی ) 2. فردی مهربان، سخاوتمند و صمیمی. مثال: How was school today, sweetheart A: "Tom cam ...
( عامیانه ) 1. باکلاس، دارای کیفیت، باکیفیت, شیک، مد روز, مجلل، پرزرق و برق 2. متظاهر. مثال: Wow, what a swanky apartment you have He had become ...
( عامینه ) معرکه، عالی, باحال، چشمگیر، فوق العاده. مثال: The DJ was playing superfly tunes all night long Yoh Ibby, you look superfly with that h ...
( عامیانه ) 1. ضربه کاری و محکم و سنگین، یه مشت قوی که میتونه کسی رو از پا دربیاره. 2. هر مانور، سخن یا عملی که باعث آسیب مخرب به فرد میشه ( هر اقد ...
( عامیانه ) بد، نامطلوب . فوق العاده ضعیف، مزخرف، افتضاح. وقتی چیزی خیلی بده و نیاز به تاکید بیشتر روی بد بودن اون دارید از این اصطلاح استفاده کنید ...
( عامیانه ) لیست آدمهای ساده لوح، احمق. توضیح: این اصطلاح برای افرادی به کار برده میشه که قبلا مورد سوءاستفاده و کلاهبرداری قرار گرفتن و قربانی کل ...
( عامیانه ی stupid head ) . احمق. مثال: You must be a real stupehead if you believe that What a stupehead
( عامیانه ) 1. کفش ( معمولا به صورت جمع، stumpers ) . 2. چیزی که دشوار، پیچیده، گیج کننده هست و راه حل آسون و شهودی براش وجود نداره. مثال: Make t ...
( عامیانه ) strong - arm man قلچماق، قلدر، چماق کِش. مثال: The mob sent over some strong - arm men to force the local business owner into paying p ...
( عامیانه ) آدم درستکار، شرافتمند، صادق. مثال: Sal's a real square shooter. If you ask for his opinion, he'll tell you without trying to sugarcoat ...
( عامیانه ) جعبه جیغ = بلندگو، دستگاه خبررسان. مثال: A raspy voice came over the squawk box announcing the arrival of what we had been waiting for ...
1. ( عامیانه ) ماری جوانا. 2. ( عامیانه ) واحد پول آمریکا، دلار سبز، به دلیل شباهت رنگش به اسفناج . 3. معنی واقعی: اسفناج. مثال: Hey pal, you kno ...
( عامیانه ) بسیار عالی، شیک، عالی، جذاب ( sth, sb ) . مثال: This is a real spiffy place you’ve got here, Sam
( عامیانه ) شخصی که چیزی یا عملی رو سریع تر از حد معمول انجام میده و توی اون سرعت داره ( ممکنه شنا، دو، ماشین و. باشه ) . نکته:استفاده برای ورزشکار ...
( عامیانه ) پول خرجی، پول نقد. پولی که پس از پرداخت صورت حساب ها و هزینه ها براتون باقی میمونه . مثال: I'm a little short of spending money at th ...
1. ( عامیانه ) مست. 2 . به طور ناخوشایند خیس، نرم و مرطوب . مثال: My uncles always gets very sentimental and weepy whenever he starts getting sogg ...
( عامیانه ) داستان غم انگیز، داستان گریه آور. این نوع داستان برای جلب توجه، رای و همدردی مخاطب استفاده میشه و تعریف میکنن تا بگن تقصیر اونها نبوده ...
1. یه دختر یا زن از باهاما با کون بزرگ! 2. یک نوع کوکتل که با میوه های استوایی و عرق نیشکر و همچنین مشروب بدون الکل Grenadine ساخته میشه. ( اسم یه نو ...