پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٥٠٧)
خسته، کلافه از
● قانع ● محتوی
فرو ریختن، پایین امدن
نقره جات، ظروف نقره
●ارزش، به میزان ● be worth sth یعنی ارزیدن، قیمت داشتن
قبیله
قرص خواب
نوعی رخت خواب سیار که در جنگل بین دو درخت میبندند و روی ان میخوابند، ننو
حروف ربط اتصالات
عنق، عبوس، ترشرو * دقت کنید که با وجود پسوند ly, این کلمه یک صفت است.
● کسالت، بیماری ● حالت تهوع
مطب
تشخیص دادن ( یک مشکل یا یک بیماری )
نشانه بیماری، عارضه نشانه وجود مشکل
● خوب بودن، جور بودن با کسی ● ادامه دادن ( به کار و فعالیتی که مشغولشی ) ● پیش رفتن ( کار و یا فعالیتی که مشغولشی ) ● موفق شدن
● نیزه ( مخصوص ورزش که سبک و نوک تیز است ) ● ورزش پرتاب نیزه ( که البته در این معنی قبلش the می آید )
سگ لبردُر ( سگی که معمولا برای شکار استفاده میشه )
در معنای بریتیش: دو و میدانی در معنای امریکن:فعالیت های ورزشی ○ دقت کنید که در هر دو معنی اسم است، نه صفت. پس معنی " ورزشکاری، ورزشی، پهلوانی" غلط ا ...
فیزیوتراپ ( در این معنی یک اسم قابل شمارش است ) فیزیوتراپی ( در این معنی یک اسم غیر قابل شمارش است )
فیزیوتراپ ها، فیزیوتراپی ها
اورژانس
● به عنوان صفت: ساکن، بدون حرکت، بدون گاز ( در مورد مایعات ) ● به عنوان اسم: سکوت ( در مورد شب ) ، دستگاه تقطیر، عکس و تصویر ( که از فیلم گرفته شده ...
مایوس کننده ناامید
توصیفی، شرحی
دستوری وابسته به دستور زبان
● اگر s انتهایی، s جمع باشد time s : 1. دفعات 2. اوقات، ایام ● اگر s جمع نباشد و کلمه times مد نظر باشد: 1. ضربدر Two times two equals four دو دوتا ...
دارای تناسب اندام، ورزیده
قلبی، عروقی
خیلی بد، افتضاح هیب و اعجاب انگیز
به اوج رسیدن، به بهترین جایگاه رسیدن
● محشر ● افسانه ای ● بسیار زیاد
تو دل برو، نازنین
● روبراه، اوکی هم در مورد شخص و هم در مورد یه موضوع
دلربا، دل انگیز
● افسرده، کسی که دلش گرفته ( یا حالا از تنهایی یا از آب و هوا ) ● نگون بخت، فلک زده ● فلاکت بار، غذاب آور
به حساب آوردن، شامل کردن ( شدن )
دودمان، تبار
بر میگرده به ( خیلی زمان های پیش یا مسافت خیلی طولانی ادامه داره )
اگر out جز فعل باشد: ● برداشت کردن پول از بانک ● شخصی رو از فکر یا پریشانی دراوردن ● کش دادن موضوع ● جزییات مساله ای را مورد بحث قرار دادن اگر out ...
کسی را به یقین رساندن، شکی برای شخص باقی نگذاردن
شکی برای شخص باقی نگذاردن، این اطمینان را دادن که
به ما این اطمینان را می دهد که
دوزیست
نوعی از آبزیان منقرض شده که تنها فسیل هایی از انها در دسترس است. شباهت زیادی به اره ماهی امروزی داشتند
● وجودیت یک شخص یا حیوان در دوره ای مختلف از زندگی ( مراجعه به نظریه تناسخ ) ● وجود یا کاربری یک چیز در زمان های مختلف، مثل ساختمانی که یک زمان مسکو ...
دریچه ابشش که برای ماهی ها هنگام تنفس باز و بسته میشود، ابشش ( خودمانی است، اما در واقع ابشش فقط این پولک باز و بسته شونده نیست )
بازگشتن ( نه از نظر مسیر، بلکه از نظر عقیده یا ملک و املاک کسی به صاحب اولیه )
فیل دریایی
●متحول کردن یا شدن ( در جهت مثبت ) ●از جنبه دیگر نگریستن یا در نظر گرفتن ● به انجام رسانیدن ( یک روند ) دوستانی که این فعل رو "برگشتن" یا " دور زد ...
بسیار جامع، تمام و کمال