detonation

/ˌdetəˈneɪʃn̩//ˌdetəˈneɪʃn̩/

معنی: انفجار
معانی دیگر: انفجار

جمله های نمونه

1. the detonation shook windowpanes
صدای انفجار شیشه ها را لرزاند.

2. The result is a devastating detonation that completely destroys the rocket.
[ترجمه گوگل]نتیجه یک انفجار ویرانگر است که موشک را به طور کامل نابود می کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه انفجاری مخرب است که موشک را کاملا نابود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The equilibrium compositions and CJ parameters of the detonation products of 51 CHNO explosives are calculated.
[ترجمه گوگل]ترکیبات تعادلی و پارامترهای CJ محصولات انفجاری 51 ماده منفجره CHNO محاسبه شده است
[ترجمه ترگمان]ترکیبات تعادل و پارامترهای تعیین کننده مربوط به مواد منفجره ۵۱ CHNO مواد منفجره محاسبه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In additon, we found that the detonation cell size of hydrocarbon will diminish with increasing of its degree of unsaturation.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ما دریافتیم که اندازه سلول انفجار هیدروکربن با افزایش درجه اشباع نشدن آن کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]در additon دریافتیم که اندازه سلول انفجار هیدروکربن با افزایش درجه its کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Assault Destroyers have new shell detonation fx, splashes on water.
[ترجمه گوگل]ناوشکن‌های حمله دارای fx انفجار پوسته جدید، پاشش روی آب هستند
[ترجمه ترگمان]Destroyers تجاوز به نیروی دریایی جدیدی تولید می کند و آب روی آب می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The detonation pressure of PBXN-5 is supplied, qualitatively analyzes the effect of charge diameter and constraint condition of PBXN-5 on detonation pressure.
[ترجمه گوگل]فشار انفجار PBXN-5 ارائه شده است، به طور کیفی اثر قطر بار و شرایط محدودیت PBXN-5 را بر فشار انفجار تجزیه و تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]فشار انفجار ۵ - ۵ تامین می شود که به صورت کیفی تاثیر قطر بار و شرایط محدود of - ۵ در فشار انفجار را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The result shows that the detonation criteria of high-pressured pulse current of water impacting and detonating potassium chlorate explosives is consistent to the detonation criteria.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که معیارهای انفجار جریان پالس پرفشار مواد منفجره کلرات پتاسیم آب تاثیرگذار و منفجر کننده با معیارهای انفجار سازگار است
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان می دهد که معیارهای انفجار جریان ضربانی فشار بالا بر تاثیر آب و انفجار مواد منفجره پتاسیم chlorate با معیارهای انفجار سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The nitroalkanol imparts improved sensitivity and detonation velocities.
[ترجمه گوگل]نیتروآلکانول باعث افزایش حساسیت و سرعت انفجار می شود
[ترجمه ترگمان]The حساسیت و سرعت های انفجار را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper introduces the criterion of selecting pump, detonation mode, principle and action of inner blind hole perforator and tubing pump joint technology.
[ترجمه گوگل]این مقاله معیار انتخاب پمپ، حالت انفجار، اصل و عملکرد سوراخ کور داخلی و فناوری اتصال پمپ لوله را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به معرفی معیار انتخاب پمپ، حالت انفجار، اصل و عملکرد حفره کور داخلی و پمپ لوله اتصال لوله می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The results show that the process of radiation of firelight from explosion consists of two phases:detonation and afterburning.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که فرآیند تابش نور آتش از انفجار شامل دو مرحله انفجار و پس سوز است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که فرآیند تابش نور آتش از انفجار متشکل از دو مرحله می باشد: انفجار و انفجار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A green light would indicate that the enemy Control had been successfully taken, and the detonation of the firebombs prevented.
[ترجمه گوگل]چراغ سبز نشان می دهد که کنترل دشمن با موفقیت انجام شده است و از انفجار بمب های آتش زا جلوگیری شده است
[ترجمه ترگمان]یک نور سبز نشان می داد که کنترل دشمن با موفقیت گرفته شده است و انفجار بمب های آتش زا مانع از آن شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We're talking about the combined and simultaneous effect of a massive thermonuclear detonation, a volcanic eruption and an earthquake.
[ترجمه گوگل]ما در مورد اثر ترکیبی و همزمان یک انفجار گرما هسته ای عظیم، یک فوران آتشفشانی و یک زلزله صحبت می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در مورد اثرات ترکیبی و همزمان یک انفجار هسته ای عظیم هسته ای، یک فوران آتشفشانی و یک زلزله صحبت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On take-off, for example, it would result in excessively high combustion temperatures and detonation.
[ترجمه گوگل]برای مثال، در هنگام برخاستن، دمای احتراق و انفجار بیش از حد بالا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]برای مثال، به طور مثال، منجر به دماهای بسیار بالای احتراق و انفجار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But a third crate, on its bottom layer, had the latest equipment for long-range detonation of explosives.
[ترجمه گوگل]اما جعبه سوم در لایه زیرین خود دارای آخرین تجهیزات برای انفجار دوربرد مواد منفجره بود
[ترجمه ترگمان]اما یک صندوق سوم، در لایه زیرین، آخرین تجهیزات برای انفجار دوربرد مواد منفجره را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انفجار (اسم)
burst, blast, explosion, gust, bust, detonation, eruption, outburst, pop, blow-out, blow-up, plosion

تخصصی

[عمران و معماری] منفجر کردن - انفجار ضربه ای - تراک - تراکه - تراکیدن - انفجار ناگهانی - انفجار
[مهندسی گاز] انفجار، احتراق شدید
[زمین شناسی] انفجار،ترکیدن اگرسرعت سوختن ماده منفجره بیش ازسرعت صوت باشدانراانفجارمی گویند.
[معدن] تجزیه انفجاری (آتشباری)

انگلیسی به انگلیسی

• explosion, blowing up, setting off of an explosion
a detonation is a large or powerful explosion.
detonation is the action of causing a device such as a bomb to explode.

پیشنهاد کاربران

explosion انفجار
deflegration انفجار کم شدت
detonation انفجار شدید
[deflegration یک نوع انفجار است که سرعت سوختن ماده منفجره، کمتر از سرعت صوت است اما در detonation بالاتر از از سرعت صوت . ]
انفجار، منفجرشدن، ترکیدن

بپرس