پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٥٠٧)

بازدید
٦,٤٠٦
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

در وزنه برداری به حرکت دوضرب میگویند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

پروانه در حال چرخش در آب دارای پره هایی هست، این پره ها به هنگام چرخش حباب هایی در آب ایجاد میکنند که با برخورد پره ها به این حباب ها ( به دلیل ناهمگ ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تغذیه کردن ( تامین کردن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دارای پس رفتگی و پیش رفتگی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

1. خصمانه 2. ضد، بر علیه 3. ناسازگار ( نامساعد به منظور دست یافتن به هدفی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

به طور ناگهانی، به یکباره

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

1. متداوم 2. زیست پایشی ( قابل استفاده یا تولید مجدد بدون آسیب رساندن به طبیعت )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

1. کساد، راکد، بی رونق ( در مورد اقتصاد ) 2. ناخوش ( در مورد حال جسمانی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

●زیر قیمت فروختن ●تضعیف کردن، از تاثیر چیزی کاستن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مزدبگیر کار درامدزا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

● وارد جاده شدن ●اقدام به سبقت کردن ● رفتن و ترک ایستگاه ( در مورد قطار ●دست کشیدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

●تندرو ( در سیاست ) ● اساسی، بنیادی ●دلچسب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

هوادار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

سنت، عرف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

اصل اولیه، مقدمه موضوع

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

●جایگزین، جانشین ● راه چاره، راه دیگر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اقدام نصفه نیمه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

شناساندن، متذکر شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

ذاتاً

پیشنهاد
٩

عامیانه ترین مفهوم برای . . . این است که

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سنگدلانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

استعداد ذاتی ( مخصوصا در فهم مسایل )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بعلاوه، همچنین

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

سیاست ها، رویه ها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

بالا گرفتن ( در مورد احساس یا هیجان )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بحث و جدل

پیشنهاد
١٤

منجر به چیزی بدتر شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

دوستان دقت کنند که این کلمه اسم است نه صفت، به معنی "ناسزا" یا " حرف توهین امیز"

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

درخشان، باشکوه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٦

Treat در معنای فعل یعنی " رفتار کردن" یا " درمان کردن"، اما همین فعل خود اسم نیز می باشد، سوای treatment که اسم همین فعل است و به معنای درمان یا رفتا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

اسم: ●بمب ● عملکرد یا رخداد بد، ناکامی فعل: بماران کردن، ترکاندن خراب کردن امتحان، تِر زدن خیلی سریع رفتن یا رانندگی کردن ( عینهو جت مثلا )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

● خویشتن داری ● بازدارندگی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٥

● بیرون ریختن ● از چیز زاید یا غیرضروری خلاص شدن ● برگ ریختن ( گیاه ) ، پوست ریختن ( جانور ) ● پرت کردن، ول دادن ● ضد آب بودن، نفوذ ناپذیر بودن ( در ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢٥

روی آوردن، متوسل شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

سرسری گرفتن ( کاری یا موضوعی را )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

معطل شدن، گیر کردن مستحکم شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تکرار کردن حرفی یا ادامه دادن به چیزی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

به هم زدن ( رابطه عاشقانه )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٥

●تدبیر کردن، پیدا کردن راه حل ● محاسبه کردن ● سر از چیزی درآوردن ● جور شدن، ردیف شدن، کم کم درست شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

خو گرفتن Settle into نیز درست است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

شروع به انجام کاری کردن ( که معمولا سخت و نیاز به انرژی فراوان دارد )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

باهوش، زیرک ◇ همچنین برخی اوقات معنی "هوشمندانه" می دهد. I spent all of the money i'd earned, that wasn't clever

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

متمکن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

متکبر، خودشیفته

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ننر، بهانه گیر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

خیره کننده، چیزی که شما را میخکوب میکند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤١

عمیقا منقلب، غرق در احساسی شدید ( هم می تواند بار مثبت داشته باشد هم منفی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

بسیار شادمان، خوشحال از روی ذوق

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

خجالت اور, ضایع Not too embarrassing: نه خیلی ضایع

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

پوشیدن، تن کردن لباس خیلی سریع و شلخته