دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٣١١,٠٤٢
رتبه در دیکشنری
١١
لایک
٣١,٦١٨
دیسلایک
٢,٥٦٨
جدیدترین پیشنهادها
١ هفته پیش
٠
Sulk, go into a sulk
١ هفته پیش
٠
ظرف فلزی ( معمولا حلبی ) برای حمل مایع ( معمولا نفت یا بنزین ) ● مثلا همون ۲۰ لیتری خودمون ولی فلزی
١ هفته پیش
٠
Put the blame on others
١ هفته پیش
٠
Take the blame
٢ هفته پیش
٠
کسی که در واقعا گرداننده و حفظ کننده اون صمیمیت و حال خوب تو یه مهمونی هست، محور بودن تو یه مراسم
جدیدترین ترجمهها
١ ماه پیش
He's partial to sporty women with blue eyes.
٠
او به زنان خوش استایل با چشمان آبی علاقه دارد
١ سال پیش
Is twenty two thousand dollars the cash price?
٠
آیا بیست و دو هزار دلار قیمتشه؟
١ سال پیش
I belong to the school of thought that favors radical change.
١
من موافق نظریه ای هستم که علاقه مند به تغییر رادیکال است
١ سال پیش
A tantalising aroma of roast beef fills the air.
٠
یک رایحه اشتیاق انگیز ( اشتها آور ) از گوشت گاو هوا را پر میکند
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
١
رأی
٤
پاسخ
١٢٨
بازدید
معنی paid forچیه؟ معنیش یه جوری نباید باشه که مثلا سه نقطه داشته باشه.ینی مثلا "پرداختن به ..." نباشه.
٥ ماه پیش
١
رأی
بسته به معنی جمله میتونه : ● دریافت پول برای انجام کاری ● تاوان دادن برای چیزی معنی بده
٥ ماه پیش