پیشنهاد‌های آرمان بدیعی (٥,٥٩١)

بازدید
٢,١٦١
تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مثال: The Iranian nation won’t tolerate the raising of those same flags by infiltrators or those who are misled within the country! ملت ایران برافراش ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فریب خورده. گمراه شده مثال: The Iranian nation won’t tolerate the raising of those same flags by infiltrators or those who are misled within the coun ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. عبرانی. یهودی ۲. عبری. زبان عبری مثال: All are Hebrews, but only the descendants of Judah are Jews همه عبرانی هستند اما تنها فرزندان و نوادگان �ج ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

۱. خلوت. خالی از سکنه ۲. متروکه ۳. بی کس. بی سرپرست مثال: I dread going into that deserted house. می ترسم وارد آن خانه متروکه بشوم.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مهر شده ، محکم چسبیده ، مهر و موم شده مثال: a sealed container یک مخزن مهر و موم شده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. بی خواب ۲. ناآرام مثال: I had a sleepless night من یک شب بی خواب و ناآرامی داشتم.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

۱. بازیکن حرفه ای. بازیگر حرفه ای ۲. فاحشه ۳. حرفه ای ۴. طرفدار. موافق مثال: When the amateur became a pro he had to compete against better men. وقت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نگهبان مثال: The watchman mounted the tower to see if there were any people in the vicinity. نگهبان از برج بالا رفت تا ببیند آیا کسی در اطرف هست.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شلوار کار. شلوار پیش سینه دار. لباس کار مثال: When my sister wants to look feminine, she changes from dungarees into a dress. هنگامیکه خواهرم می خوا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. دست کم گرفتن ۲. ( قیمت. زمان و غیره ) کمتر از حد براورد کردن مثال: I admit that I underestimate the power in the bulky fighter’s frame. من می پذ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مهارت موسیقایی. درک موسیقایی مثال: his musicianship is unquestionable مهارت موسیقایی او غیر قابل تردید است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. زبان لاتی ۲. زبان عامیانه ۳. لوتَر ۴. فحش دادن. بد و بیراه گفتن مثال: grass is slang for marijuana علف/گراس {در} زبان عامیانه برای ماریجوانا {بکار ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مثال: If the malicious Zionist regime had been able to overcome the fighters, either in Gaza, or the West Bank, or in Lebanon, if it had been able to ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. مبالغه کردن. اغراق کردن ۲. گزافه گویی کردن ۳. افراط کردن. زیاده روی کردن ۴. بزرگ کردن. بیش از حد بزرگ کردن. بزرگ جلوه دادن مثال: he was apt to exa ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. نادیده گرفتن. اعتنا نکردن. توجه نکردن. ۲. ( قانون. قائده و غیره ) رعایت نکردن. محترم نشمردن / بی توجهی. بی اعتنایی ۲. عدم رعایت ۳. بی احترامی مثال ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. ( مربوط به ) پایتخت. مرکزی ۲. اهل پایتخت. ساکن پایتخت مثال: the Boston metropolitan area منطقه مرکزی بستون

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

غیرقابل تردید. بی چون و چرا. مسلم. قطعی مثال: his musicianship is unquestionable مهارت و درک موسیقایی او غیر قابل تردید است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. بی شمار. بی حساب. بی اندازه. متعدد. بسیار زیاد ۲. مکرر. بارها مثال: Countless year سالهای بیشمار It has been translated into countless languages i ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( آدم ) تازه وارد مثال: she's a newcomer to the area او در این منطقه تازه وارد است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Up until today, Hezbollah and the Resistance Forces have been the victors �تا همین� امروز هم حزب الله و نیروهای مقاومت پیروز شده اند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. دوئل ۲. مسابقه ۳. مبارزه. کشمکش. درگیری ۴. دوئل کردن مثال: Aaron Burr challenged Alexander Hamilton to a duel. آرون بر ، الکساندر همیلتن را به مب ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. بطور انکار ناپذیری ۲. بدون تردید. یقینا. قطعا. به طور مسلم مثال: The jury concluded that the teenagers were undeniably guilty. هیئت منصفه به این ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

غیر قابل انکار. انکار نشدنی مثال: It is undeniable that most professionals can beat any amateur. این غیر قابل انکار است که بیشتر حرفه ای ها می توانن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. به تازگی. تازه. جدیدا. اخیرا ۲. به نحو جدید ( ی ) . به صورت جدید مثال: Newly discovered documents showed that the prisoner was obviously innocent. ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. حول و حوش. اطراف ۲. نزدیکی. مجاورت مثال: Living in the vicinity of New York , Jeremy was near many museums. جِرمی که در مجاورت نیویورک زندگی می ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. غیر زمینی ۲. فوق طبیعی ۳. شبح وار. شبح گونه ۴. اسرار آمیز ۵. وحشتناک مثال: unearthly quiet آرامش و سکون اسرار آمیز

