پیشنهادهای میرزایی (١,٥٠٠)
questionnaire = پرسشنامه questioner = پرسشگر
questionnaire = پرسشنامه questioner = پرسشگر
اوضاع ناجور و نامساعد است
هجی کننده
انتزاعی ( متضاد عینی ) برای بیان بهتر این واژه یک مثال میزنم تا بهتر معنایش را درک کنید Nouns can name things as concrete as sand and wood and as ab ...
عینی ( متضاد انتزاعی ) برای بیان بهتر این واژه یک مثال میزنم تا بهتر معنایش را درک کنید Nouns can name things as concrete as sand and wood and as ab ...
آبی _ آبی کردن این واژه در جایگاه اسم ، صفت و فعل به کار میرود 1_ Blue is my favorite color 2 _ My father drives a blue truck 3 _ Mark is blueing hi ...
از آنجایی که پیشوند منفی ساز im همراهش میاد معناشم منفی میشه معنا : غیر قابل اندازه گیری
بریتانیایی Britain میشه بریتانیا
بریتانیا Briton میشه بریتانیایی
کشاورزی زراعت
نقطه ( . ) e. g. WWW. Abadis. Com
قابل تلفظ
کچاب ( سس گوجه فرنگی ) catchup هم نوشته میشود
کچاب ( سس گوجه فرنگی ) Ketchup هم نوشته میشود
جویا شدن enquire هم نوشته میشود
سیگار Smoke به معنای دود ، دود کردن یا سیگار کشیدن است این واژه به شکل cigaret هم نوشته میشود
crash = تصادف کردن _ سقوط کردن crush = شیفته شدن ، له کردن cash = پول نقد
محدوده سرعت
چسباندن گیر افتادن گیر کردن
برنامه _ برنامه ریزی کردن _ طراحی کردن synonym : organize _ design e. g. Adam's GPS was programmed to give directions in Spanish instead of English
هواپیمای دریایی
مدیر اجرایی synonym : managing director
مدیر عامل یا مدیر اجرایی synonym : executive director
کوه زباله
عبارات cut out و cut down هر دو یک معنای مشابه دارن و اون هم معنی قطع کردن یا حذف کردنه اما cut down بیشتر به معنای کاهش دادن یا کم کردن است . Examp ...
عبارات cut out و cut down هر دو یک معنای مشابه دارن و اون هم معنی قطع کردن یا حذف کردنه اما cut down بیشتر به معنای کاهش دادن یا کم کردن است . Examp ...
حساس ( allergic ) I'm allergic to milk من به شیر حساس هستم
حساسیت ( allergy ) Many people have some form of allergy بسیاری از افراد نوعی آلرژی ( حساسیت ) دارند
Trophy case جام قهرمانی _ جام مسابقات
پر کننده ( رجوع شود به expletive )
مبحث پر کننده ناسزا
ویولون زن
بنابراین در کل واژگانی که چنین معنی ای میدهند 👇 so therefore thus accordingly hence ergo thereupon insomuch
بنابراین در کل واژگانی که چنین معنی ای میدهند 👇 so therefore thus accordingly hence ergo thereupon insomuch
بنابراین در کل واژگانی که چنین معنی ای میدهند 👇 so therefore thus accordingly hence ergo thereupon insomuch
بنابراین در کل واژگانی که چنین معنی ای میدهند 👇 so therefore thus accordingly hence ergo thereupon insomuch
بنابراین در کل واژگانی که چنین معنی ای میدهند 👇 so therefore thus accordingly hence ergo thereupon insomuch
بنابراین در کل واژگانی که چنین معنی ای میدهند 👇 so therefore thus accordingly hence ergo thereupon insomuch
بنابراین در کل واژگانی که چنین معنی ای میدهند 👇 so therefore thus accordingly hence ergo thereupon insomuch
مکمل متمم
لغت loose / لوس / به معنای گشاد یا لق است لغت lose / لوز / به معنای باختن یا از دست دادن است
تردید _ شک indecisive میشه مردد _ بلاتکلیف
سرد کن سرد کننده
در حالت فعل به معنای مرور کردن یا ورق زدن هست e. g. thumb through the pages quickly مثال : به سرعت صفحات را مرور کنید / ورق بزنید
پاراف _ پاراف کردن امضای اختصاری، امضاء ( در اصطلاح سیاسی و بانکی معمول است ) ، پیش امضا
تعریف _ تمجید _ ستایش _ تحسین تعریف کردن _ تمجید کردن _ ستایش کردن _ تحسین کردن
بزرگ نویسی حرف اول واژه معادل مناسبی برای این واژه وجود ندارد
poem : شعر poet : شاعر scop : شاعر bard : شاعر minstrel : شاعر poetry : شعر ، شاعری poetic : شاعرانه poetically : به طور شاعرانه ⭕️ در کل scop , bard ...
poem : شعر poet : شاعر scop : شاعر bard : شاعر minstrel : شاعر poetry : شعر ، شاعری poetic : شاعرانه poetically : به طور شاعرانه ⭕️ در کل scop , bard ...