میثم علیزاده لشکانی

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
in a year's time١٩:٤٣ - ١٤٠١/٠٥/١٩● به تفاوت دو عبارت دفت کنید: In a years time 1: تا یکسال، یعنی این یکسال هم باید تموم بشه، بعد از اون مطمعنن این کار انجام میشه یا انجام شدست. In ... گزارش
0 | 0
channel something into١٧:٥٨ - ١٤٠١/٠٥/١٩● تامین منابع کردن، تخصیص پول و بودجه به منظور هدفی خاص ● هدایت کردن یا مدیریت کردن احساس یا فکر به سمت ( به منظور دستیابی ) یک هدف خاصگزارش
0 | 0
take for granted١٩:٢٨ - ١٤٠١/٠٥/١٧● ناسپاس بودن نسبت به کسی یا داشتن چیزی، عادی شدن اهمیت ندادن به وجود شخص یا چیزی ارزشمند در زندگیگزارش
0 | 0
urchin١٥:٠٥ - ١٤٠١/٠٥/١٦بچه کل کثیف و شلخته sea urchin: نوعی موجود ریز دریایی که تیغ تیغی هست و اما غذای بسیاری از موجودات دریایی محسوب میشهگزارش
0 | 0
flora١٨:٤٦ - ١٤٠١/٠٥/١٥* گیاهان مربوط به یک منطقه یا دوره خاص از تاریخ * تمام باکتری ها یا موجودات ریز درون بدن یک جاندارگزارش
0 | 0
finish off١٨:٢٦ - ١٤٠١/٠٥/١٥به انجام رسانیدن ( آخرین بخش ) ، کلک چیزی را کندن کار کسی را ساختن، سر به نیست کردنگزارش
0 | 0
be up to the job٢١:٠٢ - ١٤٠١/٠٥/١٤توانا، قابل، توانمند در انجام کاری یا روبرو شدن با یک چالشگزارش
0 | 0
duster١٩:٥١ - ١٤٠١/٠٥/١٤● گردگیر ● داستر ( یه جور لباس روشن و گل و گشاد که خانما معمولا خونه میپوشن )گزارش
0 | 0
fieldcraft١٩:١٤ - ١٤٠١/٠٥/١٢تکنیک هایی خاص که به منظور دست یافتن به نتایج مطلوب تر ( معمولا در مشاهدات علمی ونظامی ) به کار برده میشهگزارش
0 | 0
far side١٦:٣٥ - ١٤٠١/٠٥/١١* نقطه مقابل ( دورتر ) در یک مکان مثلا جلوی در اتاق که باشی، ته اتاق میشه همین far sideگزارش
0 | 0
sustainability٢١:١٧ - ١٤٠١/٠٥/٠٧● ماندگاری، تداوم پذیری ● تولید محصولات زیست پایشی ( که به طبیعت آسیب نمی رساند )گزارش
0 | 0
dashboard٢٣:٢١ - ١٤٠١/٠٥/٠٥● داشبورد ماشین ● قسمتی از یک دستگاه یا برنامه کامپیوتری که اطلاعات و داده های لازم در مورد چگونگی عملکرد و کنترل برنامه و دستورها داخل آن است.گزارش
0 | 0
فهرست جمله های ترجمه شده
school of thought١٤:٠٨ - ١٤٠١/٠٤/٢٩
• I belong to the school of thought that favors radical change.
من موافق نظریه ای هستم که علاقه مند به تغییر رادیکال است0 | 0
tantalise١٣:٥٩ - ١٤٠١/٠٤/٢٩
• A tantalising aroma of roast beef fills the air.
یک رایحه اشتیاق انگیز ( اشتها آور ) از گوشت گاو هوا را پر میکند0 | 0