پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٦٢)

بازدید
١,٠٥٤
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

یاغی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بس کن، کافیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

وسطای صبح، معمولا ساعت بین ۸ تا ۱۱

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بلیط قطار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی حمل و نقل مربوط به انسان یا محموله ها که در آن بدون عوض کردن نوع وسیله ترابری ( قطار ، هواپیما. . . ) و به طور مستقیم و بدون اتلاف وقت انتقال را ...

پیشنهاد
٢

سرزنش کردن، از دست کسی به تنگ آمدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Vat وَت : مخزن یا ظرف بزرگ جهت نگهداری مایعات VAT وی ای تی: مالیات بر ارزش افزوده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مقدار، ذره تکه، قطعه دونه، عدد، تا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

اضافه ● فرقش با extra اینه که extra یعنی چیز اضافه ای که وجودش واقعا نیاز نیست و اما excess چیز اضافه ای هست که اتفاقا مشکل گشا و نیاز هست You can ta ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Nurture

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

یا just in case ● چون امکان داره که . . . چون ممکن بود که . . . ( دقت شود بعد از in case دیگه جمله ای که بلافاصله میاد will یا would نمیگیره، اما جمل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

● سوت ● سوت زدن، صدای بلند دراوردن با دهان ( نه از حلق ) ● سریع رفتن ( جوری که صدای سوت در بیاد عین تو کارتون ها ) ● صدای سوت بخار درومدن ( مثل کت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

عین آب خوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اطلاع ( محاوره ای ) ، دونستن، اطلاع یافتن ■ دوستان دقت کنن که ژن و رگه املاش gene هست نه gen. تلفظ این لغت " جِن" و تلفظ gene میشه "جین"

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

انسان ها، بشر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

انسان، بشر، آدمی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تنگی نفس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

● با عجله رفتن ● دنبال کردن ( به قصد فراری دادن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیچوندن، سر دواندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

● کمش کن، بیاریش پایین ● سرو صدا نکن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

روانکاو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

● درومدن، کنده شدن، افتادن ● اتفاق افتادن ( چیزی که برنامه ریزی شده بود ) ● خوب از اب درومدن، موفقیت آمیز بودن ( محاوره ای ) ● ترک کردن، کنار گذاشت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

حمامی که در اتاق خواب قرار داره، معمولا در هتل ها حمامی که وصله به اتاق خواب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

● Put up with: سازش کردن ● Put somebody up: کسی را در منرل خود جا دادن، به خانه راه دادن ● Put something up: ساختن، چیزی را برافراشتن، بالا بردن▪ ▪ ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

■اسم: ● جای زخم، لکه، علامت روی پوست ● زخم روحی، داغ دل ● پرتگاه، صخره های لبه کوه ● منطقه یا محلی که در گذشته آسیب دیده ■ فعل: ● زخم شدن، علامت زخم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تخت دو طبقه، یا تختای کوچکی که در کوپه قطار یا زندان وصله به دیوار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

ظلمات، قیرگون

پیشنهاد
٤

Minced meat, minced lamb ●اما اگر وصل باشد معنی "مخلوطی از میوه های خشک شده شده برای شیرین کردن غذا" رو میده mincemeat

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مایه ماکارونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

● اگر up حرف اضافه خود فعل باشد: بالاخره چیزی را پس از جستجو پیدا کردن ● اگر up حرف اضافه فعل نباشد و ربطی به فعل نداشته باشد : شکار در بلندی. . . ، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

رگبار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

● تمجید ● جایزه والا، نشان افتخار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نهایت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

● اسب تکشاخ ● کالسکه ای که توسط سه اسب کشیده میشود، یکی در جلو و دوتا در پس او و کنار هم ● کیس سرمایه گذاری با ارزش بازار میلیارد دلاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

● فعل: اسم مفعول draw و به معنی ترسیم شده, کشیده شده ( نه فقط نقاشی بلکه کشیده شدن در اینجا معنی کشیده شدن توسط مثلا ماشین یا اسب را نیز میدهد ) ● ص ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پردرامدترین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کیمیا، ماده ای که گمان میکردند فلز را به طلا تبدیل میکند ( گوگرد سرخ )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

● جادوگر ( مرد ) ، طلسمگر ● متبحر، چیزه دست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

طفلی که هم پدر و هم مادر خود را از دست داده، بی سرپرست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

● موفق بودن، عملکرد خوبی داشتن ● در حال بهبودی بودن، دروان نقاهت رو پشت سر گذاشتن ( در این حالت فعل استمراری میاد doing well )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ننگ، افتضاح ( وقتی در مورد چیز بدی صحبت میکنی ) ای وای، چه بد ( وقتی منظور حسرت و افسوس است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پارچه کشمیری از پشم بز کشمیری در کوهای هیمالیا ساخته میشود و بسیار نرم است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دارا شدن، موجودی داشتن از چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

میشه؟ ممکنه ● فرقش با may و can در اجازه گرفتن تین هستش که در shall طرف فقط میخواد جانب ادب و احترام رو رعابت کنه نه درست یا غلط بودن کاری که میخواد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

قطعا مطمعنن البته ( که درست است، که اینطور است، که برای شما فراهم است - معمولا وقتی کسی درخواستی داره و ما میخوایم بگیم البته که میشه - )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

● خیلی گرم، داغ ● پر تنش، پر از احساسات ( معمولا از روی عصبانیت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی یا چیزی که باحال یا سرگرم کننده باشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

هر چیزی ( که به ذهنت میرسه، که فکرشو کنی، که بشه ) ، همه و همه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تفاهم داشتن، همفکر بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

زنده دل، دل جوان داشتن، سرزنده بودن