پیشنهاد‌های حمید زارعی (٧٨٢)

اگرچه، به رغم آنکه

شرایط مکانی مد نظر است

دارای مهارت بسیار

حکم رابط سوال جمله قبلی برای جمله جدید است ( حرف ربط جمله سوالی است )

برجسته ساختن یا برجسته کردن

Up to ( رسیدن هم معنا می دهد However, semiconductors such as silicon carbide have a much higher melting point which is up to 2500 �C. اما نیمه رسانا ...

The limitations of traditional EDM are slowly being compensated by the addition of additives. محدودیت های ماشین کاری تخلیه الکتریکی ( EDM ) سنتی به ...

در نقش جز قیدی: از زمانیکه ( وقتی که فعل have و. . . در جمله وجود داشته باشد ) در نقش حرف اضافه: از آنجاییکه

به عنوان جز قیدی: به شرط آنکه ، مشروط بر آنکه

به معنای هر یک و هریک از مثل : هر دانشجویی، هر یک از دانشجویان

مناسب از هر نظر

به سبب آنکه ، به دلیل آنکه به خاطر آنکه ، چون که

با احترام

Happen to V در معنای فعلی: اتفاق افتادن ، مواجه شدن در معنای قیدی: تصادفا ، اتفاقاً

درمان کردن، رفتار کردن، مهمان کردن، پردازش کردن ( در هر متن متفاوت ترجمه میشود )

به عنوان جز قیدی: هر چه که

Gateway سبب می شود تا ارتباط بین دو شبکه با پروتکل های متفاوت برقرار شود و یک ورودی و خروجی برای شبکه است که می توان هم در شبکه WAN و هم در LAN استفا ...

روکش، ضخامت، زبری، صافی یا کیفیت سطح قطعه کار با توجه به بافت جمله می تواند معانی مختلفی برای آن در نظر گرفت

موارد

برگشت به عقب

با توجه به

یعنی، به عبارت دیگر ، به سخن دیگر

بافت های فلسی، به تدریج رشد یافتن

پا به عرصه. . . نهادن. مثل پا به عرصه وجود نهادن

اگر قبل از into فعلی تحولی بیایید به معنای ( و تبدیل می شود ) می باشد

بلکه ( وقتی جمله منفی است و اول جمله بیاید ) ، نسبتا

در علم کامپیوتر به معنای:در هر مرحله تکرار از الگوریتم ژنتیکی تعدادی مشخص از کروموزوم ها مورد ارزیابی قرار می گیرد. به مجموعه این کروموزوم ها جمعیت م ...

انداختن تصویر روی پرده، فرافکنی، برامدگی، بیرون زدگی

Aim برای اهداف کوچک و goal برای اهداف بزرگ

در معنای فعلی: به نظر رسیدن در معنای قیدی: ظاهراً

دیدن یا نگاه کردن ( از نوع ارادی )

دامن زدن به جنگ بین دو کشور

در متون تخصصی حقوقی ( به معنای شغل است )

حیوان، سبوع، بی خرد، بی شعور ، بی جان، صرف و محض

تصمیم سازی

با کنار گذاشتن با صرف نظر از

بنابراین ، بدین ترتیب ، از این رو، پس ، لذا، در نتیجه

ارکان

در یادگیری عمیق: همانطور که عناصر اصلی مغز ما از نورون ها تشکیل شده اند، ساختار پایه ی شبکه های عصبی نیز نورون ها هستند. فقط کافی است به این فکر کنید ...

مقلد، هم سبک، مرید

در طول زمان مورد توجه، دیرینه

نقد ادبی کردن، انتقاد کردن، مورد انتقاد قرار دادن

خانه به دوش

تکراری

به عنوان جز قیدی: هر کسی که

Since, because

Pointless

legal procedure

In line with in the course of

پدید آمدن