پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٥٠٧)

بازدید
٦,٣٣٨
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

● عنبیه چشم ● گیاه زنبق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

● رد کردن ( نظر و عقیده شخص دیگر به دلیل درست ندانستن یا مهم ندانستن ) ● برکنار کردن ( از شغل ) ● اجازه رفتن دادن ( به دلیل عدم نیاز )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

● انتظار چیزی را کشیدن ● پیشدستی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

● به سرعت و عین فرفره رد شدن یا رفتن ( معمولا ما در فارسی هم صدای چنین حرکت سریعی رو با " ویز" بیان میکنیم ) ● ادرار کردن ● خبره در یک زمینه یا حرفه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در کل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

● فساد ( معمولا از طرف کسی که دررجایگاه قدرت قرار دارد ) ● حالت تغییر یافته ( چیزی مثلا یک کلمه )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٤

● با عجله جایی رفتن ● dash sb's hope: امید کسی را نا امید کردن ● must/have to dash: سریع زدن با چاک، در رفتن ● dash off: مکانی رو سریع ترک کردن ● خط ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

● زنگ زدن، اکسید شدن ● تحلیل رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦١

● مشغول بودن ● جلب کردن ● درگیر چیزی شدن ● نامزد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

جلوه سازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

جریان و موضوع اصلی داستان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

● ویترین ● نمایش ( برای سرگرمی ) ● نمایشگر ● نمایش دادن، به نمایش گذاشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

● هدف ( اسم ) ● واقع بینانه، عینی ( صفت )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

● درخواست کردن ( معمولا به صورت رسمی و مکتوب ) ● اعمال کردن، بکار بستن در مورد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

● مبتذل کردن، خراب کردن یا پایین آوردن کیفیت چیزی ■ در مورد اظهارات و اصطلاحات به معنی عامیانه و قابل فهم کردن است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

● نکوهش کردن. انتقاد کردن املای بریتیشِ فعلِ criticize است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

● مجازی، غیرواقعی ● تقریبی، حدودی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

ایفای مجدد یک نقش، اجرای مجدد یک نمایش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ارائه کردن ( دادن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٣

● تاب آوردن، شکیبایی کردن ● باقی ماندن، دوام آوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

● اغوا کردن ● متقاعد کردن کسی برای سکس با وی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

● تلف شده، قربانی ( جمع= تلفات ) ● مصدوم ● اورژانس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

مرسی که منو دعوت کردین/ ازم پذیرایی کردین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

سفرت سلامت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

● جذاب و دوست داشتنی ● خوشایند و لذت بخش ● گرم و صمیمی ● عالی، خیلی خوبه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

محبت دارید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دارن سوار میشن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

منبع Resources: ذخایر، منابع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

بهداشت، مراقب های بهداشتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

● بخشی از چیزی بودن ● به همراه چیزی آمدن، به هم مربوط بودن ● رابطه عاشقانه با کسی داشتن، سکس داشتن با کسی ( در گذشته این معنی را میداد ) ● همراهی کر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

ناگهان ثروتمند/ مشهور/موفق شدن ● امریکاییش میشه Hit it big

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

معلوم شدن، کاشف به عمل آمدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشتباه برداشت کردن، جور دیگری ( غیر از واقعیت ) پنداشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

تایید کردن پسندیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

خدا میداند . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خدای نکرده. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بهشت ● اگر به عنوان یه عبارت تنها به کار بره یعنی " عین بهشت میشد"

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خدا کنه ( که اینجور بشه )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

خیلی کسی رو دوست داشتن ( معمولا وقتی کسی رو میشناسی و میدونی که ادم خوبیه )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

چه بد! خیلی بد شد که! حیف! شرم آوره که. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

● عالی، توپ، محشر ● شگفت انگیز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

● موسیقی دونفره ( قسمتی از آهنگ که باید دونفره خوانده شود ) ● دو شخص که با هم کارهای فان و جالب انجام میدهند. ممکن است هنرمند باشن و کارهای هنری انج ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

● جنون ● خروشیدن، با عصابنیت زیاد رفتار کردن ○ یک اصطلاح: be all the rage مد و محبوب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

● طولی ● درازمدت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

● جنون ● خروشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بزنگاه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

برآمدن، برخاستن، پدیدار شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

قابلیت اعتماد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ادای صوت و کلام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

● خشک و تشنه ● خشک شده از گرما، بوداده ( ذرت )