دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٤٧,٩٩٨
رتبه در دیکشنری
٩٧
لایک
٣,٢٦٧
دیسلایک
٢٤٥
جدیدترین پیشنهادها
١٠ ساعت پیش
٠
1. به نرمی. به آهستگی. یواش. با ملایمت ۲. به مقدار کم مثال: She kissed her son lightly on the cheek زن به نرمی و آهستگی گونه پسرش را بوسید. season ...
١١ ساعت پیش
٠
1. بامهربانی. با ملایمت 2. لطفا. بی زحمت // 1. مهربان. با محبت. دوستانه. محبت امیز 3. مساعد. سازگار مثال: a kindly old lady یک خانم پیر مهربان she ...
١١ ساعت پیش
٠
1. ساده. معمولی 2. راحت. خودمانی 3. با قیافه معمولی مثل: a homely atmosphere یک جو خودمانی و راحت homely pursuits پیشه ها و حرفه های ساده و معمولی ...
١١ ساعت پیش
٠
1. بهشتی. ملکوتی 2. اسمانی. فلکی 3. محشر. معرکه. قشنگ
١٢ ساعت پیش
٠
بسیار. بسیار زیاد. فوق العاده مثال: an enormously important factor یک عامل فوق العاده مهم.
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.