پیشنهادهای حسین کتابدار (٢٤,٩٥٢)
🔸 معادل فارسی: سنگین رفتن روی چیزی / با شدت وارد شدن / با حجم زیاد اقدام کردن در زبان محاوره ای: تا ته رفتن، همه چی رو ریختن وسط، سنگین خریدن، بی ...
🔸 معادل فارسی: منافع تثبیت شده / سود شخصی در حفظ وضع موجود / حق قانونی یا انگیزه ی پنهان در زبان محاوره ای: نفع شخصی، سود پشت پرده، منافع تثبیت ش ...
🔸 معادل فارسی: دلبستگی شخصی / علاقه ی همراه با تعهد یا سرمایه گذاری / دل بستگی واقعی ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ...
🔸 معادل فارسی: پای خودت وسط باشه / خودت درگیر باشی / ریسک شخصی داشته باشی در زبان محاوره ای: خودتو بنداز وسط، جونتو بذار وسط، فقط حرف نزن عمل کن، ...
🔸 معادل فارسی: با تمام قدرت وارد شدن / بزرگ فکر کردن / سنگ تمام گذاشتن در زبان محاوره ای: ترکوندن، تا ته رفتن، گنده بازی درآوردن، همه چی رو ریختن ...
🔸 معادل فارسی: تمام توان رو گذاشتن روی چیزی / سنگ تمام گذاشتن / با تمام وجود انجام دادن در زبان محاوره ای: ترکوندن، همه چی رو ریختن وسط، سنگ تموم ...
🔸 معادل فارسی: دل به دریا زدن روی چیزی / تصمیم جسورانه گرفتن / وارد عمل شدن در زبان محاوره ای: یهویی رفتن سراغش، دل رو زدن به دریا، پریدن توش، بی ...
🔸 معادل فارسی: شرط بستن روی افت قیمت / فروش استقراضی / روی چیزی بدبین بودن ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( مالی – ...
🔸 معادل فارسی: خودت رو درگیر کن / پای خودت وسط باشه / ریسک شخصی کن در زبان محاوره ای: خودتو بنداز وسط، جونتو بذار وسط، پای خودت باشه، فقط حرف نزن ...
🔸 معادل فارسی: سرمایه گذاری بلندمدت روی چیزی / شرط بستن روی رشد آینده / روی چیزی حساب باز کردن در زبان محاوره ای: روش حساب باز کردن، بلندمدت روش ...
🔸 معادل فارسی: ریسک کردن روی چیزی / شانسی امتحان کردن / یه دستی زدن به چیزی در زبان محاوره ای: یه دستی زدن، شانسی رفتن سراغش، ریسک کردن، یه تیر ت ...
تفاوت اصلی بین دو واژه انگلیسی "Rumor" و "Gossip" در زمینه و نحوه انتقال اطلاعات است. 1 - Rumor ( شایعه ) به خبری گفته می شود که ممکن است صحت آن تأ ...
تفاوت اصلی بین دو واژه انگلیسی "Rumor" و "Gossip" در زمینه و نحوه انتقال اطلاعات است. 1 - Rumor ( شایعه ) به خبری گفته می شود که ممکن است صحت آن تأ ...
🔸 معادل فارسی: تیم دو نفره / همکاری نوبتی / جفت کاری در زبان محاوره ای: دوتایی افتادن به جون چیزی، نوبتی حمله کردن، جفت جفت کار کردن، تیم دوتایی، ...
صفت 🔸 معادل فارسی: خطاکار / گمراه / کسی که اشتباه کرده ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اخلاقی – رفتاری ) :** کسی ...
🔸 معادل فارسی: ادای حرفه ای ها رو دربیار تا واقعاً حرفه ای بشی / وانمود کن تا واقعاً موفق بشی ________________________________________ 🔸 تعریف ه ...
🔸 معادل فارسی: درجا حرفه ای می شی / خیلی زود مثل کاربلدها می شی / فوری استاد می شی ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( ...
