پاسخ‌های مهدی صباغ (٨٨٣)

از دیگران کمک خواستن کمک طلب کردن

حواشی رو ول کن، بچسب به اصل مطلب برای حفظ سرمایه مالی یا صرف وقت کمتر  ،  کاری را تندتند و یا سرسری انجام دادن کوتاه ترین مسیر را انتخاب کردن

یه اصطلاح غیر رسمی هست به  معنای رفتن، مسافرت کردن و افعالی شبیه این دو.

می فرمایند که : الانسان حریص به ما منع. به نظر میرسه راه بهتر اینه که به جای اینکه ما خودمون و بچه هامون رو از دیدن اینجور فیلمها بترسونیم تا مبادا روی ما و اونا تاثیر منفی  بذارن خودمون و مسلک ...

آینده نگر دوراندیش حامی

DRILL BIT CHUCK یعنی دریلی که سه نظام داره و شما می تونید به کمک آچار سه نظام دریل رو شل کنید و مته رو درون دریل جا بذارید یا خارج کنید. نام دیگه ش هم هست keyed chuck. درمقابل این کلمه،  اسم Keyless Chuck   قرار داره که به دریلی اشاره می کنه که سه نظام نداره و دستی نوک دریل باز و بسته میشه.

فرصت را از دست دادن دیر جنبیدن وقت کشی کردن تعلل کردن

اولین جلسه کاری بین چند نفر که قراره از این به بعد باهم به عنوان یک تیم در یک پروژه کار کنن.در طی این جلسه افراد باهم آشنا میشن و اهداف کلی و آینده کاری که میخوان انجام بدن، با هم بررسیش می کنن

سخت تر از اون چیزیه که فکرش می کردی اصلا انتظار نداشتم اینقدر سخت باشه اونجورها هم ساده و آسون نبود اصلا نمیشه ازش سر در آورد مثال : A lot of times, abnormal lip colors are more than meets the eye —they’re also about a reclamation of sorts

از مبارزه دست کشیدن در یک مبارزه شکست را قبول کردن از دور خارج شدن پاپس کشیدن عقب نشینی کردن مثال : But engineers  shouldn't throw in the towel just yet

Cut down on something  یعنی : مصرف چیزی را کاهش دادن از مصرف چیزی کم کردن پس معنی جمله میشه: لاورنس داره تلاش میکنه که مصرف غذاهای چاق کننده رو کاهش بده.

وقتی do درباره  مو صحبت میکنه، معنیش میشه مرتب کردن، شانه زدن

Beautiful  برای خانم ها و handsome  برای آقایون به کار میره. Hot بین هر دو مشترکه.

برو سر اصل مطلب لُب کلام رو بگو حاشیه نرو و برو سر اصل مطلب

معادل انگلیسیش هست: Tells tales

من اصالتا  ایرانی هستم اما در فرانسه زندگی میکنم.

طرف ظاهر و باطنش با هم یکی نیست. یعنی علیرغم اینکه در ظاهر آدم خوبی به نظر میرسه، اما در باطن آدم نادرستی هستش.

آلت دست دیگران شدن بازیچه دست دیگران شدن نردبان ترقی سایرین شدن و ....

این عبارت یعنی : از دیگران یک سر و گردن بالاتر ایستادن به موفقیت و موقعیت بهتری نسبت به دیگران دست یافتن. معادل هاش هست: Stand out of the crowd  Rise above Get the better of Be victorious  و ....

Will درسته.چون در جمله اول گفته تو باید چتر برداری.پس گوینده حتما از باریدن باران  اطلاع داشته.

از زیر بارون پا شدن و زیر ناودون نشستن از یک موقعیت بد، به یک موقعیت بدتر دچار شدن

محرمانه خصوصی غیرقابل انتشار راز

بسیار بسیار شاد و سرحال توی ابرها سیر کردن از خوشحالی از خوشحالی بال درآوردن و....

این اصطلاح یعنی: خیلی تند، خیلی سریع، به سرعت، در یک چشم به هم زدن و .... مثال : Opportunities come and go in a flash

by the way با این به هر حال به هر جهت بدین صورت با این که و ......

یک صفت هست به معنی: عصبانی-خسته-سر در گم-دلخور- کسی که رفته یا گور خود را گم کرده- ناراحت-غمزده و صفت هایی از این دست

خود را به دردسر انداختن خود را به مخمصه افکندن برای خود شَر درست کردن خود را در موقعیتی دشوار یا خطرناک قرار دادن

نابرده رنج، گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

شانس داشتن  برای ... فرصت داشتن برای ...

این یک استعاره است به معنای: روح دو  نفر اینقدر که به هم نزدیک و صمیمی هستند ، انگار یکی شده و صمیمیت و علاقه ویژه ای بین اون دو نفر پیدا شده.

بخشی از مرز ایران و ترکمنستان در شمال شرقی ترین شهر کشور یعنی سرخس ، توسط رودخانه تجن   از یکدیگر جدا می شوند.

Alleged attack  یعنی حمله ادعایی. یعنی حمله ای که انجام شدن اون هنوز  به اثبات نرسیده  و  فردی که دچار سوختگی شدید شده، فعلا فقط ادعا داره  که مورد حمله قرار گرفته

Call off = کنسل شدن متوقف شدن

It doesn't matter what people think about you. وقتی در انگلیسی مثل جمله بالا میگیم:  مهم نیست مردم درباره تو چطور فکر میکنن، در واقع داریم در  درون محتوای این جمله میگیم  که اونا توی ذهنشون دارن اینطور فکر میکنن. پس نیازی نیس حتما که به خود کلمه ذهن اشاره کنید و بگید : in their minds 

کنترل و ناوبری یا هدایت و ناوبری

I saw Amir who was writing an accurate latter.  یا I saw Amir writing a true/right/correct lettter. چند نکته : ۱-I  و Amir حتما باید حرف اولشون با حرف بزرگ باشه نه کوچک ۲-در انگلیسی هرصفتی رو نمیتونیم برای هر اسمی به کار ببریم.شاید معنیش در فارسی درست باشه(مثل جمله شما) اما در انگلیسی ممکنه اون صفت برای اون اسم به کار نره.

Get the hold of someone = کسی را پیدا کردن و با وی صحبت کردن (به خصوص از راه تلفن)