پیشنهاد‌های میرزایی (١,٥٠٠)

بازدید
٢,١٦٩
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در حالت اسم به معنای ( سر ) و در حالت فعل به معنای ( اداره کردن ، تحویل دادن ) می باشد Example : 1_ My head is hurt 2 _ A ministry is headed by a mi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

President = رئیس جمهور Prime minister = نخست وزیر به طور کلی در نظامهای سیاسی جهان دو نوع سیستم � ریاستی� و � پارلمانی� وجود دارد که بر اساس نگرش هری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

President = رئیس جمهور Prime minister = نخست وزیر به طور کلی در نظامهای سیاسی جهان دو نوع سیستم � ریاستی� و � پارلمانی� وجود دارد که بر اساس نگرش هری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اونور آب واژه oversee یعنی نظارت کردن ، پاییدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اونور آب واژه oversee یعنی نظارت کردن ، پاییدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نظارت کردن ، پاییدن واژه oversea یعنی اونور آب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کارشناس حقوق Someone licensed to represent someone else in legal matters

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گواهینامه مجوز دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بر طبق بر اساس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آیورمکتین ایورمکتین چیست؟ ایورمکتین دارویی است که برای درمان انگل هایی، مانند انگل های روده در حیوانات، و گال ( scabies ) در انسان تجویز می شود. دارو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی تمایل بی میل Antonym : willing

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مایل Antonym : unwilling

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سست تر بیچاره تر عاجز تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

افشان زدن ، پراکنده کردن ، پراکنده شدن spread = پخش کردن ، پهن کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

حشره کش a poison that kills insects

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگر دقت کنید دو نوع تلفظ داره / کویی نین / کوای ناین /

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تکثیر کردن ، تکثیر شدن ، ضرب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معتدل ، معتدل کردن High risk = خطر بالا Moderate risk = خطر معتدل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیرون کشیدن ، خوردن Mosquitoes draws out humans blood پشه ها خون انسان ها را بیرون می کشند / میخورند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

شدیداً مترادف : intensely

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

شدیداً مترادف : extremely

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Malaria is a leading cause of death in many countries مالاریا عامل اصلی مرگ و میر در بسیاری از کشورها است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

prevent : جلوگیری کردن ، پیشگیری کردن prevention : جلوگیری ، پیشگیری preventive : جلوگیری کننده ، پیشگیری کننده preventable : قابل جلوگیری / پیشگیری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

prevent : جلوگیری کردن ، پیشگیری کردن prevention : جلوگیری ، پیشگیری preventive : جلوگیری کننده ، پیشگیری کننده preventable : قابل جلوگیری / پیشگیری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

prevent : جلوگیری کردن ، پیشگیری کردن prevention : جلوگیری ، پیشگیری preventive : جلوگیری کننده ، پیشگیری کننده preventable : قابل جلوگیری / پیشگیری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

prevent : جلوگیری کردن ، پیشگیری کردن prevention : جلوگیری ، پیشگیری preventive : جلوگیری کننده ، پیشگیری کننده preventable : قابل جلوگیری / پیشگیری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

prevent : جلوگیری کردن ، پیشگیری کردن prevention : جلوگیری ، پیشگیری preventive : جلوگیری کننده ، پیشگیری کننده preventable : قابل جلوگیری / پیشگیری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

cheque = چک check = چک ، بررسی کردن Czech Republic = جمهوری چک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

cheque = چک check = چک ، بررسی کردن Czech Republic = جمهوری چک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

cheque = چک check = چک ، بررسی کردن Czech Republic = جمهوری چک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

خریدن ، سفارش دادن ، استخدام کردن ، کارمزد commission free = بدون کارمزد Royal families used to commission artists to paint beautiful portraits خانوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دکور ( مجموعه وسایل و اثاثیه خانه و مکان های غیره ) The decor of your room is really beautiful دکور اتاق شما واقعا زیباست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

آرد _ آرد زدن _ پودر _ پودر زدن flower = گل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Fever = تب ، تب کردن Fewer = کمتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Fever = تب ، تب کردن Fewer = کمتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تیک ، تیک زدن ✅

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

خوش اندام Running is a good way to stay trim Synonym : slim

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرباز کار کشته ، سرباز کار آزموده e. g. The old veteran can be seen every morning , shuffling his feet and hanging his head سرباز کار کشته قدیمی را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

عازم شدم نشان دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

to be frank about it در مورد آن صریح / رک باشیم to be frank = to be honest اگه راستشو بخوای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بانکدار ( Part of speech : ( n Definition : someone who works in the management of a bank Example : Jack married the banker's daughter to get a j ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مایلر ( به دوندگانی که مایل به مایل مسابقه میدهند گفته میشود ) to run the mile under 3:50 is every miler's dream دویدن یک مایل زیر ۳:۵۰ دقیقه رویای ...