کیپ آپ دِ فَساد ________________________________________ 🔸 معادل فارسی: ظاهر رو حفظ کردن / نقش رو ادامه دادن / وانمود کردن که همه چیز خوبه در زب ...
🔸 معادل فارسی: ادامه بده همین طور عالی / کارت درسته، همین طور ادامه بده / آفرین، همین فرمون رو برو در زبان محاوره ای: دمت گرم، همین طور برو جلو، ...
🔸 معادل فارسی: ۱. خوراکی سبک / نوشیدنی ۲. تجدید نیرو / رفع خستگی ۳. نشاط آوری / طراوت بخشی در زبان محاوره ای: چیزی برای جون گرفتن، خوراکی سبک، ...
🔸 معادل فارسی: نقطه ضعف کسی رو تحریک کردن / اعصاب کسی رو خرد کردن / کسی رو به واکنش واداشتن در زبان محاوره ای: رو اعصاب رفتن، کاری کردن طرف بترکه ...
🔸 معادل فارسی: نیمکت نشین شدن / کنار گذاشته شدن / از بازی خارج شدن در زبان محاوره ای: بی خیال شدن، انداختنم بیرون، گذاشتنم کنار، از بازی حذف شدم ...
🔸 معادل فارسی: ۱. سوراخ درِ بشکه / دریچه ی تخلیه ۲. ( عامیانه ) سوراخ مقعد – با بار طنز یا توهین در زبان محاوره ای: سوراخ بشکه، ته بشکه، یا در ک ...
🔸 معادل فارسی: اصلاً و ابداً / عمراً / محاله / به هیچ وجه در زبان محاوره ای: گور باباش، بی خیال، محاله، عمراً، اصلاً حرفشم نزن _________________ ...
🔸 معادل فارسی: گیر دادن / اذیت کردن / رو اعصاب رفتن / حرص دادن در زبان محاوره ای: گیر سه پیچ دادن، رو مخ رفتن، کفر کسی رو درآوردن، اذیت کردنِ عمد ...
🔸 معادل فارسی: مزخرف / چرند / خزعبل / حرف مفت در زبان محاوره ای: چرت و پرت، کشک، دری وری، چاخان، خالی بندی _____________________________________ ...
صفت 🔸 معادل فارسی: غیرقابل دوست داشتن / نچسب / ناپسند / دافعه دار در زبان محاوره ای: رو اعصاب، کسی که حال نمی کنی باهاش، آدمی که نمی چسبه ______ ...
🔸 معادل فارسی: مقام بالاتر / رده ی بالایی / رئیس / مافوق در زبان محاوره ای: بالایی ها، کله گنده ها، اونایی که بالا نشستن، رده بالاها ___________ ...
🔸 معادل فارسی: شورشی با هدف / معترض با انگیزه / نافرمان با آرمان ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اخلاقی – موضع دار ...
Wrongful death به معنای مرگ ناشی از اقدام نادرست دیگری است ( قتل غیر عمد ) که باعث فوت فردی می شود. این اصطلاح معمولاً در حقوق مدنی به کار می رود و ش ...
🔸 معادل فارسی: سلب مزایای زناشویی / محرومیت از همراهی همسر / از دست دادن حمایت عاطفی و جنسی در زبان محاوره ای: از همسر بودن محروم شدن، از عشق و ه ...
کانسورتیِم ________________________________________ 🔸 معادل فارسی: کنسرسیوم / اتحادیه موقت / مشارکت سازمانی در زبان محاوره ای: گروه همکاری، مجم ...
🔸 معادل فارسی: با دلم جور نیست / حس خوبی بهش ندارم / یه چیزی توش ناجوره / نمی تونم راحت بپذیرمش در زبان محاوره ای: یه چیزی توش می لنگه، نمی چسبه ...
