soar

/ˈsɔːr//sɔː/

معنی: بالاروی، بالغ شدن بر، اوج گرفتن، بلند پرواز کردن، بالا رفتن، صعود کردن، بلند پروازی کردن
معانی دیگر: (در هوا) اوج گرفتن، (در ارتفاع بالا) پرواز کردن، فرازیدن، (بدون استفاده از موتور یا بال زدن) در هوا لغزیدن، چرخ زدن، (قیمت یا شهرت و غیره) بالا گرفتن، (بسیار) زیاد شدن، افزایش شدید یافتن، سربه فلک کشیدن، بلند بودن، (شعر قدیم) اوج گرفتن و نایل شدن، میزان اوج، ارتفاع اوج، اوجگیری، فرازش

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: soars, soaring, soared
(1) تعریف: to fly or glide swiftly, effortlessly, and usu. at a great height.
مترادف: glide, sail
مشابه: fly, skim, sweep, wing

- The hawk soared over the meadow.
[ترجمه پیام] شاهین برفراز چمن زار اوج گرفت
|
[ترجمه گوگل] شاهین بر فراز چمنزار اوج گرفت
[ترجمه ترگمان] شاهین روی چمن ها پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to rise or climb quickly.
مترادف: zoom
متضاد: plummet
مشابه: ascend, climb, rise, wing

- The plane soared to an altitude of 30,000 feet.
[ترجمه گوگل] این هواپیما تا ارتفاع 30000 پایی اوج گرفت
[ترجمه ترگمان] هواپیما به ارتفاع سی هزار پا پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to increase rapidly in value or intensity; rise quickly.
مترادف: skyrocket, zoom
مشابه: accelerate, climb, escalate, rise

- Interest rates soared.
[ترجمه گوگل] نرخ بهره افزایش یافت
[ترجمه ترگمان] نرخ بهره افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her spirits soared upon hearing the news.
[ترجمه گوگل] با شنیدن این خبر روحیه اش به اوج رسید
[ترجمه ترگمان] روحیه او از شنیدن این خبر به اوج خود رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: soaringly (adv.), soarer (n.)
• : تعریف: the act of soaring.
مترادف: ascent, climb, glide, zoom

- The soar of the fighter jets dazzled the crowd.
[ترجمه غزل] اوج گرفتن جت های جنگنده، جمعیت را خیره کرد.
|
[ترجمه گوگل] اوج گرفتن هواپیماهای جنگنده جمعیت را خیره کرد
[ترجمه ترگمان] در اوج آسمان پرواز کرد و جمعیت را از خود دور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. temperatures will soar
حرارت خیلی زیاد خواهد شد.

