تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

He tackled ( 19 ) important issues and amended ( 2 ) unfair laws in the city’s charter ( 5 ) . او پرداخت ( رسیدگی/عهده کرد ) [آویخت/گلاویز شد/قرقره ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

He tackled ( 19 ) important issues and amended ( 2 ) unfair laws in the city’s charter ( 5 ) . او پرداخت ( رسیدگی/عهده کرد ) [آویخت/گلاویز شد/قرقره ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

He tackled ( 19 ) important issues and amended ( 2 ) unfair laws in the city’s charter ( 5 ) . او پرداخت ( رسیدگی/عهده کرد ) [آویخت/گلاویز شد/قرقره ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

He even censored ( 4 ) newspapers that tried to disseminate ( 8 ) information about his inability to help the people. حتی سانسور کرد ( 4 ) روزنامه ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The citizens of Sherman didn’t care about what the politicians had to say. شهروندان شرمن توجهی نشان نمی دادند [نمی کردند توجه] درخصوص آنچه سیاستمدار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بعد از ساعت کاری، بعد از مدرسه، خلوت گاه، پاتق برای توصیف کارهای بعد از ساعت مقرر کاری یا تحصیلی به کار می ره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بالادست، مقدم بر، و به خاطر هم معنی می ده Environment over convenience محیط زیست مقدم بر رفاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A gourmet ( 9 ) dinner was necessary for such a party. شامی لذیذ [خوش طعم، باکیفیت، مزه دار/ مزه کن، خبره خوراک] ( 9 ) برای چنین مهمانی ای لازم بود. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

intransitive verb To run or strike against each other; to encounter; to clash; to jostle. مواجه شدن، برخورد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قاراش میش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حیف/ چه حیف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گونه گون، متلون، جورواجور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

بی راحت، ناراحت/ ناراحت کننده، غیرراحت ( خستگی آور، خشن، زمخت، بدفرم، نامناسب، آزاردهنده )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مستقر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه این واژه لاتینه ( uti ) و معنی سودمند useful می ده. و وسیله، وسائل، اسباب، آلات . . . می تونه معادلش در برگردان به فارسی باشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

filled with اندود/انباشت با، لبریز کرد با، سرشار ساخت با filled with hapiness از مسرت سرشار ساخت، از خوشحالی لبریز کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به آب زدن در زمستان ( غوطه خرس قطبی ) Noun. polar bear plunge ( plural polar bear plunges ) An outdoor plunge or swim in the middle of winter, often ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

برپایه وقایع، براساس داده های واقعی/رخ داده داده ای/ داده محور/رخدادنگار/گزاره ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عوارض زمین، عوارض سطح زمین، زمین چهر، شکل زمین، ریخت سطح زمین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

استوا گذر، دو نیم کره ای، دو نیمکره زیست trans فرا، ورا، ترا equatorial استوایی آدرس اینستاگرام 504ewords

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

of از، ازبرای، اززمره، در زمره، از گروه، از طبقه، از دسته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسرف/اسرافی، اسرافکار waste هدر، هرز ful پر، سرشار، ناک، آکنده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

قطعا، بطور قطع، مسلما، بی چون و چرا، بی شبهه absolute مطلق، قطعی absolutly مطلقا، بطور مطلق، بطور قطع/قطعی آدرس اینستاگرام 504ewords

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دیکشنری لانگمن: 1. the opinions and feelings that you usually have about something, especially when this is shown in your behaviour نظرات و احساساتی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

merriam - webster 1: EXPLODE 2: to burst forth or break out suddenly or noisily 3: to go forth, out, or away : LEAVE 4: to undergo decline or deteri ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Grammar is a set of rules about the structure of language. Grammer is a proper noun that refers to a surname, or the name of a person. Many people u ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

aquatic آبزی terrestrial خشکی زی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحول/تحویل، عوض شدن، متغیر در تغییر ( chang ing )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

at one's own risk used to indicate that if harm befalls a person or their possessions through their actions, it is their own responsibility. برای ن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

filibuster فیلی باستر 1. an action such as a prolonged speech that obstructs progress in a legislative assembly while not technically contravening th ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

prosecution: 1. when a charge is made against someone for a crime, or when someone is judged for a crime in a court of law زمانی که اتهامی علیه شخصی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وقوع، ظهور، پیدایش ( رخ دهی ) آدرس اینستاگرام: 504ewords

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

troop ( n. ) 1540s, "body of soldiers, " 1540s, from French troupe, from Old French trope "band of people, company, troop, crowd" ( 13c. ) , a word ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حقوق و مزایا و . . . سالیانه آدرس اینستا گرام 504ewords

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Digestants مواد هضم کننده، هاضوم اینستاگرام: 504ewords

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

اینکه که چرا هم مجازی معنی واقعی ریشه تو این داره که ما تو فارسی درک درستی از کلمه واقعی نداریم و واقعی و حقیقی رو به جای هم و در یک معنا استفاده می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

مشهود، هویدا، قابل توجه، قابل تشخیص، مشخص، دارای علامت، دارای علائم، دارای ذکر ( نشان/علامت ) اید/آند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ریشه این واژه به پیکان های کوتاه، چاق و سنگین کمان در گذشته برمی گرده بخاطر همین هم معنی جهیدن و برجهش می ده مثل برق رعد و برق هم معنی پیچ می ده. ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنی �سوار شدن� هم می ده on board a ) on a ship, plane, or spacecraft b ) involved with something or working for an organization بخشی از یک قضیه شدن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

late 15c. , "an example, a model, " from Late Latin paradigma "pattern, example, " especially in grammar, from Greek paradeigma "pattern, model; prec ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. arrive. رسیدن، از راه رسیدن، پدیدار شدن، سروکله پیدا شدن "a chance like this doesn't come along every day" 2. make progress; develop. پیشرفت کرد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

رسیدن هم معنی می ده getting to school in time به موقع به مدرسه رسیدن آدرس اینستا 504ewords

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

for the purpose ( برای/بمنظور آ/موجو هدف/مقصود ) برای این منظور، بمنظور لازمه کار، به منظور، به مقصود، برای مقصودی، برای یازیدن، به قصد، از روی من ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Secretary of State ( in the UK ) the head of a major government department. ( در انگلستان ) رئیس یک وزارت خانه ( اداره/ارگان/سازمان بزرگ/عمده/اصلی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

خیلی معانی داره. یکیش هم معنی برقرار نگه داشتن/نگه داشتن هست. It wasn't easy to get the drunken man into a vertical position. سرپا نگه داشتن مرد مس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

throwing beside: a juxtaposition پیش هم گذاشتن/انداختن: پهلوی هم نشینی/مجانبت اینستا: 504ewords

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

proportion بصورت مفرد تناسب، درجه از مقایسه ریشه: pro ( for ) به معنای درازاء، درمقابل، مقابل، پیش partio ( division, a part ) به معنای بخش، سهم p ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Bull گاو نر، گاوی که برای ازدیاد نسل در مزرعه نگهداری می شود. OX گاو کاری، گاو باری، گاوی که به منظور کار در مزرعه نگهداری می شود. این گاوها غالبا ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

A Youth worker is a person that works with young people to facilitate their personal, social and educational development through informal education, ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه: ( یونانی ) sympathies ( having a fellow feeling ) ( دارای یک هم نوع احساس ) From ( sympatheia ) syn - ( together ) pathos ( feeling ) ...