antediluvian

/ˌæntidɪˈluːviən//ˌæntidɪˈluːviən/

معنی: ادم کهن سال، ادم کهنه پرست، پیش از طوفان نوح، وابسته به پیش از طوفان
معانی دیگر: (مزاح یا تحقیرآمیز) قدیمی، کهنه، پیر، کهنسال، بدوی، مال عهد دقیانوس، وابسته به پیش از توفان نوح

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of the period before the Flood told of in the Bible.
مشابه: age-old, ancient, archaic, earliest, early, neolithic, old, oldest, prehistoric, primeval

- Ur was a city in antediluvian times.
[ترجمه گوگل] اور شهری در دوران قبل از غبار بود
[ترجمه ترگمان] اور یکی از شهرهای دوران قبل از عهد قدیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: hopelessly old-fashioned; primitive; outdated.
مترادف: antiquated, outdated, superannuated
مشابه: d�mod�, fossillike, fuddy-duddy, obsolete, old-fashioned, out-of-date, outmoded, pass�, primitive, quaint

- The fire department cannot continue to operate with this antediluvian equipment.
[ترجمه گوگل] آتش نشانی نمی تواند با این تجهیزات ضد غرق به فعالیت خود ادامه دهد
[ترجمه ترگمان] اداره آتش نشانی نمی تواند با این تجهیزات قدیمی و قدیمی، به فعالیت خود ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a person living before the Flood.
مشابه: ancient, patriarch, primogenitor

(2) تعریف: an old-fashioned or very elderly person.
مترادف: elder, old-timer
مشابه: ancient, dinosaur, fogy, fossil, fuddy-duddy, golden ager, granny, old fogy, senior citizen

جمله های نمونه

1. antediluvian and diluvial periods
دوران قبل و بعد از طوفان نوح

2. old men with antediluvian ideas
پیرمردانی با عقاید عهد دقیانوس

3. My mother has some hopelessly antediluvian ideas about the role of women.
[ترجمه گوگل]مادرم ایده های ناامیدکننده ای در مورد نقش زنان دارد
[ترجمه ترگمان]مادرم افکار وحشتناکی درباره نقش زنان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. About mammary complex, there is account early in antediluvian period.
[ترجمه گوگل]در مورد کمپلکس پستانی، در اوایل دوره قبل از غبار گزارشی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حدود غدد پستانی، در ابتدای دوره قبل از دوران قبل از دوران قبل از بیماری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This antediluvian monetary system has now been replaced by the up - to - date monetary system of Japan.
[ترجمه گوگل]این سیستم پولی قبل از غبار اکنون با سیستم پولی به روز ژاپن جایگزین شده است
[ترجمه ترگمان]این سیستم پولی پیش از این به وسیله سیستم پولی کشور ژاپن جایگزین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Most guys he met thought this was too far out, positively antediluvian.
[ترجمه گوگل]اکثر بچه هایی که او ملاقات کرد فکر می کردند که این خیلی دور از ذهن است، به طور مثبت قبل از غرق شدن
[ترجمه ترگمان]بیشتر افرادی که او را ملاقات کرده بودند فکر می کردند که این موضوع خیلی دور از پیش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The basement behind formed the firs fire station with its antediluvian engine, and opposite was the police station.
[ترجمه گوگل]زیرزمین پشت اولین ایستگاه آتش نشانی را با موتور ضد غرقش تشکیل می داد و روبروی آن ایستگاه پلیس قرار داشت
[ترجمه ترگمان]زیرزمین پس از آن، اولین ایستگاه آتش نشانی را با موتور antediluvian که پیش از آن بود، تشکیل داد و در مقابل ایستگاه پلیس قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I have touched a complete Book in the tomb of an Antediluvian, and watched it crumble to dust.
[ترجمه گوگل]من یک کتاب کامل را در مقبره یک Antediluvian لمس کردم، و تماشا کردم که آن را به خاک تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]من یک کتاب کامل را در معبد an لمس کرده ام و آن را تماشا کرده ام که با خاک یک سان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the spring there was the guy 12 years older than me who shared an apartment overlooking Tompkins Square Park with an antediluvian man who walked around in graying long underwear.
[ترجمه گوگل]در بهار مردی 12 سال از من بزرگتر بود که در آپارتمانی مشرف به پارک میدان تامپکینز با مردی ضد غرق که با لباس زیر بلند خاکستری راه می رفت، زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]در بهار آن مرد ۱۲ سال بزرگ تر از من بود که در آپارتمانی که مشرف به میدان Square بود با مردی که متعلق به عهد قدیم بود و با لباس زیر دراز خاکستری قدم می زد، شریک شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Colourful county has long culture history, there is my late father early in antediluvian period haunt.
[ترجمه گوگل]شهرستان رنگارنگ دارای تاریخ طولانی فرهنگ است، پدر مرحوم من در اوایل دوره قبل از غبار وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این شهرستان دارای سابقه طولانی فرهنگ است و پدر مرحوم من زودتر از دوره قبل از دوره قبل از عهد قدیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was more than old - fashioned, she was antediluvian.
[ترجمه گوگل]او بیش از آن که از مد افتاده بود، ضد غرق بود
[ترجمه ترگمان] اون از مد افتاده بود اون آدم سابق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم کهن سال (اسم)
antediluvian

ادم کهنه پرست (اسم)
antediluvian

پیش از طوفان نوح (صفت)
antediluvian

وابسته به پیش از طوفان (صفت)
antediluvian

انگلیسی به انگلیسی

• before the flood (biblical); antiquated, ancient
something that is antediluvian is extremely old or old-fashioned; a literary word, often used humorously.

پیشنهاد کاربران

عهد دقیانوس ، عهد بوق
فروشنده : این گوشی خیلی ارزان و مناسبه !
مشتری : برو بابا این که مال عهد دقیانوسه ( خیلی قدیمیه )
🔻 عهد دقیانوس، در اصل دوره ای است که دقیانوس پادشاه رومی در آن پادشاهی می کرده است، اگرچه در میان همگان به دوره ای کهن مشهور است که از آن عهد و دوره گامی فراتر نمی توان نهاد، به همین روی هر گاه بخواهند قدمت و کهنگی چیزی یا مطلب و موضوعی را آشکار کنند در گفتار طنز و شوخی، به دورهٔ مزبور اشاره می کنند و می گویند: �برای عهد دقیانوس است�.
...
[مشاهده متن کامل]

بسیار بسیار قدیمی و از مد افتاده
1. ماقبل تاریخ
2. عهد دقیانوس! ( به مزاح و تمسخر )
3. قبل از توفان نوح
adjective
[more antediluvian; most antediluvian] formal : very old or old - fashioned
an antediluvian automobile
He has antediluvian notions/ideas about the role of women in the workplace.
Do you like Malakai ?
Sounds antediluvian

بپرس