پیشنهادهای حمید زارعی (٧٨٢)
کاربرد ها
مفاهیم
قید ربط: به علاوه، ضمناً، علاوه بر این، در ضمن، مضاف، مضاف بر این
ترتیب ترجمه :1 - ی ( نکره ) مثل a book = کتابی 2 - ترجمه نمی شود 3 - یک ( مثل یک بلایی سرت می آورم در حالت نکره و در حالت معرفه یک دانشجو A student ) ...
هم نقش قیدی و هم نقش حرف اضافه دارد
اگر not و only پشت سر هم بیایند not فعل را منفی می کند و only صفت را حذف می کند: به معنای نه صرفا ، نه فقط
زمانی، وقتی
فرآیند پر کردن، تشکیل، تسلیم و به جریان انداختن پروند در دادگاه
به کمک . . . انجام گرفته
نام تجاری
در یادگیری عمیق: همانطور که عناصر اصلی مغز ما از نورون ها تشکیل شده اند، ساختار پایه ی شبکه های عصبی نیز نورون ها هستند. فقط کافی است به این فکر کنید ...
پذیرش
رسوب کردن، بر جای گذاشتن، سپرده گذاشتن
آیین مثل آیین ادبی
در نقش حرف اضافه: به جای در نقش جز قیدی: به جای اینکه حرف ربط : به جای
به کامپیوترهای متصل به شبکه، میزبان یا هاست ( Host ) می گویند. هر هاست در شبکه یک آدرس IP منحصر به فرد دارد و می تواند با دیگر هاست ها داده تبادل کند.
یعنی، به عبارت دیگر ، به سخن دیگر
وجود خواهد داشت
تصدیق آمیز
هم نقش حرف اضافه و هم نقش قیدی دارد
در حوضه الگوریتم ژنتیکی به معنای ( ترکیب یا آمیزش ) ژن های والدین و تولد فرزند ( راه حل جدید ) می باشد.
( ساختار ) مطرح است
در نقش قید به معنای: فقط ، درست و دقیق ، به تازگی ، تازه، همین الان و در نقش صفت به معنای: عادل بودن
در طول زمان ، به موقع
استنباط کردن بیان کردن
قید چیزی را زدن
اصولی
ناشی شدن، نشات گرفتن
اگر قبلاً در مورد موضوعی در متن صحبت شده باشد به معنای همین و همان می باشد و اگر در مورد موضوعی صحبت نشده باشد به معنای خاص، ویژه، معین می باشد
1 - مربوط به 2 - مرتبط با 3 - درباره
ذات، عینی، ملموس محض
شرایط و الزامات چیزی را داشتن تامین کردن
انتشار رو به عقب خطاها که به اختصار �پس انتشار� ( Backpropagation ) نامیده می شود، الگوریتمی برای یادگیری نظارتی شبکه عصبی با استفاده از گرادیان کاهش ...
مثل: سیر نظریه پردازی یا روند نظریه پردازی
1 - پس، بنابراین 2 - سپس 3 - آنگاه 4 - در آن زمان
مشترک استفاده کردن یا برخوردار بودن ، تبادل کردن
تک تک ، فرد فرد ، هر
نادر، به ندرت
جز قیدی مرکب به معنای: تا جاییکه
چشم ها را درویش کردن ( avert )
سوق دادن، هدایت کردن
صورت گرفتن ( بسیاری از پژوهش ها در این زمینه صورت گرفته است )
فراهم کردن برای کسی
فیلم برداری یا عکس برداری
به واسطه
معنی: از بسیاری از افراد یک سوال رو پرسیدن مثال: I asked around but nobody has seen my wallet. من از همه پرسیدم ولی کسی کیف پولم رو ندیده بود.
Seem ( to ) معنای فعلی: به نظر رسیدن معنای قیدی: ظاهراً
Appear ( to ) معنای فعلی: به نظر رسیدن معنای قیدی: ظاهراً
حاکی از آن است
در کامپیوتر:نوعی علامت که کامپیوتر در پردازش یا تفسیر اطلاعات از آن استفاده میکند ; همچنین سیگنالی است که وجود یا وضعیت یک شرایط خاص را مشخص میسازد ...