time honored

/ˈtaɪmˈɑːnərd//taɪmˈɒnəd/

پرسابقه و سنت، ریشه دار، باستانی و مورد احترام، مورد احترام بعلت قدمت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: respected because of its long use.

- a time-honored way of farming
[ترجمه گوگل] روشی قدیمی برای کشاورزی
[ترجمه ترگمان] یک روش قدیمی برای کشاورزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

حق اب و گل داشتن
دیرینه، دیرین، کهن
دیرپا، دیرینه
دیرآشنا، جاافتاده، مألوف، رایج شده در طول زمان
امتحان شده، امتحان پس داده
جااُفتاده
در طول زمان مورد توجه، دیرینه
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما