پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٨١)

بازدید
٢,٦١٣
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Borne اسم مفعول برای Bear است . Bear out: تایید کردن ● در واقع ادعا، داستان یا عقیده ای را مورد قبول دانستن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تایید کردن ● در واقع ادعا، داستان یا عقیده ای را مورد قبول دانستن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

● خسته ● جواد، تکراری، خز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

● سرخوش ● شوخی وار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

این طور به نظر میاد که . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

شیرفهم کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

در خود جای دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Irritable

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

● تخته سنگ، صخره ● جنباندن، تکان دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به تلفظ این کلمه دقت کنید: پِنجِلِم ، تکیه یا استرس بر روی "پ" است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

توجه کنید که این کلمه هم اسم است و هم صفت: ● انگیزه ( اسم ) ● محرک ( صفت )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦١

نکته قابل توجه در مورد این کلمه این است که هم صفت است و هم اسم: ● دقت ● دقیق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

● تحت قاعده درآوردن، مطابق ساختن ( با مقادیر ملزوم ) ● مدرج کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

● اصلی، اولیه ● ابتکاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مکان یابی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

ایستاده، پایه تخت مانند ساعت ایستاده که به "ساعت پدربزرگ"نیز شهرت دارد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاندول

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

● تنش ● در مورد فنر یعنی نیروی کشش ( به سمت داخل یا بیرون محور فنر )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

چرخ دنگ در واقع چرخ دنده ای است که در ساعت و وسایل شمارنده ای کاربرد دارد، بدین گونه که خود چرخ به دلیل لختی محور به طور طبیعی میل به گردش دارد ولی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ثبت کننده زمان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اشاعه کردن، ترویج کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

در طول یک سال، دو بار مدت زمان شب و روز ( تاریکی و روشنایی ) با یکدیگر برابر میشود که این دو در فصول بهار و پاییز اتفاق می افتند که به آنها اعتدالین ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

رهنمون ساختن منجر شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شهری درون مرزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

عمل کردن، انجام دادن، تمرین کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

اقلیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

عرض جغرافیایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

نمایان، آشکار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

● کوچکتر شدن، از حجم چیزی کاسته شدن به عنوان مثال وقتی ماه کم کم از قرص کامل به حلال تبدیل میشود ● رو به افول نهادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

●بزرگتر شدن، قرص تر شدن، به حجم چیزی اضافه شدن به عنوان مثال وقتی ماه کم کم از حلال به قرص کامل تبدیل میشود ● واکس کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

برداشت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کاشت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ترابری، حمل کالا به مکانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

مشارکتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

متناسب سازی، هماهنگ کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

متناسب کردن، هماهنگ سازی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

باستانی، تاریخی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

جای قشنگیه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

پسر!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

چقدر نازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بنازم. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

رستگاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

استانی کوته فکرانه، دمده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

این نظر منه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

جسارت نباشه ها . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

صادق، بی ریا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ریاکار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

انسان ریاکار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

علم احظار ارواح

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

غارو غور کردن غریدن