sum up

/sʌm ʌp//sʌm ʌp/

معنی: خلاصه کردن، خلاصه نمودن
معانی دیگر: 1- جمع بستن، سرجمع کردن، هم امد کردن 2- خلاصه کردن، کوته وار کردن 3- (قاضی) شواهد و ادله ی پرونده را خلاصه کردن، به طور خلاصه شرح دادن 4- (به وضع و غیره) پی بردن، برداشت کلی پیدا کردن، (عامیانه) خلاصه سازی، کوته وار سازی

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to restate concisely; summarize.
مترادف: abstract, epitomize, summarize, synopsize
مشابه: outline, recapitulate, review, tally

- The lawyer summed up his arguments to the jury.
[ترجمه گوگل] وکیل استدلال های خود را برای هیئت منصفه خلاصه کرد
[ترجمه ترگمان] وکیل استدلال های خود را برای هیئت منصفه شرح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We can sum up the main point of the lesson in three sentences.
[ترجمه گوگل]نکته اصلی درس را می توانیم در سه جمله خلاصه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم نکته اصلی درسی را در سه جمله جمع بندی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These ten books sum up this year's production.
[ترجمه مصطفی] این ده کتاب خلاصه ای از تولید امسال است.
|
[ترجمه گوگل]این ده کتاب خلاصه ای از تولید امسال است
[ترجمه ترگمان]این ده کتاب در سال جاری تولید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Four short words sum up what has lifted most successful individuals above the crowd: a little bit more.
[ترجمه امین] چهار کلمه کوتاه خلاصه آنچه که موفق ترین افراد را در بالای جمع بالا برده است: کمی ذره ای بیشتر.
|
[ترجمه گوگل]چهار کلمه کوتاه آنچه را که موفق‌ترین افراد از جمعیت بالاتر برده است، خلاصه می‌کند: کمی بیشتر
[ترجمه ترگمان]چهار کلمه خلاصه چیزی که موفق ترین افراد بالای سر جمعیت را از بین برد: کمی بیشتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He wanted to sum up strength to deal a final blow.
[ترجمه گوگل]او می خواست قدرت را جمع کند تا ضربه نهایی را وارد کند
[ترجمه ترگمان]می خواست قدرتش را جمع کند تا آخرین ضربه را به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Well, to sum up, what is the message that you are trying to get across?
[ترجمه مصطفی] خوب، برای جمع بندی، پیامی که می خواهید به آن منتقل کنید چیست؟
|
[ترجمه گوگل]خوب، برای جمع بندی، پیامی که می خواهید به آن منتقل کنید چیست؟
[ترجمه ترگمان]خوب، برای پول دادن، پیامی است که می خواهید از آن عبور کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You have only 100 words in which to sum up his speech.
[ترجمه مصطفی] شما فقط 100 کلمه دارید که می توانید صحبت های او را در آن خلاصه کنید.
|
[ترجمه گوگل]شما فقط 100 کلمه دارید که می توانید صحبت های او را در آن خلاصه کنید
[ترجمه ترگمان]تو فقط ۱۰۰ کلمه داری که باید روی سخنرانیم حساب کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'd just like to sum up by saying that it's been a tremendous pleasure to work with you.
[ترجمه مصطفی] من فقط می خواهم این را خلاصه کنم که کار کردن با شما بسیار لذت بخش بوده است
|
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم این را خلاصه کنم که کار کردن با شما باعث لذت فوق العاده ای شده است
[ترجمه ترگمان]من فقط دوست دارم با گفتن این که کار کردن با تو خیلی لذت بخش بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I can't sum up his whole philosophy in one sentence.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم کل فلسفه او را در یک جمله خلاصه کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم تمام فلسفه را در یک جمله جمع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gerald will open the debate and I will sum up.
[ترجمه گوگل]جرالد بحث را باز می کند و من خلاصه می کنم
[ترجمه ترگمان]جرالد بحث را باز خواهد کرد و من جمع بندی خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For me, her paintings sum up the restless spirit of America.
[ترجمه گوگل]برای من، نقاشی های او روح ناآرام آمریکا را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]برای من، نقاشی های او روح بی قرار آمریکا را جمع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To sum up, there are three main ways of tackling the problem . . .
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، سه راه اصلی برای مقابله با مشکل وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای جمع بندی، سه روش اصلی برای رفع مشکل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In your final paragraph, sum up your argument.
[ترجمه گوگل]در پاراگراف پایانی خود، استدلال خود را خلاصه کنید
[ترجمه ترگمان]در پاراگراف پایانی، بحث خود را جمع بندی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Can I just sum up what we've agreed so far?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم آنچه را که تاکنون به توافق رسیده ایم خلاصه کنم؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانم کاری را که تا این حد قبول کرده ایم به حساب بیاورم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Let us sum up the discussion so far.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید بحث را تا اینجا خلاصه کنیم
[ترجمه ترگمان]تا الان بحث رو تموم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To sum up, for a healthy heart you must take regular exercise and stop smoking.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، برای داشتن قلب سالم باید به طور منظم ورزش کنید و سیگار را ترک کنید
[ترجمه ترگمان]برای جمع بندی، شما باید ورزش منظم داشته باشید و سیگار بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خلاصه کردن (فعل)
abridge, brief, sum up, summarize, make an abstract, epitomize, foreshorten, make a resume

خلاصه نمودن (فعل)
sum up

انگلیسی به انگلیسی

• figure out the total, compute the sum total; wrap things up, draw something to a close

پیشنهاد کاربران

ماحصل،
مثلا در اینجا داروینیسم رو توضیح میده که قضاوت امروز ما درباره خوبی و بدی چیزها، ماحصل فایده و زیان برای گونه بشر بوده. یعنی انها از قدیم چیزی که به نفع شون بوده خوب دانسته و چیزی که به زیانشون بوده بد دانستند، حالا پس از گذشت دورانهای متمادی، ماحصل شده اینکه ما الان فکر می کنیم چیزی بد یا خوبه، یعنی معیار قضاوت کنونی ما ماحصله فایده و زیان گذشته بشره ، نه اینکه همین الان خلق شده باشه، یا چیزی ذاتی خوب یا بد باشه ، بلکه در خاستگاهش بر حسب ضرر و سود بنا شده. حالا ماحصلش شده خوب و بد
...
[مشاهده متن کامل]

They assume that our judgments of good and evil sum up what has been beneficial and harm - ful to the species: “They have no conception of the grand economy, which cannot do without evil” ( WP 291; see also GS 1, 4 )

مترادف SUMMARIZE به معنی خلاصه کردن ، مختصر بیان کردن ، جمع بندی کردن
In three words I can sum up everything I’ve learned about life: it goes on. - Robert Frost
Well, to sum up.
خوب، ، برای روشن شدن مطلب
جمع بندی کردن
مطلبی نوشتن ( به صورت چکیده )
۱. خلاصه کردن ، جمع بندی کردن
۲. نشان دادن و بیان کردن ویژگی های خاص کسی یا چیزی به طور مختصر :
That image sums up the whole film.
تلخیص
خلاصه، نتیجه، جمع بندی
To sum up he was bad guy خلاصه اینکه مرد بدی بود برای خلاصه ی خلاصه کردن از این شکل استفاده میکنیم
خلاصه کردن
سرجمع کردن
جمع بندی کردن
به طور خلاصه بیان کردن
مختصر و مفید صحبت کردن
خلاصه کردن
جمع بندی
جمع آوری کردن
تجمیع کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس