پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٥٠٧)

بازدید
٦,٣٦٥
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

● به طور خیره کننده و بسیار جذاب ● به طور حیرت آور و شوکه کننده

پیشنهاد
٢

همان "پهنای باند" است که Bandwidth هم نامیده میشود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

عبور کردن یا گذشتن از طریق یا در امتداد چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

● پاک، بی غلو غش ● واقعی، درست، اصلی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٣

● هنوز ( اگر به عنوان قید باشد که معمولا آخر جمله می آید ) ● با این همه ( اگر به عنوان حرف ربط اول جمله یا وسط دو جمله بیاید )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

● چشمگیر ، تماشایی ● ناگهانی، غیرمنتظره ● پدیده ( در اینجا اسم است )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

از مدار خارج شدن، به بیرون از ناحیه ای پرت شدن، به سمت خارج اوج گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

چشمگیر، پرجبروت، عالی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خفه ، دم دار ( در مورد محیط ) کسل کننده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

با بی حوصلگی چرخ زدن، ول و بی حال گشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دلو دماغ نداشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥٠

صفت: ● عظیم، بزرگ ● ناب، محض ( مثلا حماقت محض ) ● تند، پرشیب ● نازک ( در مورد پارچه و پوشش ها ) قید: ● به تندی فعل: ● تغییر جهت دادن ( ناگهانی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

● متواضع ● معقول ( بدون تشریفات ) در مورد خرج و هزینه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

رانندگان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شورمزه ( دررمورد آب گفته میشود، معمولا آب ناخالص اینطور است )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

نمک زده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

وحشت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

Once upon a time روزی روزگاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

● چند بخش کردن ● مخالفت کردن ● شکستن ، پاره کردن ( حتی پاره شدن اعضا بر اثر زخم ) ● به چند بخش، به صورت دوگانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

● تاریک ● خبیث ● تیره و تار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

چقدر زیاد! ♧ معمولا از رو تعجب میگن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

سفرنامه نویس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

محال، غیر ممکن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

غصه، ماتم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

● یک سرود سنتی مخصوص کریسمس ● نغمه سر دادن، سرودخواندن ( بادخوشحالی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

شرح حال زندگی خود نویسنده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بدبخت بد اقبال از روی بدیمنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

عصرانه ( در معنای کلی ) شام، شام سبک ( به انگلیسی بریتانیایی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

● اخلاق ( اسم ) ● اخلاقی، نتیجه اخلاقی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

رفیق، همسفر، همدم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

متواری شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

● دادن هوا به داخل بینی ( حال به منظور بو کشیدن، موقع سرماخوردگی یا ابریزش بینی، مواد کشیدن، نشان دادن حالتی به منظور عدم رضایت از خوب بودن چیزی یا ع ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مجمع الجزایر کشورهایی مثل ژاپن یا اندونزی که از ترکیب تعدادی جزیزه کنار هم به وجود امده اند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

جایزه ( دادن ) ، پاداش ( دادن ) اعطا کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مواجهه با، سرو کار داشتن با فایق آمدن پرداختن به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش گیلکی به گاوه ماده جوان گویند. گاوی که تاکنون آبستن نشده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گویش گیلکی به گاو نر جوان گویند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

کیف کوله پشتی ☆ همچنین در گویش گیلکی به گوساله خیلی جوان که هنوز شیر میخورد گویند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

به مرضی دچار شدن، مریض شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سیفلیس آبله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

چطور روت میشه؟ چطور جرات میکنی؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

ایراد ● در دادگاه نیز اگر وکیلی به پاره ای از سخنان اعتراض داشته باشد با گفتن این کلمه در واقع می گوید" اعتراض دارم!"

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

بیرون زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گرچه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

به همان اندازه که. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

ستبر، تنومند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

● اگر فعل باشد: تو رفتگی ایجاد کردن، فرورفتگی در لبه چیزی ایجاد کردن ( مثلا اولین سطر پاراگراف ) ● اگر اسم باشد: سفارش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

تغذیه کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

دریدن، جر دادن گذشته این فعل rent است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گارسون زن ، پیشخدمت خانم