پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٤٧٣)
خدای نکرده. . .
بهشت ● اگر به عنوان یه عبارت تنها به کار بره یعنی " عین بهشت میشد"
خدا کنه ( که اینجور بشه )
خیلی کسی رو دوست داشتن ( معمولا وقتی کسی رو میشناسی و میدونی که ادم خوبیه )
چه بد! خیلی بد شد که! حیف! شرم آوره که. . .
● عالی، توپ، محشر ● شگفت انگیز
● موسیقی دونفره ( قسمتی از آهنگ که باید دونفره خوانده شود ) ● دو شخص که با هم کارهای فان و جالب انجام میدهند. ممکن است هنرمند باشن و کارهای هنری انج ...
● جنون ● خروشیدن، با عصابنیت زیاد رفتار کردن ○ یک اصطلاح: be all the rage مد و محبوب
● طولی ● درازمدت
● جنون ● خروشیدن
بزنگاه
برآمدن، برخاستن، پدیدار شدن
قابلیت اعتماد
ادای صوت و کلام
● خشک و تشنه ● خشک شده از گرما، بوداده ( ذرت )
فایق آمدن بر انجام کاری
بی اهمیت، جزیی
با علم به این
پسرک، بچه جون
● به انتها نزدیک شدن ● draw on something از چیزی بهره جستن
الگوی رفتاری
رایزنی، مشورت
● پردازش ● فرایند، رویه
● مورد بحث ● شک برانگیز ( موضوع )
دچار
● پژواک ● پیامد منفی و مزمن
خرابی، اختلال
مضر، آسیب زننده
ضایعه، نقصان
اولیه، مقدماتی
در مجموع، روی هم رفته
ارزش گذاری کردن، ارزیابی کردن
● تمرین، فعالیت ● تکنیک، شیوه
● مد، رایج ● روش ، شیوه
منجر به چیزی شدن، بالغ بر مقداری شدن
مستعد، به طور بالقوه
همان طور که انتظار میرفت
از یک نظر
از نسل و تبار گروهی یا شخصی بودن
بطور ریشه ای، از بیخ و بن
وقار، متانت، توازن بین روح و جسم
● رفت و آمد کردن به محلی ( در مورد ارواح ) ● نگران کردن، غمگین کردن ● معضل شدن
● اکسیر ● نوشدارو
بدون توقف ادامه دادن
● چپ ● اگر قبلش the بیاید یعنی حزب چپ ● باقی There aren't any left in city هیچ جایی تو شهر باقی نمونده
منجمد، یخ زده میخکوب گذشته freeze
● بورس اوراق بهادار، بازار بورس Stock market هم میگن ● خرید و فروش سهام
شماره امداد یا اطلاعات
● تبادل اطلاعات کردن ● آگاهانیدن، باخبر ساختن ( دیگران از احساس خود ) ● ارتباط برقرار کردن ● منتقل کردن بیماری ( در این معنا معمولا به حالت پسیو به ...
● keep up: ادامه دادن به انجام کاری، ول نکردن ● keep up with: در تماس بودن ، در ارتباط بودن