karat

/ˈkerət//ˈkærət/

معنی: عیار، قیراط، واحد وزن جواهرات
معانی دیگر: قیراط، واحد وزن جواهرات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a unit of measure for the purity of gold equal to one twenty-fourth part of pure gold.

جمله های نمونه

1. These are rings of 18 and 24 karat gold.
[ترجمه گوگل]این انگشترهای طلای 18 و 24 عیار می باشد
[ترجمه ترگمان]اینها حلقه های ۱۸ و ۲۴ عیار طلای ۲۴ عیار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Do you want pure gold or karat?
[ترجمه گوگل]طلای خالص می خواهید یا عیار؟
[ترجمه ترگمان]طلای ناب یا قیراطی می خواهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is a precision machined, high-quality 24 Karat gold-plated brass ring box with beautiful diamond tool etchings on the side.
[ترجمه گوگل]این یک جعبه انگشتر برنجی 24 عیار با روکش طلای 24 عیار ماشینکاری شده دقیق با حکاکی های زیبای ابزار الماس در کناره است
[ترجمه ترگمان]این یک جعبه برنجی براق با کیفیت بالا ۲۴ karat با کیفیت بالا و با etchings ابزار الماس زیبا در کنار آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The opening 3 minutes, Chelsea was the first shot, but karat unable to play soft.
[ترجمه گوگل]در 3 دقیقه ابتدایی، چلسی اولین شوت بود، اما کارات قادر به بازی نرم نبود
[ترجمه ترگمان]پس از ۳ دقیقه، چلسی اولین گلوله بود، اما عیار مس قادر به بازی نرم نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This necklace of mine is not very expensive, it is 18 - karat gold.
[ترجمه گوگل]این گردنبند من خیلی گرون نیست، طلای 18 عیار است
[ترجمه ترگمان]این گردن بند مال من خیلی گران نیست، طلای ۱۸ عیار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Charging that working office of yulong county didn't accept my case and karat finding book!
[ترجمه گوگل]شارژ آن دفتر کار شهرستان یولونگ، کتاب یاب پرونده و کارات من را قبول نکرد!
[ترجمه ترگمان]در حال شارژ روی دفتر کار of ایالت yulong پرونده مرا قبول نکرد و karat را پیدا کرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Gold jewelry of 10 K or more will have a karat stamp.
[ترجمه گوگل]جواهرات طلای 10 کیلویی یا بیشتر دارای مهر عیار خواهند بود
[ترجمه ترگمان]ارزش طلای ۱۰ K یا بیشتر تمبر عیار خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The gems included emeralds, pearls and diamonds, one of them a 12 - karat stone, according to police.
[ترجمه گوگل]به گفته پلیس، این جواهرات شامل زمرد، مروارید و الماس بود که یکی از آنها سنگ 12 عیار است
[ترجمه ترگمان]به گفته پلیس، این جواهر عبارت بودند از زمرد، مروارید و الماس که یکی از آن ها یک سنگ ۱۲ عیار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The brooch is cast in sterling silver and has 24 karat gold plated details.
[ترجمه گوگل]سنجاق سینه از نقره استرلینگ و دارای جزئیات روکش طلای 24 عیار است
[ترجمه ترگمان]این سنجاق سینه به نقره استرلینگ داده می شود و دارای ۲۴ عیار طلای ۲۴ عیار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عیار (اسم)
proof, alloy, cutie, carat, shifter, assay, karat, rover, trickster, dodger

قیراط (اسم)
carat, karat

واحد وزن جواهرات (اسم)
carat, karat

تخصصی

[زمین شناسی] عیار طلا، قیراط نسبت طلای خالص در آلیاژ. طلای خالص 24 عیار است؛ طلای 10 عیار، در حقیقت خلوص 24/10 داشته و یا به بیان دیگر در آن، 10 قسمت طلا (از نظر وزنی) با 14 قسمت از دیگر فلزها ترکیب شده است. واژه مزبور را نباید با Carat اشتباه کرد. مخفف: k

انگلیسی به انگلیسی

• unit for measuring the weight of precious stones (equal to 200 milligrams); unit for measuring the quality of gold (also carat)

پیشنهاد کاربران

بر خلاف توضیح خود سایت ( متاسفانه )
Karat هیچ فرقی با carat ندارد، اولی امریکن و دومی بریتیش است. معنی:
● عیار ، مثلا ۱۸ عیار میشه
18Carat gold
● واحد سنجش طلا یا همان " قیرات" که برابر ۲۰۰ میلی گرم است

بپرس