rework

/riˈwɝːk//ˌriːˈwɜːk/

دوباره انجام دادن، دوباره ورزیدن، بازنویسی کردن، دوباره روی متن کار کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reworks, reworking, reworked
(1) تعریف: to work over again, as in rewriting or revising.
مشابه: revise

(2) تعریف: to process (used materials or parts) for new or additional use.

جمله های نمونه

1. See if you can rework your schedule and come up with practical ways to reduce the number of hours you're on call.
[ترجمه گوگل]ببینید آیا می‌توانید برنامه‌تان را دوباره کار کنید و راه‌های عملی برای کاهش تعداد ساعات تماستان بیابید
[ترجمه ترگمان]ببینید آیا می توانید برنامه خود را اصلاح کنید و با روش های عملی برای کاهش تعداد ساعاتی که در تماس هستید، بیایید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I plan to rework the whole song.
[ترجمه گوگل]من قصد دارم کل آهنگ را دوباره کار کنم
[ترجمه ترگمان] میخوام کل آهنگ رو اجرا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gently rework dough scraps and cut out more shapes.
[ترجمه گوگل]به آرامی تکه های خمیر را دوباره کار کرده و شکل های بیشتری را برش دهید
[ترجمه ترگمان]به آرامی تکه های خمیر را اصلاح کرده و اشکال بیشتری را حذف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Doing so enables us to rework these things and possess them.
[ترجمه گوگل]انجام این کار ما را قادر می سازد تا این چیزها را دوباره کار کنیم و آنها را در اختیار داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]انجام این کار به ما این امکان را می دهد که این کارها را خراب کنیم و آن ها را داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Predictably, the styling rework has done the look of the 911 no favours: rehashing a beautiful original rarely does.
[ترجمه گوگل]قابل پیش‌بینی است که طراحی مجدد ظاهر 911 هیچ لطفی نکرده است: اصلاح مجدد یک نسخه اصلی زیبا به ندرت انجام می‌دهد
[ترجمه ترگمان]همانطور که قابل پیش بینی بود، دوباره کاری سبک به نظر ۹۱۱ عمل نکرد: rehashing یک اصل زیبا به ندرت انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Time to rework your accessories and makeover your shelves.
[ترجمه گوگل]وقت آن است که لوازم جانبی خود را دوباره کار کنید و قفسه های خود را تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]زمان برای دوباره کاری از لوازم جانبی و makeover کردن shelves
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Does the rework instruction comply with Synaptics Spec and IPC specification?
[ترجمه گوگل]آیا دستورالعمل دوباره کاری با مشخصات Synaptics Spec و IPC مطابقت دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا دستورالعمل دوباره کاری با Synaptics Spec و IPC IPC مطابقت دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Repair and rework on Transceiver Module assembly and related PCBA.
[ترجمه گوگل]تعمیر و کار مجدد روی مونتاژ ماژول فرستنده گیرنده و PCBA مربوطه
[ترجمه ترگمان]تعمیر و دوباره کاری در مونتاژ ماژول Transceiver و PCBA مربوطه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Any reworked non - conforming products must go through the re - inspection processes after rework.
[ترجمه گوگل]هر محصول غیر منطبق دوباره کار شده باید پس از کار مجدد، فرآیندهای بازرسی مجدد را طی کند
[ترجمه ترگمان]هر گونه اصلاح مجدد محصولات منطبق شده باید از فرایندهای بازرسی مجدد بعد از دوباره کاری عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Therefore, the necessary time to rework profile was color response status.
[ترجمه گوگل]بنابراین، زمان لازم برای کار مجدد نمایه، وضعیت پاسخ رنگ بود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، زمان لازم برای دوباره کاری مجموعه تنظیمات، وضعیت واکنش رنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unlike rework, repair can affect or change parts of the nonconforming product.
[ترجمه گوگل]بر خلاف کار مجدد، تعمیر می تواند بر بخش هایی از محصول ناسازگار تأثیر بگذارد یا تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]بر خلاف دوباره کاری، تعمیر می تواند بر بخش هایی از محصول nonconforming تاثیر بگذارد یا تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rework of SMT al - ways was an important component part of manufacturing process.
[ترجمه گوگل]بازسازی SMT al-way بخش مهمی از فرآیند تولید بود
[ترجمه ترگمان]استفاده مجدد از SMT یک جز مهم جز فرآیند تولید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They have no idea how much non-quality (rework, re-order of components, discounts, lost customers) costs them, for example.
[ترجمه گوگل]آنها نمی دانند که مثلاً بی کیفیتی (بازکاری، سفارش مجدد قطعات، تخفیف ها، مشتریان از دست رفته) چقدر برای آنها هزینه دارد
[ترجمه ترگمان]آن ها هیچ ایده ای ندارند که چقدر کیفیت (دوباره کاری، مجدد مجدد اجزا، تخفیف، از دست دادن مشتریان)آن ها را هزینه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Is rework performed for ENIG? If so, what type of rework?
[ترجمه گوگل]آیا دوباره کاری برای ENIG انجام می شود؟ اگر چنین است، چه نوع دوباره کاری؟
[ترجمه ترگمان]آیا دوباره کاری برای ENIG انجام می شود؟ اگر چنین است، چه نوع دوباره کاری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This rework cost the contractor about 1 million (Saudi Riyals ) for both demolition and re-construction and delayed the project schedule for three months.
[ترجمه گوگل]این بازسازی برای پیمانکار حدود 1 میلیون ریال برای تخریب و بازسازی هزینه داشت و زمانبندی پروژه را سه ماه به تاخیر انداخت
[ترجمه ترگمان]این دوباره کاری برای پیمان کار در حدود ۱ میلیون دلار (عربستان سعودی)برای تخریب و بازسازی مجدد هزینه ساخت و برنامه پروژه را به مدت سه ماه به تعویق انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنعت] دوباره کاری

انگلیسی به انگلیسی

• revise, amend, alter, change
if you rework something such as an idea or a piece of writing, you think about it again and make changes to it in order to improve it or bring it up to date.

پیشنهاد کاربران

۱. اصلاح کردن ۲. تجدید نظر کردن ۳. تغییر دادن. دستکاری کردن ۴. تصحیح کردن ۵. روزآمد کردن 6. بازنویسی کردن
مثال:
I plan to rework the whole story.
من قصد دارم تمام داستان را اصلاح و بازنویسی کنم.
کارمجدد
rework ( مدیریت پروژه )
واژه مصوب: دوباره کاری
تعریف: اصلاح کار نقص دار که ممکن است پیش از بازرسی و آزمایش یا در هنگامِ آن یا پس از آن انجام گیرد
بازسازی، تعمیر
بازنگری

بپرس