heart rate

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the number of times the heart beats in one minute, esp. as a measure of how hard the heart is working during physical exercise or emotional stress; pulse.
مشابه: pulse

- The aerobics instructor encouraged the man to keep his heart rate above 90 for 15 consecutive minutes during his workout.
[ترجمه گوگل] مربی ایروبیک مرد را تشویق کرد که ضربان قلب خود را به مدت 15 دقیقه متوالی در طول تمرینش بالای 90 نگه دارد
[ترجمه ترگمان] مربی ایروبیک مرد را تشویق می کند تا ضربان قلب خود را بیش از ۹۰ دقیقه به مدت ۱۵ دقیقه متوالی در حین ورزش نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. This machine measures your heart rate.
[ترجمه گوگل]این دستگاه ضربان قلب شما را اندازه گیری می کند
[ترجمه ترگمان]این دستگاه ضربان قلب شما را اندازه گیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His heart rate was 30 beats per minute slower.
[ترجمه گوگل]ضربان قلب او 30 ضربه در دقیقه کندتر بود
[ترجمه ترگمان]ضربان قلب او ۳۰ بار در دقیقه آهسته تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The treadmill has a heart rate monitor.
[ترجمه گوگل]تردمیل دارای نمایشگر ضربان قلب است
[ترجمه ترگمان]تردمیل یک نمایشگر ضربان قلب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. During stages three and four, heart rate and breathing become very regular.
[ترجمه گوگل]در مراحل سه و چهار، ضربان قلب و تنفس بسیار منظم می شود
[ترجمه ترگمان]در طی مراحل سه و چهار، ضربان قلب و تنفس منظم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hypothermia weakens muscles and slows heart rate(sentence dictionary), which may stop if body temperature falls below 90 degrees.
[ترجمه گوگل]هیپوترمی ماهیچه ها را ضعیف می کند و ضربان قلب را کاهش می دهد (فرهنگ جمله ها) که اگر دمای بدن به زیر 90 درجه برسد ممکن است متوقف شود
[ترجمه ترگمان]Hypothermia ماهیچه ها را ضعیف می کند و ضربان قلب (فرهنگ لغت را کاهش می دهد)، که اگر دمای بدن پایین تر از ۹۰ درجه سقوط کند، ممکن است متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sometimes my heart rate is high, although my medical checkup was fine.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ضربان قلبم بالاست، اگرچه معاینه پزشکی من خوب بود
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات ضربان قلبم بالا است، اگرچه معاینه پزشکی من خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those substances increase the heart rate and blood pressure, and may increase the substances that help form clots.
[ترجمه گوگل]این مواد ضربان قلب و فشار خون را افزایش می دهند و ممکن است موادی را که به تشکیل لخته کمک می کنند افزایش دهند
[ترجمه ترگمان]این مواد ضربان قلب و فشار خون را افزایش می دهند و ممکن است موادی که به تشکیل لخته کمک می کنند را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Blood urea nitrogen, heart rate, and respiratory rate were not related to 2-year survival.
[ترجمه گوگل]نیتروژن اوره خون، ضربان قلب و تعداد تنفس ارتباطی با بقای 2 ساله نداشتند
[ترجمه ترگمان]خون اوره، نیتروژن، نرخ قلب و میزان تنفس مربوط به زنده ماندن ۲ ساله نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After a minute of this, your heart rate has slowed by 20 percent.
[ترجمه گوگل]پس از یک دقیقه از این، ضربان قلب شما 20 درصد کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]بعد از یک دقیقه ضربان قلب شما تا ۲۰ درصد کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. While exercising, pause to determine your heart rate.
[ترجمه گوگل]در حین ورزش، برای تعیین ضربان قلب خود مکث کنید
[ترجمه ترگمان]در حالی که ورزش می کنید، مکث کنید تا ضربان قلب خود را مشخص کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The machine emits regular bleeps which indicate the heart rate.
[ترجمه گوگل]دستگاه صدای بلپ های منظمی را منتشر می کند که ضربان قلب را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]دستگاه bleeps منظمی را منتشر می کند که ضربان قلب را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This increases your heart rate and encourages more oxygen into the body as you breathe more quickly.
[ترجمه گوگل]این کار ضربان قلب شما را افزایش می‌دهد و با تنفس سریع‌تر، اکسیژن بیشتری وارد بدن می‌شود
[ترجمه ترگمان]این باعث افزایش ضربان قلب شما می شود و اکسیژن بیشتری را به بدن افزایش می دهد چون شما سریع تر نفس می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Symptoms include fever, chills, and increased heart rate.
[ترجمه گوگل]علائم شامل تب، لرز و افزایش ضربان قلب است
[ترجمه ترگمان]علایم این بیماری عبارتند از تب، لرز و افزایش ضربان قلب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This gives your maximum heart rate in beats per minute.
[ترجمه گوگل]این حداکثر ضربان قلب شما را بر حسب ضربان در دقیقه می دهد
[ترجمه ترگمان]این به حداکثر ضربان قلب شما در هر دقیقه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In this way heart rate, respiration rate, oxygen consumption, and muscle tension all reduce without conscious effort.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب ضربان قلب، تعداد تنفس، مصرف اکسیژن و تنش عضلانی همگی بدون تلاش آگاهانه کاهش می‌یابند
[ترجمه ترگمان]در این روش نرخ قلب، میزان تنفس، مصرف اکسیژن و تنش ماهیچه بدون تلاش آگاهانه کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

میزان تپش قلب
تعداد ضربان قلب
The number of times the heart contracts per minute
تپش قلب
ضربان قلب

بپرس