پیشنهادهای Bryan Fury (٢,٤٤١)
تقویم اقتصادی. جدول زمانی که توی اون رویدادهای مهم اقتصادی با جزئیات مربوطه ( مثل ساعت رویداد، منبع مسئول اعلام نتایج، آمار مربوط به دوره گذشته، پیش ...
جنگل بتنی، جنگل سیمانی. منطقه ای از شهر که ساختمون های مدرن داره و علف و درخت کمی توی اون منطقه هست. چنین شهری معمولا ۲۴ ساعته در جریانه و هیچوقت نم ...
اولین روز سال نو ( تعطیلات رسمی در بسیاری از کشورها ) . مثال: We are having a party on New Year's Day I have to travel to London on New Year's Day
1. ساعت تابستانی. مخفف daylight saving time. 2. دکترای الاهیات. مخفف doctor of sacred theology. مثال: That first week of daylight saving time i ...
( عامیانه ) میلیاردر. فرد ثروتمند. کسی که دارایی زیاد و غیرقابل محاسبه داره. مثال: So how's a gazillionaire supposed to get a bagel and cup of c ...
( عامیانه ) 1. برگه تقلب. 2. هر سندی که توی اون اطلاعات پیچیده یا دشوار خلاصه شده تا امکان درک آسون فراهم بشه. مثال: Jim was caught using a cheat ...
( عامیانه ) یک گلوله آتیش = آدم بلند پرواز، جاه طلب، مشتاق، پرانرژی. مثال: I always knew that Lauren would grow up to be successful—she was a real ...
1. ( عامیانه ) همسر زن، دوست دختر. 2. ( عامیانه ) مسئولیت یا شغلی که آزادی شخصی فرد رو محدود میکنه. 3. چیزی یا کسی که شما رو از انجام دادن کاری باز ...
( عامیانه ) کچل، طاس. مثال: Hey, baldy! I didn't realize you were going to shave your head today مترادف: baldie
( عامیانه ) روغن موز = چرند، مزخرف، بیهوده. حرفی که برای کسب مزیت و منفعت زده میشه و صادقانه نیست. مثال: Look, I know I won't get past the first ...
( عامیانه ) تخم مرغ فاسد، بد = آدم تنفرآور، منزجر کننده، بدرفتار، فاسد. مثال: We could tell he was a bad egg even at a young age
1. ( عامیانه ) پشت سر هم ، متوالی. 2. خانه های ساخته شده ای که حیاط پشتی، باغچه یا تراس هاشون به هم متصلن که توسط یه دیوار جداکننده، حصار یا کوچه ای ...
( عامیانه ) محرمانه، پنهانی، مخفیانه. مثال: I refuse to take part in your shady back room dealings All the candidates were selected in back room ...
( عامیانه ) آدم اُمل، قدیمی, از مد افتاده ( someone and sth ) . مثال: The singer was a huge star in the 1980s, but she's just a back number now T ...
( عامیانه ) بوسنده بچه = سیاستمدار. ( در گذشته یه تکنیک خوشایند جلب کردن نظر مردم توسط سیاستمداران و رای آوردن، بوسیدن و بغل کردن بچه ها بوده و اح ...
( عامیانه ) 1. شجاعت، جربزه، شهامت، تخم داشتن. 2. افراد پشت پرده یا پشت صحنه که زحمت های زیادی در کاری انجام میدن اما دیده نمیشن ( افرادی که سهم قا ...
( عامیانه ) بچه بِل. در گذشته ( 1984 ) به شرکت های تلفنی محلی جدید گفته میشده که جزئی از شرکت تلفن و تلگراف آمریکا بودن. شرکت تلفن مهم آمریکا توی ا ...
نسل پرنوزاد. افرادی که بین سال های 1945 و 1965 در ایالات متحده آمریکا به دنیا اومدن، توی این دوره جمعیت آمریکا ۴۰ درصد افزایش پیدا کرد و متولدین این ...
( عامیانه ) واقع بین، متواضع، خاکی . ( اگر روی ابرا راه نمیری و روی زمین راه میری واقع بینی ) . مثال: I was surprised that she was so sweet and ...
( عامیانه ) تا فرصت هست استفاده کن. تا تنور داغه نون رو بچسبون. از شرایط استفاده کن و سریع عمل کن. مثال: I deliberated too long before accepting ...
( عامیانه ) گذشته ها گذشته ( چیزی که نباید الان دیگه مهم تلقی بشه، اتفاق بدی که توی گذشته افتاده و نمیشه اصلاحش کرد ) . مثال: We had a terrible qu ...
( عامیانه ) سرسام آور، نجومی، بسیار گران. مثال: astronomical costs
( عامیانه ) بادمجون دور قاب چین، چاپلوس. مثال: My classmate Sarah is a big apple - polisher
1. ( عامیانه ) ماشین قراضه، ماشین قدیمی. 2. کشتی نوح. مثال: Why don’t you get rid of that old ark and get something that’s easier to park
( عامیانه ) فرزند نورسیده، نان خور تازه ( که باید براش غذا تهیه کنید و خرج داره ) . مثال: They have three kids and her husband just lost his job - ...
( عامیانه ) و چند سنت. و خرده ای. و کمی اضافه. نکته: معمولا برای پول اما همیشه برای پول استفاده نمیشه. مثال: This healthy lunch only cost me a ...