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوازنده گیتار. گیتار زن مثال: One weird theory by a prominent musician states that guitarist find security hiding behind the bulky instrument. یک نظ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. گنده ۲. جاگیر. پر حجم ۳. گشاد و گنده. گل و گشاد ۴. چاق. تنومند. هیکل دار مثال: Charley and Morty removed the bulky package from the car. چارلی و ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. دربان ۲. سرایدار مثال: Our janitor likes the security of having all doors locked at night. سرایدار ما، خواستار امنیت حاصل از قفل بودن همه درها در ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. برجسته. برآمده. بیرون آمده ۲. مشهور. سرشناس. صاحب نام. مهم ۳. شاخص. بارز ۴. در معرض دید. چشمگیر مثال: My client is a prominent business person. م ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مثال: In this battle, the unbelieving, evil enemy is equipped with the best resources, and the US is behind them. در این نبرد، دشمن خبیث و � کافر � ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. جن دار. جن زده ۲. در فکر ِ . در اندیشه ی. نگرانِ ۳. مضطرب. نگران مثال: Alen felt that weird things were starting to happen when he entered the ha ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. سرکارگر ۲. رئیس و سخنگوی هیئت منصفه مثال: When Dave presented valid working papers, the foreman consented to hiring him immediately. وقتی �دِیو� ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

۱. ( مسابقه دو ) صحرایی ۲. از راه فرعی مثال: The amateur cross - country runner wanted to be in the Olympics. دونده ی آماتور مسابقات دو صحرایی، خوا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دفتردار مثال: The bookkeeper exaggerated her importance to the company. دفتردار در مورد اهمیت خودش برای شرکت غلو کرد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوشحال کردن. مشعوف کردن. شادمان کردن. به وجد آوردن مثال: By words the mind is excited and the spirit elated.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. علاج ناپذیر. بی درمان. خوب نشدنی ۲. بیمار علاج ناپذیر مثال: But suppose you are dying from an incurable illness now. اما فرض کنیم شما الان بخاطر ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. اذیت کردن. مزاحم شدن ۲. ایجاد مزاحمت جنسی کردن برای. دست درازی کردن به مثال: My neighbor was molested when walking home from the subway. همسایه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. ازمایش نشده. امتحان نشده ۲. تمرین نکرده. کارزار ندیده. بی تجربه مثال: A new, untested medicine was detected in the capsule by the police scientist ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

۱. کپسول ۲. کپسول فضایی ۳. ظرف ۴. ( گیاه شناسی ) پوشینه ۵. موجز. مختصر. فشرده مثال: The small capsule contained notes the spy had written after the ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. تیز. بسیار تیز ۲. تند. تند و تیز. گزنده مثال: razor - sharp teeth دندانهای بسیار تیز

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. ( میوه ) پادرختی ۲. ( پول و ثروت ) باد آورده مثال: Gather the windfalls from under the plum trees. پادرختی ها را از زیر درختهای آلو جمع کن.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. قولون ( خشی از روده بزرگ ) ۲. ( با تسامح ) روده بزرگ مثال: When reading the questions, keep in mind that the colon replaces the words “is to”. و ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

بدبختی. بداقبالی. بد بیاری مثال: never laugh at other people's misfortunes هرگز به بدبختی ها و بداقبالی های مردم دیگر نخند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. شباهت. همانندی ۲. مقایسه. تشبیه ۳. قیاس ۴. تمثیل. قیاس تمثیلی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. لباس و جواهرات ۲. زر و زیور /لباس پرزرق و برق و فاخر مثال: The gallant, dressed in his finery approached the queen. مرد شجاع که لباس پر زرق و برق ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Now, put this example next to a teenager who alters his age on his birth certificate so that he can go to the front lines, or he cries and beg ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خط مقدم مثال: Now, put this example next to a teenager who alters his age on his birth certificate so that he can go to the front lines, or he cries ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. گیر. گرفتگی. انسداد ۲. راه بندان ۳. وقفه مثال: cleaning of the machine should include clearance of blockages تمیز کردن ماشین باید شامل پاکسازی گرف ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مثال: At first, I thought he wanted to ask for a leave of absence due to some problem back in his hometown for which he had not been given permission ...