پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٦٢)

بازدید
١,٠٥٤
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سخت به دست آمده، با زحمت حاصل شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مبادا که

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

● گردن نهادن ( پذیرفتن بعد از تلاش و اکراه بسیار ) ● تسلیم شدن ● give something in یعنی دادن برگه یا گزارش به بالادستی ( مثل معلم یا رییس )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

زنگی که در صورت آتش سوزی به صدا در می آید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تا بعد از اینکه. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

همشهری ● ( اما fellow citizens درسته، باید اسمِ بعد از fellow, جمع باشه ) کلا fellow قبل هر اسمی باید معنی بودن یا داشتن مشترک اون رو با شخص دیگه می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

داوطلب در بریتیش معنای "ورودی" برای دانشگاه ها هم میدهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

● ارائه ، تفویض ● تسلیم ● دید، نقطه نظر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

در معنای اسم: ● اعتباری credit card ● نسیه we bought this car on credit ● تمجید give him credit for his extra work در معنای فعل: ● پول را به حساب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

محول کردن تخصیص دادن، معین کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ای ول، عالیه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مصونیت، عدم وجود پیگرد و مجازات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرکوب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

بازداشت کردن، ممانعت از ترک محلی توسط پلیس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

معترض ( بر علیه حکومت یا دولت )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

● ترکیدن ● پریدن داخل جایی یا بیرون از جایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دوستان گرامی، دو تا معنی مهم داره ( معانی مختلفی داره ) : ● همین الان هم ● از قبل ( این با "قبلا" فرق داره دوستان، خیلی جاها مثل همن اما خیلی جاها ه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Let's bury the hatchet بیا کدورتو کنار بزاریم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

جسارتا اکثر دوستان ترجمه نادرستی از این عبارت داشتن، این عبارت زمانی به کار میره که عواقب کاری مهم نیست براتون، به قول خودمونی " گور باباش"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

کرایه، پول بلیط ( فرق نمیکنه هواپیما قطار اتوبوس )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیوند کلیه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهربان و صمیمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

این واژه فعل هستش، نه اسم، معمولا میگن: God bless him: یعنی خدا نگهش داره، خدا به همراهش، خدا رحمتش کنه ) اگر مرده باشه یا اینکه در ازای لطفی که دیگر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خاتون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فعل: دزدیدن اسم : مفت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در معنای فعل: صرف کردن، خرج کردن در معنای اسمی: هزینه، پول صرف شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

● راندن، انگیزاندن، هدایت کردن به سمت و سویی، کوبیدن ● غریزه، سفر با ماشین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

● باریکلا، مرحبا ● نیکنامی، تجلیل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اگر فعل باشه یعنی: پول زیادی به دست آوردن، اگر اسم باشه آخرش اس میگیره و معنی شلوار میده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

روند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اوج عالی رتبه، سر ( ان ) مثل سران دولت ها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اشتباه، عوضی گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

حالا چی میشه اگه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

■ اسم: ● گردهمایی، فراخوان ● مسابقه ماشین ● ضربه های متوالی به توپ در زمین مسابقه ● افزایش قیمت یا ارزش چیزی ( مخصوصا سهام ) بعد از یک دوره رکود یا ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

به دست آوردن پول، نقد کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

● قانون شکنی کردن، بر خلاف قوانین عمل کردن ● هتک حرمت کردن ● تجاوز کردن ( به شخص یا به محلی مقدس به زور وارد شدن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جذاب، محشر، معرکه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دراز مدت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

1. بی عاطفه و سرد 2. بی روح، مکان و شرایطی که به انسان حس بی اهمیت بودن یا کم اهمیت بودن میدهد 3. غیرشخصی ( بدون اشاره به شخص خاصی ) در دستور زبان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

● درگیر چیزی بودن، در بر داشتن چیزی ( به همراه خود داشتن آن چیز یا مساله ) ● دعوت به مشارکت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. محتوی چیزی بودن، شامل چیزی شدن، در بر داشتن 2. احساس خود را کنترل کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

هم فعل است هم اسم: ۱. آهسته دویدن ( عین زمان ورزش و تمرین ) ۲. به چیزی یا کسی خوردن یا هل دادن ( سهوی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ذخیره و برنامه ریزی شده بر روی شبکه های به هم متصل اینترنتی ( نه شبکه های محلی یا سرورهای خانگی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در دنیای فلزات قیمتی و ارز یعنی به سرعت اوج گرفتن، افزایش چشمگیر پیدا کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

سرآمد، برجسته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

در مسیر صعودی شدن، در حال افزایش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

با محل کار یا تحصیل تماس گرفتن به منظور اینکه بگی نمیری چون مریضی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

حس انجام کاری یا چیزی رو داشتن، رو مودش بودن، مثلا حس رفتن سر کار یا خرید رفتن. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دختری جذاب و تو دل برو ( به اصطلاح خوشمزه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهد کودک، موسسه مراقب از کودکان در ایام دوری والدین حتی در منزل خود کودک