ammo

/ˈæˌmoʊ//ˈæməʊ/

معنی: مهمات
معانی دیگر: (خودمانی) مهمات، ammunition : مهمات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) ammunition.

جمله های نمونه

1. I say. -Course I got ammo.
[ترجمه گوگل]من می گویم -البته مهمات گرفتم
[ترجمه ترگمان]من می گم البته که مهمات دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was live. 38 Super ammo in box!
[ترجمه گوگل]زنده بود 38 سوپر مهمات در جعبه!
[ترجمه ترگمان] زنده بود! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I used the wood from some old ammo crates.
[ترجمه گوگل]من از چوب چند جعبه مهمات قدیمی استفاده کردم
[ترجمه ترگمان]از چوب چند تا صندوق مهمات قدیمی استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Choppers were dropping ammo boxes inside the perimeter.
[ترجمه گوگل]هلی کوپترها جعبه های مهمات را داخل محیط پرتاب می کردند
[ترجمه ترگمان]چند تا جعبه مهمات داخل محوطه ریخته بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ammo dumps were being detonated by incoming mortars and rockets, and all hell was breaking loose.
[ترجمه گوگل]زباله های مهمات با خمپاره ها و راکت های وارده منفجر می شدند و همه جهنم در حال شکستن بود
[ترجمه ترگمان]مهمات و مهمات به وسیله انفجار خمپاره ها و موشک منفجر می شد و تمام جهنم به هم ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His ammo bearer was a Puerto Rican, a nice kid.
[ترجمه گوگل]حامل مهمات او یک پورتوریکویی بود، یک بچه خوب
[ترجمه ترگمان]حامل مهمات اون \"پورتوریکایی\" - ه، یه بچه خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Training returns, ammo expenditure, equipment serial number, vehicle mileage - all have to be documented.
[ترجمه گوگل]بازگشت آموزش، هزینه مهمات، شماره سریال تجهیزات، مسافت پیموده شده وسیله نقلیه - همه باید مستند باشند
[ترجمه ترگمان]بازگشت آموزش، هزینه مهمات، شماره سریال تجهیزات، طول خودروها - همگی باید ثبت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So far, only the sound of exploding ammo occasionally popped over the sound of the Huey.
[ترجمه گوگل]تا کنون، تنها صدای انفجار مهمات گهگاهی از صدای هوی بیرون می آمد
[ترجمه ترگمان]تا حالا، فقط صدای انفجار اتمی که گاهی از صدای هویی گوش می داد به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He ejected the spent cartridge, felt in his ammo pouch.
[ترجمه گوگل]او فشنگ مصرف شده را که در کیسه مهماتش نمد کرده بود به بیرون پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]He را بیرون انداخت و در کیسه مهمات خود احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ammo bearer lifted his head above the dike to help call in artillery.
[ترجمه گوگل]حامل مهمات برای کمک به فراخوانی توپخانه، سر خود را بالای دایک بلند کرد
[ترجمه ترگمان]حامل مهمات سر خود را بالای رودخانه بلند کرد تا به توپخانه کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When deployed, the ammo bearers act as security for the crew - served weapon.
[ترجمه گوگل]هنگام استقرار، حامل مهمات به عنوان امنیت برای خدمه عمل می کند - اسلحه ای که خدمت می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی که اعزام شدند، افراد مهمات به عنوان محافظ برای حمل اسلحه عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ammo was scarce. We were poorly fed - for the first and second course soup or porridge from whole grain wheat, or peas freshly cooked on Uzbek cotton oil, which looked like rust.
[ترجمه گوگل]مهمات کمیاب بود ما بد تغذیه می شدیم - برای اولین و دومین سوپ یا فرنی از گندم سبوس دار، یا نخود تازه پخته شده روی روغن پنبه ازبکستان که شبیه زنگ زدگی بود
[ترجمه ترگمان]Ammo کمیاب بود ما غذای کافی نداشتیم - برای اولین و دومین دوره سوپ یا فرنی از کل گندم، یا نخود که تازه در روغن پنبه ازبکستان پخته شده بود، که شبیه زنگ آهن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was a wreck, kept asking about the ammo, worrying we didn't have enough.
[ترجمه نیمو] او عصبانی بود، دائم درباره مهمات سوال می پرسید زیرا نگزان بود که به مقدار کافی نداشته باشیم.
|
[ترجمه گوگل]او یک خرابه بود، مدام در مورد مهمات می پرسید، نگران بود که ما به اندازه کافی نداریم
[ترجمه ترگمان]او یک کشتی شکسته بود، مدام در مورد مهمات سوال می کرد و نگران بود که ما به اندازه کافی نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For the possibility there is by chance forbidden ammo?
[ترجمه گوگل]برای این احتمال وجود دارد که تصادفا مهمات ممنوعه؟
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد مهمات ممنوعه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Supply had to parachute in our gas and ammo, we moved so fast.
[ترجمه گوگل]تدارکات باید با گاز و مهمات ما چتر نجات می‌داد، ما خیلی سریع حرکت کردیم
[ترجمه ترگمان]عرضه و مهمات با چترنجات، ما خیلی سریع حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مهمات (اسم)
munition, ammo, ammunition, ordnance

انگلیسی به انگلیسی

• projectiles shot from a weapon [[bullets, grenades, bomb shells, etc.]]; something used to attack
ammo is an abbreviation for `ammunition'; an informal word.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری : مهمات نظامی
( عامیانه )
1. مهمات.
2. دلایل و شواهد.
مخفف : ammunition
تجهیزات
وسایل ضروری

بپرس