پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٨١)
Borne اسم مفعول برای Bear است . Bear out: تایید کردن ● در واقع ادعا، داستان یا عقیده ای را مورد قبول دانستن
تایید کردن ● در واقع ادعا، داستان یا عقیده ای را مورد قبول دانستن
● خسته ● جواد، تکراری، خز
● سرخوش ● شوخی وار
این طور به نظر میاد که . . .
شیرفهم کردن
در خود جای دادن
Irritable
● تخته سنگ، صخره ● جنباندن، تکان دادن
به تلفظ این کلمه دقت کنید: پِنجِلِم ، تکیه یا استرس بر روی "پ" است
توجه کنید که این کلمه هم اسم است و هم صفت: ● انگیزه ( اسم ) ● محرک ( صفت )
نکته قابل توجه در مورد این کلمه این است که هم صفت است و هم اسم: ● دقت ● دقیق
● تحت قاعده درآوردن، مطابق ساختن ( با مقادیر ملزوم ) ● مدرج کردن
● اصلی، اولیه ● ابتکاری
مکان یابی
ایستاده، پایه تخت مانند ساعت ایستاده که به "ساعت پدربزرگ"نیز شهرت دارد
پاندول
● تنش ● در مورد فنر یعنی نیروی کشش ( به سمت داخل یا بیرون محور فنر )
چرخ دنگ در واقع چرخ دنده ای است که در ساعت و وسایل شمارنده ای کاربرد دارد، بدین گونه که خود چرخ به دلیل لختی محور به طور طبیعی میل به گردش دارد ولی ...
ثبت کننده زمان
اشاعه کردن، ترویج کردن
در طول یک سال، دو بار مدت زمان شب و روز ( تاریکی و روشنایی ) با یکدیگر برابر میشود که این دو در فصول بهار و پاییز اتفاق می افتند که به آنها اعتدالین ...
رهنمون ساختن منجر شدن
شهری درون مرزی
عمل کردن، انجام دادن، تمرین کردن
اقلیم
عرض جغرافیایی
نمایان، آشکار
● کوچکتر شدن، از حجم چیزی کاسته شدن به عنوان مثال وقتی ماه کم کم از قرص کامل به حلال تبدیل میشود ● رو به افول نهادن
●بزرگتر شدن، قرص تر شدن، به حجم چیزی اضافه شدن به عنوان مثال وقتی ماه کم کم از حلال به قرص کامل تبدیل میشود ● واکس کاری
برداشت
کاشت
ترابری، حمل کالا به مکانی
مشارکتی
متناسب سازی، هماهنگ کردن
متناسب کردن، هماهنگ سازی کردن
باستانی، تاریخی
جای قشنگیه
پسر!
چقدر نازی
بنازم. . .
رستگاری
استانی کوته فکرانه، دمده
این نظر منه
جسارت نباشه ها . . .
صادق، بی ریا
ریاکار
انسان ریاکار
علم احظار ارواح
غارو غور کردن غریدن