🔸 معادل فارسی: نمی تونم باهاش موافق باشم / نمی تونم ازش حمایت کنم / نمی تونم پشتش وایستم ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1 ...
Tehrik - i - Taliban Pakistan که به اختصار TTP نیز گفته می شود، یک سازمان شبه نظامی جهادی و وابسته به مکتب دئوبندی است که عمدتاً در مناطق مرزی افغانس ...
🔸 معادل فارسی: سرهم بندی کردن / یه چیزی رو سریع جور کردن / بدون برنامه ریزی کنار هم گذاشتن ________________________________________ 🔸 تعریف ها: ...
🔸 معادل فارسی: نگاه خشمگین / خیره شدن با عصبانیت / زُل زدن عصبانی در زبان محاوره ای: چپ چپ نگاه کردن، نگاه غضب آلود، زُل زدن با قهر ____________ ...
TTP یا **تحریک طالبان پاکستان/ Tehrik - i - Taliban Pakistan**، یک سازمان بر سرِ جنگ و عملیات تروریستی در پاکستان است. این گروه در سال 2007 شکل گرفت ...
TTP می تواند مخفف چند اصطلاح مختلف باشد که بسته به زمینه کاربرد معناهای متفاوتی دارد. رایج ترین معانی TTP عبارت اند از: 1. **Thrombotic Thrombocytop ...
🔸 معادل فارسی: نگاه چپ / نگاه خصمانه / نگاه بد / نگاه سنگین در زبان محاوره ای: چپ چپ نگاه کردن، نگاه از بالا به پایین، نگاه پر از قهر یا تحقیر _ ...
🔸 تعریف ها: 1. ** ( موسیقایی – واکنشی ) :** حالت چهره ای که فرد هنگام شنیدن یک قطعه موسیقی فوق العاده، به ویژه با ضرب سنگین یا ملودی خفن، به طور ن ...
🔸 معادل فارسی: اخم کردن تهدیدآمیز / نگاه خشن انداختن / قیافه گرفتن با حالت دعوایی در زبان محاوره ای: چپ چپ نگاه کردن، اخم کردن با حالت دعوا، قیاف ...
🔸 معادل فارسی: همه جای چیزی را زیر و رو کردن / تک تک گوشه وکنار را بررسی کردن / همه جای چیزی را وارسی کردن _______________________________________ ...
🔸 معادل فارسی: پرسه زدن / بی هدف گشتن / ولگردی / آزادانه حرکت کردن در زبان محاوره ای: راه افتادن این ور اون ور، بی هدف چرخیدن، سرگردون گشتن، پرسه ...
پیچش های خواب ( sleep spindles ) امواج الکتریکی کوتاه مدتی هستند که در مرحله دوم خواب بدون حرکت سریع چشم ( NREM مرحله 2 ) ظاهر می شوند. این پیچش ها د ...
ریزمعماری خواب ( Sleep Microarchitecture ) به اجزای دقیق تر و ریزتر ساختار خواب گفته می شود که شامل ویژگی ها و نوسانات الکتریکی مغز در طول مراحل مختل ...
ریزمعماری ( microarchitecture ) در زبان علمی به ساختار و اجزای ریز و دقیق یک سیستم اشاره دارد. این واژه در زمینه های مختلفی مانند کامپیوتر ( ریزمعمار ...
آپنه مرکزی خواب ( Central Sleep Apnea - CSA ) یک اختلال خواب جدی است که در آن مغز به درستی سیگنال های لازم برای تنفس را به عضلات کنترل کننده تنفس ارس ...
🔸 معادل فارسی: درد ناگهانی / درد جهشی / درد نفوذی ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( پزشکی – درد مزمن ) :** افزایش ن ...
( مخفف: OUD = Opioid Use Disorder ) 🔸 معادل فارسی: اختلال مصرف اپیوئید / وابستگی به مواد افیونی در زبان محاوره ای: اعتیاد به مواد افیونی، وابستگ ...