bleat

/bliːt//bliːt/

معنی: بع بع، بع بع کردن، ناله کردن، صدای بزغاله کردن
معانی دیگر: (در مورد گوسفند و بز و غیره) بع بع کردن، صدایی شبیه بع بع کردن، داد و قال کردن، (با آه و ناله یا حماقت یا پرخاش) حرف زدن، شکوه، پرخاش، مزخرفات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the characteristic vocal sound of a goat, sheep, or calf.

- The young lamb lifted up its head and gave out a short bleat.
[ترجمه گوگل] بره جوان سرش را بلند کرد و نفخ کوتاهی کشید
[ترجمه ترگمان] بره جوان سرش را بلند کرد و ناله ای کوتاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: any sound resembling such a cry.

- Her answer was a pathetic bleat.
[ترجمه گوگل] پاسخ او غم انگیز بود
[ترجمه ترگمان] پاسخ او یک ناله رقت انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: bleats, bleating, bleated
• : تعریف: to make a bleating sound.

- We could hear the sheep bleating as they came nearer.
[ترجمه گوگل] وقتی نزدیک‌تر می‌شدند صدای نفخ گوسفندان را می‌شنیدیم
[ترجمه ترگمان] وقتی نزدیک تر می آمدند، می توانستیم صدای بع بع گوسفندها را بشنویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to produce an utterance in the manner of a bleat; whine.

- The child bleated his complaints loudly.
[ترجمه گوگل] کودک با صدای بلند گلایه هایش را می گفت
[ترجمه ترگمان] بچه با صدای بلند شکایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the bleat of a goat
بع بع بز

2. He heard the bleat of a lamb.
[ترجمه گوگل]صدای ناله بره را شنید
[ترجمه ترگمان]صدای ناله یک بره را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The lamb gave a faint bleat.
[ترجمه گوگل]بره نفخ ضعیفی داد
[ترجمه ترگمان]گوسفند با ناله کوتاهی ناله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That despairing bleat touched a heart she hadn't been sure still existed.
[ترجمه گوگل]آن نفخ ناامیدکننده قلبی را لمس کرد که از وجودش مطمئن نبود
[ترجمه ترگمان]این ناله نومیدانه قلبی را لمس کرد که هنوز مطمئن نبود وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When federalists bleat on about how interdependent the world is, one wonders what world they live in.
[ترجمه گوگل]وقتی فدرالیست‌ها درباره اینکه دنیا چقدر به یکدیگر وابسته است، غر می‌زنند، انسان از خود می‌پرسد که در چه جهانی زندگی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی که federalists در مورد این که جهان چگونه به هم وابسته است، نق می زند، شگفتی می کند که آن ها در چه دنیایی زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The poor goat would bleat in pain until it died.
[ترجمه گوگل]بز بیچاره از درد نفخ می کرد تا بمیرد
[ترجمه ترگمان]بز بیچاره ناله می کرد تا اینکه بمیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dak is called chick bleat dak, it was built thousand of years ago .
[ترجمه گوگل]داک به نام جوجه بلیت داک است که هزار سال پیش ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]The به نام chick بع بع کردن، هزار سال پیش ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She began to cry and bleat fearfully, and the farmer came out to protect the lamb.
[ترجمه گوگل]او با ترس شروع به گریه و نفخ زدن کرد و کشاورز برای محافظت از بره بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]او شروع به گریه و گریه کردن کرد و دهقان بیرون آمد تا از بره مراقبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She bleat her disapproval of her son's marriage to Amy.
[ترجمه گوگل]او از ازدواج پسرش با امی ابراز نارضایتی کرد
[ترجمه ترگمان]او از ازدواج پسرش با امی ناله می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The victim gave a bleat of terror.
[ترجمه گوگل]مقتول غمگینی از وحشت زد
[ترجمه ترگمان]قربانی ناله ای از وحشت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There came the bleat of horns.
[ترجمه گوگل]صدای ناله شاخ آمد
[ترجمه ترگمان]بع بع شاخ ها به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She let out a bleat of horror.
[ترجمه گوگل]او صدای وحشتناکی را بیرون داد
[ترجمه ترگمان]ناله ای از وحشت برکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Suddenly, I heard a frail crying sound, like bleat of a small lamb.
[ترجمه گوگل]ناگهان صدای گریه ضعیفی شنیدم که شبیه صدای بیله بره کوچک بود
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای گریه ضعیفی شنیدم، مثل صدای بع بع بره ای کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The fog-horn, its sound now muffled by the houses, continued to bleat at regular intervals.
[ترجمه گوگل]بوق مه، که اکنون صدای آن در خانه ها خفه شده بود، در فواصل زمانی معین به نفخ ادامه می داد
[ترجمه ترگمان]مه - شاخ، اکنون صدا در کنار خانه ها خفه می شد و گاه به گاه به بع بع کردن مشغول می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بع بع (اسم)
baa, bleat

بع بع کردن (فعل)
baa, bleat, blat

ناله کردن (فعل)
bleat, whimper, hone, wail, groan, whine, mewl

صدای بزغاله کردن (فعل)
bleat

انگلیسی به انگلیسی

• cry of a sheep or goat; feeble outcry or protest
cry like a sheep or goat; babble, chatter; talk complainingly, whine
when a sheep or goat bleats, it makes the high-pitched noise that sheep and goats typically make. verb here but can also be used as a count noun. e.g. ...the bleat of a goat.
when people bleat, they speak in a weak, high, complaining voice.

پیشنهاد کاربران

بع بع ( کردن ) گوسفند یا بز ، یا بزغاله و . . . ، ناله کردن
🔘 دوستان واژه baa هم به معنای بع بع کردنه اما فقط صدای مختص گوسفنده
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢
❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . .
✅ سگ: bark / woof 🐶
✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶
✅ توله سگ: yap 🐶
...
[مشاهده متن کامل]

✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏
✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒
✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸
✅ مار: hiss 🐍
✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺
✅ گربه: meow / purr 🐈
✅ گاو: moo / low 🐄
✅ خوک: oink / grunt 🐖
✅ فیل: trumpet 🐘
✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊
✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎
✅ زنبور: buzz 🐝
✅ مرغ: cluck / cackle 🐔
✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓
✅ غاز: honk / quack 🪿
✅ اردک: quack 🦆
✅ موش: squeak 🐀
✅ عقاب: screech / scream 🦅
✅ جغد: hoot / screech 🦉
✅ خفاش: screech 🦇
✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻
✅ کلاغ: caw 🐦‍⬛️
✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓
✅ شتر: grunt 🐪
✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗
✅ دلفین: click 🐬
✅ بوقلمون: gobble 🦃
✅ زرافه: bleat 🦒
✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥
✅ شغال: howl
✅ کفتار: laugh / scream
✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋
✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾
✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪
✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤

noun: the sound of sheep or goats ( or any sound resembling this )
verb: cry out in pain or sadness
verb: talk complainingly; whine
verb: make vocally sounds, as in sheep or goats
۱ ) بع بع کردن گوسفندیا بز ( v )
2 ) بع بعِ گوسفند یا بز ( n )
3 ) شکایت کردن درباره چیزی به روش احمقانه ( ناله کردن ) ( v )

بپرس