microscopic

/ˌmaɪkrəˈskɑːpɪk//ˌmaɪkrəˈskɒpɪk/

معنی: ذره بینی، وابسته به میکروسکپ، بسیار کوچک
معانی دیگر: وابسته به میکروسکوپ، میکروسکوپی، ریزبینی، ریزبینانه، بسیار ریز، دقیق، تیزبین، موشکاف، خرده بین (microscopical هم می گویند)

جمله های نمونه

1. microscopic accuracy
دقت موشکافانه

2. microscopic particles
ذرات میکروسکوپی

3. microscopic plants
گیاهان میکروسکوپی،گیاهان بسیار ریز

4. a microscopic dog
یک سگ ریزه میزه

5. the microscopic eyes of isfahani craftsmen
چشمان تیزبین صنعتگران اصفهان

6. her monthly salary is still pretty microscopic
حقوق ماهانه ی او هنوز بسیار ناچیز است.

7. Microscopic examination of a cell's chromo-somes can reveal the sex of the fetus.
[ترجمه گوگل]بررسی میکروسکوپی کروموزوم های سلولی می تواند جنسیت جنین را مشخص کند
[ترجمه ترگمان]آزمایش های میکروسکوپی از chromo - می توانند جنسیت جنین را آشکار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Inspectors discovered microscopic cracks in the hull of the submarine.
[ترجمه گوگل]بازرسان شکاف های میکروسکوپی را در بدنه زیردریایی کشف کردند
[ترجمه ترگمان]بازرسان ترک های میکروسکوپی را در بدنه زیردریایی کشف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He carefully recounts the tale, the microscopic details of those crucial minutes.
[ترجمه گوگل]او با دقت داستان، جزئیات میکروسکوپی آن دقایق حیاتی را بازگو می کند
[ترجمه ترگمان]او با دقت داستان را نقل می کند، جزئیات میکروسکوپی آن دقایق مهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cells were identified through microscopic analysis.
[ترجمه گوگل]سلول ها از طریق آنالیز میکروسکوپی شناسایی شدند
[ترجمه ترگمان]سلول ها از طریق آنالیز میکروسکوپی شناسایی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. How could quasi-independent microscopic cells collaborate to secrete a million glassy splinters and construct such an intricate and beautiful lattice?
[ترجمه گوگل]چگونه سلول‌های میکروسکوپی شبه مستقل می‌توانند برای ترشح یک میلیون شکاف شیشه‌ای و ساختن چنین شبکه‌ای پیچیده و زیبا همکاری کنند؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان سلول های میکروسکوپی quasi را قادر ساخت تا یک میلیون تراشه شیشه ای را secrete و یک شبکه زیبا و زیبا بسازند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And in exceptional circumstances, microscopic intestinal parasites have survived to indicate some of the health problems that people suffered.
[ترجمه گوگل]و در شرایط استثنایی، انگل های میکروسکوپی روده زنده مانده اند تا نشان دهنده برخی از مشکلات سلامتی باشد که مردم از آن رنج می برند
[ترجمه ترگمان]و در شرایط استثنایی، انگل های روده میکروسکوپی زنده مانده اند تا برخی از مشکلات سلامتی که مردم متحمل شده اند را نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A primitive form of microscopic life may have existed on Mars billions of years ago.
[ترجمه گوگل]شکل اولیه حیات میکروسکوپی ممکن است میلیاردها سال پیش در مریخ وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک شکل ابتدایی از زندگی میکروسکوپی ممکن است در مریخ میلیاردها سال پیش وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mineralogical analysis and microscopic examination of soil structures is well advanced.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل کانی شناسی و بررسی میکروسکوپی ساختارهای خاک به خوبی پیشرفت کرده است
[ترجمه ترگمان]آنالیز mineralogical و بررسی میکروسکوپی ساختارهای خاک به خوبی پیشرفت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Finally, there were the microscopic soot spheres, produced by high temperature combustion, such as in the boilers of power stations.
[ترجمه گوگل]در نهایت، کره های میکروسکوپی دوده وجود داشت که با احتراق در دمای بالا، مانند دیگ های بخار نیروگاه ها تولید می شد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، های دوده به وجود آمدند که با احتراق درجه حرارت بالا، مانند دیگ های بخار ایستگاه های برق تولید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ذره بینی (صفت)
lenticular, microscopic

وابسته به میکروسکپ (صفت)
microscopic

بسیار کوچک (صفت)
tiny, microscopic

تخصصی

[شیمی] میکروسکوپی
[سینما] تصاویر میکروسکوپی
[عمران و معماری] میکروسکوپی - در مقیاس خرد
[نساجی] میکروسکوپی
[پلیمر] ریزبینی

انگلیسی به انگلیسی

• tiny, can only be seen with a microscope; belonging to a microscope (optics)
something that is microscopic is very small and can only usually be seen through a microscope.
a microscopic examination of something is very detailed and thorough.

پیشنهاد کاربران

ریزبین ⬅️ معادل مصوب فرهنگستان لغت
کوچک اندازه ، بسیار کوچک اندازه
بسیار خُرد ، خرد اندازه ، بسیار خرد اندازه
بسیار کوچک ، ریز اندازه ، بسیار ریز اندازه

بپرس