تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( 1520 م ) to recount برشمردن ( فرانسوی ) relater ( refer, report ) ( ارجاع، گزارش/انتشار ) ( لاتین ) referre ( bring back, bear back ) ( به خ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

people who come from families that have had a lot of money for a long time, which gives them a high social position افرادی که از خانواده هایی می آیند ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

1. in a relaxed and informal way. خیلی راحت، 2. without commitment or permanence; بدون هیچ قید وبندی، بی هیچ تعهدی، 3. occasionally or irregularl ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تادیه، تاوان ( درون مایه ضبط و ربط مسائل مالی ) ریشه: ( 1827 م ) Sense of to manage money ( با ایجاد حس رسیدگی به مسائل پولی ) ( قرن 15 م ) to r ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Only to do something - used to mention something that happens immediately afterwards, especially something that causes surprise, disappointment, etc. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

from a - "down, aside" ( see a - ( 1 ) ) lihtan "get off, make light" ( see light ( v. ) ) a - دون، پایین، جدا، یکسو lightan پیاده کردن، سبک ساختن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

grading system a system of classifying or ranking something on a particular scale. یک سیستم طبقه بندی یا رتبه بندی چیزی در یک مقیاس خاص. آموزش و پر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه یابی etymology from Latin impressus, past participle of imprimere "press into or upon, stamp, " also figurative, from assimilated form of in - " ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

There has been a massive shift to coeducational schools. اقبال ( رجوع ) بسیار بزرگی نسبت به مدارس مختلط پدید آمده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ریشه: ( لاتین عامیانه ) abuti ab - ( off, away from ) uti ( use ) ( دک/در، یکسو ) ( صرف/استفاده/بکاربری ) کژ صرف، سوء صرف اینستاگرام @504ewords

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به ته رساندن، به انتها رساندن، تمام کردن، ته درآوردن، سوء مصرف/استفاده کردن، بیش ازحد مصرف کردن، abuse USE UP ( مصرف اعلی ) اینستاگرام: @504ewords

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( رسمی ) سخنرانی ایراد کردن، خطابه، وعظ یا درس گفتن، سخن گزیده به سمع جمع/عموم رساندن ( تحویل دادن ) تحویل یک خطابه ( سخن گزیده ) ( formal ) If yo ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

نغزگفتار، شیرین سخن، شوخ طبع، کسی که توانائی بکارگرفتن ماهرانه و ظریف کلمات را برای بیانی خوش دارد، خردمند، مشعری ریشه: wit ( هوش، خرد، مشعر، درک ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز دان all ( همه ) witty ( هوشی، درکی ) witty شوخ، شوخ طبع، کسی که از کلمات را به شکل ماهرانه ای به خدمت می گیرد، دارای هوش درخشان ریشه: wit: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Are you aware that a red - suited gentleman with a jolly twinkle in his eyes is stuck in the chimney? خبرداری که یه آقای قرمزپوش با چشم هایی پر از بر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

از روی احساسِ/حسِ، از رویِ، از سرِ، به خاطرِ Instagram: @504ewords

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

mid - 14c. , dispensen, "to dispose of, deal or divide out, " from Old French dispenser "give out" ( 13c. ) , from Latin dispensare "disburse, admini ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پدر غایب، پدری که فرزند خود را رها کرده یا پدری که از نظر قانونی نمی تواند حضانت فرزند را داشته باشد و تنها سرپرست مادی اوست.