پیشنهاد‌های میرزایی (١,٥٠٠)

بازدید
٢,١٦٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معانی کلی 𝙖𝙧𝙢𝙨 📃 ۱ _ بازو ها a�human�upper�limb especially�:�the �part�between�the�shoulder�and the�wrist ۲ _ اسلحه weapons ۳ _ دست از جنگ برداش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

زره ، پوشش زرهی زره پوش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لانگمن دیکشنری : آتش بس موقت Definition : agreement to stop fighting for a time Example : Palestinian and Israeli leaders agreed to an armistice سران ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معانی کلی armchair ❇️ ▌│█║▌║▌║noun║▌║▌║█│▌ ( صندلی راحتی ) A chair with supports for the arms or elbows یک صندلی با تکیه گاه برای بازوها یا آرنج ▌│ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نیرو های مسلح تسلیحات ادوات جنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لانگمن دیکشنری : مبارزه نهایی definition : great battle or war causing terrible destruction and bringing the end of the world نبرد یا جنگ بزرگی که با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناوگان definition : collection of armed ships

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازو سلاح مسلح کردن ، مسلح شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معانی کلی ark 🔍 . A large box with a flat lid . یک جعبه بزرگ با درب صاف . ( Judaism, Christianity, Islam ) Noah's Ark: the ship built by Noah to sa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

علم حساب محاسباتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حکومت اشرافی ، طبقه اشراف اشراف سالاری اشراف زاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : به وقوع پیوستن Aries = حَمَل ( اولین برج فلکی منطقه البروج است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دلتنگ خانه دلتنگ وطن دلتنگ خانواده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

This necklace has its own peculiar charm این گردنبند جذابیت خاص خودش را دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

This necklace has its own peculiar charm این گردنبند جذابیت خاص خودش را دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اسم : جذابیت ، دلبری ، سحر ، افسون فعل : مجذوب کردن ، جذب کردن ، افسون کردن This necklace has its own peculiar charm این گردنبند جذابیت خاص خودش را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خشک ، خیلی خشک ، بی روح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

استادیوم ، صحنه به تلفظ خوب دقت کنید 🛑 / آرِنا / ❌ / آری نا / ✅

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : پیش شماره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شیفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بسته ، بسته بندی بسته بندی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

⭕️⭕️⭕️ نکته ⭕️⭕️⭕️ بنده عبارت walk down the aisle رو در دیکشنری جستجو کردم و معنای ( ازدواج کردن ) زده بود به عنوان مثال 👇 The bride walked down the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اشتیاق strong excitement

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لانگمن دیکشنری : گذرگاه سرپوشیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مجمع الجزایر یا �زنجیره جزیره گان� گروه یا زنجیره ای از جزیره ها است. به عبارت دیگر، مجمع الجزایر به شمار بسیاری جزیره در یک منطقه گفته می شود. زنجیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نمونه اولیه ، طرح اصلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کمانگیر ، کماندار ، تیر انداز Archer Arash determined the border between Iran and Turan with the arrow he threw آرش کمانگیر با تیری که پرتاب کرد مرز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : اسقف اعظم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

باستان شناسی psychology = روانشناسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قوس ، انحنا ، بخشی از محیط دایره ، کمان ، کمانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لانگمن دیکشنری : داوری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

لانگمن دیکشنری : معامله به سود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

affect = تحت تاثیر قرار دادن ، موثر، تاثیر گذاشتن effect = اثر ، پیامد، ایجاد کردن ، موجب شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

affect = تحت تاثیر قرار دادن ، موثر، تاثیر گذاشتن effect = اثر ، پیامد، ایجاد کردن ، موجب شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ادعا ، ادعا کردن You can only claim my dear, you can't prove anything تو فقط میتونی ادعا کنی ، تو نمیتونی چیزی را ثابت کنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

You can only claim, you can't prove anything تو فقط میتونی ادعا کنی، تو نمیتونی چیزی رو اثبات کنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

رئیس ریاست کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بطور فعال ، بطور فعالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

این واژه هم صفت است و هم قید ! به دو جمله زیر دقت کنید I am sure = من مطمئنم I sure am = حتما هستم ، بدون شک هستم در جمله اول sure در جایگاه صفت ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

𝙄 𝙩𝙖𝙠𝙚 𝙗𝙖𝙘𝙠 𝙬𝙝𝙖𝙩 𝙄 𝙨𝙖𝙞𝙙 حرفمو پس میگیرم 𝙩𝙖𝙠𝙚 𝙗𝙖𝙘𝙠 𝙢𝙮 𝙬𝙖𝙡𝙡𝙚𝙩 کیف پولم رو پس بده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حکم ، حکم کننده ، داور ، حکیم Someone who is in a position to make influential judgments or to settle an argument

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

عربی ، عرب زبان اللغة العربیة هی لغة الدین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

قنات ، آباره The aqueduct was first built by Iranians قنات اولین بار به دست ایرانیان احداث شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ _ زمرد کبود ۲ _ رنگ سبز آبی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

استعداد natural ability

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ _ مناسب likely ۲ _ شایسته ، درخور exactly suitable ۳ _ تیزهوش ، زودفهم quick to learn ۴ _ آپارتمان abbreviation of apartment

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

احمق آوریل person who has been deceived or made fun of by a trick played on April 1st

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آوریل چهارمین ماه میلادی است. این ماه سی روزه است و تقریبا معادل 11 فروردین تا 10 اردیبهشت در تقویم شمسی است. ✅ April ❌april

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زرد آلو round orange or yellow fruit with a pit رنگ زرد آلویی color of this fruit

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

approximate = نسبی ، تخمین زدن ، تقریب زدن approximation = تخمین ، تقریب ، نزدیکی approximately = نسبتاً ، تقریبا ، حدوداً