2. We watched the soaring eagle skim over the mountain peak.
[ترجمه گوگل]ما عقاب سر به فلک کشیده را تماشا کردیم که بر فراز قله کوه می رفت
[ترجمه ترگمان]ما شاهد نگاه عقاب به قله کوه بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An ordinary man cannot comprehend such soaring ambition.
[ترجمه گوگل]یک انسان معمولی نمی تواند چنین بلندپروازی را درک کند
[ترجمه ترگمان]یک مرد معمولی نمی تواند چنین بلندپروازی را درک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The senator's hopes for victory soared after his television appearance.
[ترجمه گوگل]امیدهای این سناتور برای پیروزی پس از حضور در تلویزیون او افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]امید سناتور برای پیروزی پس از ظاهر television به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Insurance claims are expected to soar.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود مطالبات بیمه افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که مطالبات بیمه ای اوج بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Air pollution will soon soar above safety levels.
[ترجمه Mrjn] به زودی آلودگی هوا از حد ایمن خود بالاتر خواهد رفت .
|
[ترجمه گوگل]آلودگی هوا به زودی از سطح ایمنی بالاتر خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]آلودگی هوا به زودی بالاتر از سطح ایمنی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. May your love soar on the wings of a dove in flight.
[ترجمه گوگل]باشد که عشقت بر بالهای کبوتری در حال پرواز اوج بگیرد
[ترجمه ترگمان]امیدوارم عشق تو بال یک کبوتر در پرواز اوج بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the state of love, we can soar go the higher state where everything stays clear and still like the stars above the the sky.
[ترجمه گوگل]در حالت عشق، می‌توانیم اوج بگیریم و به حالت بالاتر برویم، جایی که همه چیز روشن می‌ماند و همچنان مانند ستاره‌های بالای آسمان
[ترجمه ترگمان]در حالت عشق، می توانیم به یک حالت بالاتر صعود کنیم که در آن همه چیز روشن و همچنان مانند ستارگان بالای آسمان می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Temperatures will soar into the eighties over the weekend say the weather forecasters.
[ترجمه گوگل]به گفته کارشناسان هواشناسی در آخر هفته دمای هوا تا دهه هشتاد افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]به گفته پیش بینی های هواشناسی هوا در آخر هفته، دما در دهه هشتاد افزایش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Here the cliffs soar a hundred feet above the sea.
[ترجمه گوگل]اینجا صخره ها صد پا بالاتر از دریا اوج می گیرند
[ترجمه ترگمان]در اینجا صخره ها صد متر بالاتر از دریا اوج می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Borrowing is set to soar to an astonishing £60 billion.
[ترجمه گوگل]قرار است وام به رقم شگفت انگیز 60 میلیارد پوند افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]قرض گرفتن برای گرفتن ۶۰ میلیارد پوند حیرت آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She watched the dove soar above the chestnut trees.
[ترجمه گوگل]او کبوتر را در بالای درختان شاه بلوط تماشا کرد
[ترجمه ترگمان]به پرنده نگاه می کرد که بر فراز درختان شاه بلوط اوج گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Interest rates could soar, asset prices could fall or cash flows could dry up.
[ترجمه گوگل]ممکن است نرخ بهره افزایش یابد، قیمت دارایی ها کاهش یابد یا جریان های نقدی ممکن است خشک شود
[ترجمه ترگمان]نرخ سود ممکن است افزایش یابد، قیمت دارایی ممکن است کاهش یابد یا جاری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Soar with wit. Conquer with dignity. Handle with care. Criss Jami
[ترجمه اسحاقی] با لطافت طبع ، اوج می گیرد. با بزرگ منشی غلبه میکند. با احتیاط رفتار میکند . او کریس جیمی است.
|
[ترجمه گوگل]با شوخ طبعی اوج بگیرید با عزت تسخیر کنید با احتیاط حمل شود کریس جامی
[ترجمه ترگمان]این اوج با هوش است Conquer با وقار با دقت دسته دسته را بررسی کنید کریس جامی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Tension mounts as temperatures soar on one of the hottest days of the year.
[ترجمه اسحاقی] در یکی از داغترین روزهای سال ، همزمان با افزایش شدید دمای هوا تنش ( افراد ) نیز اوج می گیرد.
|
[ترجمه گوگل]با افزایش دما در یکی از گرم ترین روزهای سال، تنش افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]با افزایش دما در یکی از گرم ترین روزه ای سال افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Still and calm, the gentle trees soar around me, sheltering me and sharing my joy and calm.
[ترجمه اسحاقی] بی حرکت و آرام، درختان مهربان در اطراف من اوج می گیرند ، مرا پناه می دهند و در شادمانی و آرامشم سهیم می گردند.
|
[ترجمه گوگل]درختان آرام و آرام، در اطراف من اوج می گیرند و به من پناه می دهند و در شادی و آرامش من سهیم می شوند
[ترجمه ترگمان]آرام و آرام، درختان مهربان در اطرافم اوج می گیرند، مرا در امان دارند و شادی و آرامش مرا در خود شریک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Nonprofit organizations have seen their costs soar, their sources of revenue dry up, and their missions challenged.
[ترجمه اسحاقی] سازمانهای غیر انتفاعی مشاهده کرده اند که هزینه هایشان اوج می گیرد ، منابع درآمدشان راکد می شود و اهداف و وظایفشان به چالش کشیده می شود.
|
[ترجمه گوگل]سازمان‌های غیرانتفاعی شاهد افزایش هزینه‌هایشان، خشک شدن منابع درآمد و به چالش کشیدن ماموریت‌هایشان بوده‌اند
[ترجمه ترگمان]سازمان های غیر دولتی هزینه خود را افزایش داده، منابع درآمد خود را خشک کرده و ماموریت آن ها به چالش کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بالاروی (اسم)
escalade, soar

بالغ شدن بر (فعل)
number, mount, soar, exceed

اوج گرفتن (فعل)
soar

بلند پرواز کردن (فعل)
soar

بالا رفتن (فعل)
up, boost, rise, lift, ascend, climb, soar

صعود کردن (فعل)
rise, ascend, mount, climb, go up, ramp, soar

بلند پروازی کردن (فعل)
aspire, soar

انگلیسی به انگلیسی

• fly at a great height, glide; fly upward, ascend; increase, rise
if an amount soars, it quickly increases by a large amount.
if something soars into the air, it goes quickly upwards.
trees or buildings that soar upwards are very tall.

پیشنهاد کاربران

soar ( v ) ( sɔr ) =to rise quickly, Soaring costs. =to fly very high in the air, An eagle soaring high above the cliffs. =to be very high, Soaring mountains. =to become higher or louder
soar
اوج گرفتن
کار کسی سکه شدن، رو اوردن بخت و اقبال
یک تلسکوپ هم به همین نام هست، البته به عنوان به سرنام یا همون “Acronym ”
SOAR Telescope: Southern Observatory Astrophysical
Research
رصدخانه جنوبیِ تحقیقات اخترفیزیک
اوج گرفتن - سر به فلک کشیدن - قد علم کردن
۱ ) سربالایی ( خیابان، جاده ) رفتن
۲ ) ⁩افزایش شدید یافتن، شدیداً بالا رفتن،
( قیمت و غیره ) اوج گرفتن
Spain energy crisis: 💥soaring💥 bills hamper recovery from Covid
BBC. co. uk@
صعودی، بالا رونده، اوج گیرنده
شدت یافتن. اوج گرفتن.
از مدار خارج شدن، به بیرون از ناحیه ای پرت شدن، به سمت خارج اوج گرفتن
سفر کردن. بالا رفتن

بپرس