( عامیانه ) بازنده، بازیگر درجه دوم، ناموفق. این عبارت از اسب دوانی سرچشمه گرفته. تو هر نوع رقابتی که یکی شکست میخوره بهش میگن. مثال: She used t ...
( عامیانه ) 1. زنده و سرحال، زنده و سالم. 2. بدون اشکال و عملی. مثال: What are the odds that the kidnapped girl will be found alive and well afte ...
( عامیانه ) بی پایه و اساس، خیالی، غیرواقعی، غیرعملی. مثال: My mom always had these airy - fairy ideas of us all traveling around the world, but w ...
( عامیانه ) برابر با is not ، am not ، have not ، has not و are not. برای منفی سازی در حالت گفتاری و بومی استفاده میشه. مثال: and that ain't hay ...
( عامیانه ) تماشای افراطی. تماشای چندین قسمت از یک سریال به صورت پشت سر هم در یک دوره کوتاه مدت ( یک روز، چندین ساعت ) . همچنین ممکنه شما مجموعه ا ...
( عامیانه ) سیاه آفریقایی = ماری جوانای آفریقایی. مثال: Where can I get some of that African black that everybody seems to be lighting up these da ...
( عامیانه - شیوه مودبانه برای منفی جواب دادن ) متاسفم، نه. متاسفم، ولی خیر. مثال: A: Will you be able to attend the meeting tomorrow B: I'm afra ...
( عامیانه ) 1. خداحافظ همگی، خداحافظ بچه ها. 2. الفاتحه ( مرگ ) . این عبارت اسپانیاییه. مثال: It's going to be adios muchachos if John keeps wo ...
( عامیانه ) بچه بازی درنیار، بچگی نکن, مطابق سنت رفتار کن, دست از رفتار نپخته بردار. مثال: It's time for you to get serious and stop being silly G ...
1. ( عامیانه ) شپش، مزاحم. 2. شهروندی که نقش فعالی در جامعه ایفا میکنه. معمولا به صورت جمع به کار برده میشه. مثال: ?What can I fo to get ride of ...
( عامیانه ) امتحان سخت، امتحان دشوار. یک آزمون تعیین کننده یا مهم از نظر ارزش و کیفیت. یک آزمایش بسیار دقیق، اثبات ارزش چیزی . تجربه یا موقعیتی ک ...
( عامیانه ) معتاد به ال. اس. دی ( مخدر نرم ) . مصرف کننده ال. اس. دی. مثال: That acidhead knows that LSD isn't addictive, he just likes taking it ...
( عامیانه ) 1. خوش شانس بودن، شانس آوردن. 2. فرار از یه موقعیت بد. 3. کنار زدن کسی که منجربه پیروزی میشه. مثال: I aced out at work today when th ...
( عامیانه ) شاهزاده خانم مسافر. به دختری میگن که رانندگی بلد نیست یا از رانندگی اجتناب میکنه و دوست پسرش همیشه رانندگی میکنه. اون کاری به جز این ن ...
( عامیانه ) در بازی های ویدیویی آنلاین چندنفره، griefer شخصی هست که هدف اصلیش برنده شدن نیست و بلکه آزار و اذیت دیگران بازیکنانه. برای ترول کردن هم ...
( عامیانه ) 1. شخصی که نظرات توهین آمیز ارسال میکنه. اغلب توی انجمن ها و چت ها دیده میشن. وقتی باهاشون مواجه میشید بهترین حرکت اینه که احساسی نشید و ...
( عامیانه - آنلاین ) SAMAGAL = stop annoying me and get a life دست از اذیت کردن من بردار و زندگی کن. این مخفف زیادی طولانیه و مخاطب بعیده منظورتونو ...
( عامیانه - اینترنت ) شعله ور. 1. کسی که باعث عصبانیت بقیه کاربرهای اینترنت میشه. این شخص از شعله ور کردن دیگران ( عصبانی کردنشون ) لذت میبره. توی ...
( عامیانه ) کمین کننده, تماشاچی. کسی که توی فضای مجازی ( چه گروه، چه شبکه های اجتماعی و. . . ) مطالب رو دنبال میکنه، مطالعه میکنه، میخونه، میبینه ا ...
( عامیانه - معنی پرکاربرد ) درجه یک، ممتاز . عالی. همچنین ممکنه در بعضی اوقات این معانی رو داشته باشه: 1. شماره ۱ ( ادرار ) داشتن ( متضاد Number 2 ...
( عامیانه ) 1. از دست دادن کنترل ذهنی. 2. دیوانه و غیرمنطقی بودن. مثال: "she was bored out of her mind" After yet another sleepless night, I'm s ...
( عامیانه - out of ( one's ) head ) 1. بسیار مست از الکل، بسیار نئشه از مواد مخدر. 2. دیوانه. مثال: He's out of his head if he thinks this plan i ...
( عامیانه ) بسیار احمق، بی شعور، کم عقل، احمق . مثال: I hate to seem like a mental midget, but what’s so great about that Some mental midget thou ...
( عامیانه ) نابغه، فوق العاده باهوش ( معمولا به عنوان طعنه استفاده میشه ) . مثال: I’m no mental giant, but I do know trouble when I see it It doe ...