پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٤٨٨)
فعل: دزدیدن اسم : مفت
در معنای فعل: صرف کردن، خرج کردن در معنای اسمی: هزینه، پول صرف شده
● راندن، انگیزاندن، هدایت کردن به سمت و سویی، کوبیدن ● غریزه، سفر با ماشین
● باریکلا، مرحبا ● نیکنامی، تجلیل
اگر فعل باشه یعنی: پول زیادی به دست آوردن، اگر اسم باشه آخرش اس میگیره و معنی شلوار میده
روند
اوج عالی رتبه، سر ( ان ) مثل سران دولت ها
اشتباه، عوضی گرفتن
حالا چی میشه اگه
■ اسم: ● گردهمایی، فراخوان ● مسابقه ماشین ● ضربه های متوالی به توپ در زمین مسابقه ● افزایش قیمت یا ارزش چیزی ( مخصوصا سهام ) بعد از یک دوره رکود یا ن ...
به دست آوردن پول، نقد کردن
● قانون شکنی کردن، بر خلاف قوانین عمل کردن ● هتک حرمت کردن ● تجاوز کردن ( به شخص یا به محلی مقدس به زور وارد شدن )
جذاب، محشر، معرکه
دراز مدت
1. بی عاطفه و سرد 2. بی روح، مکان و شرایطی که به انسان حس بی اهمیت بودن یا کم اهمیت بودن میدهد 3. غیرشخصی ( بدون اشاره به شخص خاصی ) در دستور زبان
● درگیر چیزی بودن، در بر داشتن چیزی ( به همراه خود داشتن آن چیز یا مساله ) ● دعوت به مشارکت کردن
1. محتوی چیزی بودن، شامل چیزی شدن، در بر داشتن 2. احساس خود را کنترل کردن
هم فعل است هم اسم: ۱. آهسته دویدن ( عین زمان ورزش و تمرین ) ۲. به چیزی یا کسی خوردن یا هل دادن ( سهوی )
ذخیره و برنامه ریزی شده بر روی شبکه های به هم متصل اینترنتی ( نه شبکه های محلی یا سرورهای خانگی )
در دنیای فلزات قیمتی و ارز یعنی به سرعت اوج گرفتن، افزایش چشمگیر پیدا کردن
سرآمد، برجسته
در مسیر صعودی شدن، در حال افزایش
با محل کار یا تحصیل تماس گرفتن به منظور اینکه بگی نمیری چون مریضی
حس انجام کاری یا چیزی رو داشتن، رو مودش بودن، مثلا حس رفتن سر کار یا خرید رفتن. . .
دختری جذاب و تو دل برو ( به اصطلاح خوشمزه )
مهد کودک، موسسه مراقب از کودکان در ایام دوری والدین حتی در منزل خود کودک
یاغی
بس کن، کافیه
وسطای صبح، معمولا ساعت بین ۸ تا ۱۱
بلیط قطار
نوعی حمل و نقل مربوط به انسان یا محموله ها که در آن بدون عوض کردن نوع وسیله ترابری ( قطار ، هواپیما. . . ) و به طور مستقیم و بدون اتلاف وقت انتقال را ...
سرزنش کردن، از دست کسی به تنگ آمدن
Vat وَت : مخزن یا ظرف بزرگ جهت نگهداری مایعات VAT وی ای تی: مالیات بر ارزش افزوده
مقدار، ذره تکه، قطعه دونه، عدد، تا
اضافه ● فرقش با extra اینه که extra یعنی چیز اضافه ای که وجودش واقعا نیاز نیست و اما excess چیز اضافه ای هست که اتفاقا مشکل گشا و نیاز هست You can ta ...
Nurture
یا just in case ● چون امکان داره که . . . چون ممکن بود که . . . ( دقت شود بعد از in case دیگه جمله ای که بلافاصله میاد will یا would نمیگیره، اما جمل ...
● سوت ● سوت زدن، صدای بلند دراوردن با دهان ( نه از حلق ) ● سریع رفتن ( جوری که صدای سوت در بیاد عین تو کارتون ها ) ● صدای سوت بخار درومدن ( مثل کت ...
عین آب خوردن
اطلاع ( محاوره ای ) ، دونستن، اطلاع یافتن ■ دوستان دقت کنن که ژن و رگه املاش gene هست نه gen. تلفظ این لغت " جِن" و تلفظ gene میشه "جین"
انسان ها، بشر
انسان، بشر، آدمی
تنگی نفس
● با عجله رفتن ● دنبال کردن ( به قصد فراری دادن )
پیچوندن، سر دواندن
● کمش کن، بیاریش پایین ● سرو صدا نکن
روانکاو
● درومدن، کنده شدن، افتادن ● اتفاق افتادن ( چیزی که برنامه ریزی شده بود ) ● خوب از اب درومدن، موفقیت آمیز بودن ( محاوره ای ) ● ترک کردن، کنار گذاشت ...
حمامی که در اتاق خواب قرار داره، معمولا در هتل ها حمامی که وصله به اتاق خواب
● Put up with: سازش کردن ● Put somebody up: کسی را در منرل خود جا دادن، به خانه راه دادن ● Put something up: ساختن، چیزی را برافراشتن، بالا بردن▪ ▪ ا ...