پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٦٢)

بازدید
١,٠٧٤
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

غالبِ اکثریت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نقش خود را ایفا کردن، سهم خود را ادا ردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بی فایدست، فایده ای نخواهد داشت . . . فعل بعد از آن ing دار خواهد بود. ■ با احترام به دوستان، ترجمه " خوب نیست" که یک عبارت توصیه ای هستش برای این ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

● به احتمال خیلی زیاد ● احتمال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

● محکم بگیرش، سفت نگهش دار ● یه لحظه ( وقتی پشت تلفن میخوایم به کسی بگیم چند لحظه گوشی رو نگه داره ) ● چی شد؟ ها؟ ( وقتی از حرف یا صحبت کسی تعجب میک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

● نوشیدنی انرژی زا ● نوشیدنی تلخ مزه ای که به همراه نوشیدنی های الکلی مصرف میشود ● صفا، رویداد فرح بخش ● مایع تقویت کننده مو ● نت اول از هشت نت موسیقی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

سطل یا مخرنی که مردم بطری های شیشه ای خالی را به منظور بازیافت در آن می گذارند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سطل یا مخرنی که مردم بطری های شیشه ای خالی را به منظور بازیافت در آن می گذارند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

منجمد بدون حرکت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

حله قبوله ( معمولا بعد از شرطبندی استفاده میشه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مرتب، پابرجا، با قاعده همیشگی و معمول معمولی، عادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

اسم: ● پیشکش، هدیه ای به منظور قدردانی ● ژتون ● کارت هدیه ای که به منظور خاصی تهیه شده، مثل کارت ( یا کپن ) هدیه بیست دلاری کتاب، نه کارتی که در آن پ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هزینه چیزی را نگرفتن، اشانتیون دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کادو کردن، پیچیدن هدیه با کاغذ کادو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یادبود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

● تعداد وقوع ● high/low incidence بیشترین/ کمترین میزان ابتلا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

در هر عرض و طول جغرافیایی که باشید دو بار در سال مدت زمان شب و روز برای شما یکی میشود، یکی ۳۰ شهریور و اون یکی رو اگه گفتین؟! به این زمان ها در اصطلا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

چه در نیمکره شمالی باشیم و چه جنوبی، دو بار در سال خورشید در جنوبی ترین و شمالی ترین نقطه نسبت به خط استوا دیده خواهد شد، حال اگر در نیمکره شمالی باش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

●تاکنون, قبل این ● همین تازه، همین الانه Would you drink tea? No, thanks, i already have one. ● همین الانشم Hurry up, we're already late. ●هنو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

البته اینم بگم، ناگفته نمونه که . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

راستو ریست کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

خودبین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

زودباور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

لج کسی را درآوردن، رو مخ کسی بودن، عصبی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تباهی، لعنت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گورتو گم کن، گم شو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

سرزدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تکه، بخش کوچک از یک چیز بزرگتر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

● ماهیت، تمامیت ● تشکیلات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دیوانه، مجنون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

روزنه، منفذ ( بر روی پوست بدن یا گیاه ) به دقت مطالعه کردن، موشکافانه خواندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

حالشو بردن، دلی از عزا دراوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

باطل کردن، بی اثر کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

فاجعه ، بلا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دنبالم بیا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بستن دایمی ( کارخانه، مدرسه، اداره . . . ) به سرانجام خود رسیدن ( یک رویداد یا احساس )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ایراد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مسخره بازی دراوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جاودانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

طبق معمول، عین همیشه، میگذره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آشغال جمع کن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

و یه همچین چیزهایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

1. جوی ( از نظر هواشناسی ) 2. چیزی که مربوط به آن لحظه و حس و حال باشد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

رحیم، دلسوز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در طرف مقابل، حریف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

همتا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

On closer inspection به بیان دقیقتر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

شبه گونه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

بازیچه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دررمعنای فعل: پلک پلک زدن ( مثلا زنها برای جذاب به نظر رسیدن پشت هم پلک میزنن ) Not bat an eye/eyelid: به روی خود نیاوردن