پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٥٠٧)

بازدید
٦,٣٣٨
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

● احساساتی، عاطفی ( مربوط به انسان ) ● احساسی، عاطفی ( داستان، روایت، موضوع )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

غیر قابل جایگزینی ( به خاطر ارزش و اهمیت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

● گنجینه، جواهر ● شیء ارزشمند و نفیس ● شخص مفید و گرانقدر ● مراقب چیز با ارزشی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

ارزشمند، گرانقدر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ساختمان مربوط به اداره کنندگان یک شهر ( حالا شهرداری ، فرمانداری، بخشداری، شورای شهر ) البته تو ایران اینجوریه ● به نظرم " ساختمان فرمانداری" بهترین ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

● طعم و مزه ● چاشنی و افزودنی ● چاشنی زدن، طعم دار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Make این جا یعنی برند یا کارخانه سازنده " چه برندی هست؟" " مال کدوم شرکته ( سازنده ) ؟"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

آشپزخانه ای که سرو غذا هم در آنجا انجام میشود ( چون در جای دیگری از خانه محل یا میزی برای صرف غذا وجود ندارد ) ● Kitchen - dinette هم میگن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

دنج، جمع و جور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

کسی که به راحتی ناراحت ، عصبی و آزرده نمیشود ( نه اینکه راحت طلب یا بیخیال باشد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

ایرانیش میشه: ● اگر خودت گفتی یعنی : " خدا از دهنت بشنوه" ● اگر به کسی نشون دادی این انگشتا رو یعنی" امیدت به خدا" ، " ایشالاه درست میشه"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تایمی که معمولا از ۶ ۷ غروب شروع میشه و تا ۱۱ اینا ادامه داره و تو این تایم شخص بیرون از خونشه و معمولا به منظور رستوران و تفریح کردن بیرون میره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شبو بیرونم ( معمولا رستوران یا تفریح )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

● مشتاق و کشته مرده چیزی بودن ● نبودن، حضور نداشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشاوره املاکی ( شخص ) ، بنگاهی ( املاک )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمیشه، خوب نیست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

معنی که زیاد داره و مهمترینش همون شلیک کردن هستش، اما اصطلاح جالبش وقتی هست که میخوای به کسی بگی "بگو" A:I have some questions !B: ok, shoot

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

● دفتر خاطرات ● دفترچه یادنگاشت ( که قرار ها و برنامه روزانه شخصی تو اون نوشته میشه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

زودرنج و عصبی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

از مدرسه فرار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

علاقه مند به تفریح، باحال و خوش مشرب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

● وقتی در مورد چیزی یا کسی مطمعن نیستیم معنیش میشه" یه جورایی" یا " میشه گفت که" ● چجوریه، خوبه؟ چطوره؟ مناسبه؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

چطوره؟ خوبه؟ فایده ای داره؟ بدرد میخوره؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

● داشتم فکر میکردم که . . . ● اگر بعد از این عبارت از if یا whether استفاده شود به معنی درخواست یا پیشنهادی مودبانه است: ممکنه. . . ، اگر مایل باشی. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

● بی فایده، به دردنخور ● ناتوان، عاجز ( در انجام کاری )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

به جمله ای که این عبارت در آن به کار رفته دقت کنید، اگر all مربوط به it باشد آن وقت معنی "همه مثل همن" یا " فرقی نمیکنه" میدهد It's all the same, you ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

● بند ( ساعت یا هر چیزی ) ، تسمه ● strap sth on/ down etc: چیزی را بستن ( به چیز دیگر ) ، سفت کردن با بند ● be strapped in:بستن کمربند در خودرو ● st ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٧

● گرچه، البته ، اما ( هم معنی although ) ● as though: انگاری، انگار که . . ● گاهی اوقات که اخر جمله بعد از یه ویرگول میاد معنی "اصلا" میده: ? Why ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

طرز فکره دیگه! هر کس یه جوری فکر میکنه دیگه!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

چه بدجنس، چقدر نامرد!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

. . . Be struck on/by از چیزی ( یا کسی ) شوکه شدن، جا خوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ظلمات، سیاهی، تاریکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

■اسم: ● کمیسیون ( شورایی که به منظور رفع و رجوع مشکلی تشکیل و به افرادی مسئولیت داده میشود. ● کمیسیون ( حق العمل، حق دلالی ) ● تقاضایی که برای یک ه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از اونایی که دوست داری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Get a move on: جنبیدن، عجله کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فیلمی که در آن بازیگران به خوبی انتخاب شدند ( یعنی مناسب نقش خود هستند )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

● پوشاندن ( با لباس دیگر ، یا لایه ای از کاغذ به دور چیزی ) ● لباس ( گرم ) پوشیدن ● کار یا قرار خود رو به انجام رساندن ● be wrapped up in sth: چیزی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

پیش بینی کننده ( مخصوصا وضعیت آب و هوایی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

تخلیه شده خالی از سکنه شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

● گرمسیری، استوایی ● خیلی گرم و مرطوب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کارشناس هواشناسی، هواشناس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

موج گرما، بادگرم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جزیزه ( بیشتر در شعر کاربرد دارد ) جزایر ( مثلا جزایر بریتانیا British Isles )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مدید، طولانی مدت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مقدار، میران ، مبلغ ■ فقط دوستان تو تلفظ این کلمه دقت کنن که "اِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مانع، پرچین، حایل کننده بین دو قسمت ■ سد آبی: dike= dyke

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

غالبِ اکثریت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نقش خود را ایفا کردن، سهم خود را ادا ردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بی فایدست، فایده ای نخواهد داشت . . . فعل بعد از آن ing دار خواهد بود. ■ با احترام به دوستان، ترجمه " خوب نیست" که یک عبارت توصیه ای هستش برای این ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

● به احتمال خیلی زیاد ● احتمال